درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالقانی طنز» ثبت شده است

حبیبِ خدایی گَپ

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ق.ظ

 

میگوت: وقتی خدا رُ صُدا مینی، نه دیمته نُگاه مینه نه مالته
او دلته نظر مینه و کارانته نُگاه دره
اینه مینی گَپ نی... حبَیبشی گپانه

پس یه اِچین خدایی واستان عاشقی کن و اویی خاطر، خلقشه دی دوست بودار

#خدایا_عاشقت_هستم
#خدا_خلقت_رو_دوست_دارم

عکس از: مهدی ویسانیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۸:۴۷
درجی طالقانی

خیک و اُشکُمی داسُتانان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۵۸ ب.ظ

کلمات معادلِ شکم در طالقانی:

  • اُشـکُم
  • خیک
  • سیابَـند
  • اَنبون (کیسه و توبره معنی اصلیشه، اما استعاره از شکم هم هست)

 

صفتهایی که به شکم می‌دهند:

  • کارد باخوردِ خیک!
  • لاتـورِ خیک (تّ تشدید دارد)
  • زور اَنبون
  • کُرگانی قبرستان
  • باد دُکُردِ خیک/اُشکُم
  • کَفَن کُردِ خیک

 

اوصاف شکموها و چاق‌ها:

  • گَته خیک
  • گِوخیک
  • دَله خیک
  • قُرِ خیک
  • اِوزونَ خیک (توضیح از آقای روزبه اجلالی: نوعی حالت تحقیر یا دشنام دوستانه و بعضاً حالت بیانِ احساس محبت در شهرک است که خیلی رایج بوده و بیشتر هم به بچه ها می‌گفتند.)
  • خیکُون
  • گوشتال
  • کِنده فیل
  • اِچینه هَمرو (گلابی)
  • اِچینه خُورس
  • تُرشِ خیک: بر خلاف ظاهرِ لفظ، این اصطلاح برایِ آدمی است که می‌خواهند بی هنری و بی ثمری او را مورد تأکید قرار دهند. خب می‌دانید که خیک، از نظر عامه، بی هنرترین عضو بدن است. تُرش بودن هم صفتی است به معنایِ خراب بودن، مثلِ ماستِ ترش! پس تُرشِ خیک، می‌شود آدمی که بی‌هنر است و بی‌ثمر و به درد نخور. اصطلاحِ دیگری که با این صفت درست شده و به کار می‌رود این است:
  • تُرشِ خیکِش رو بیورد! یعنی تشریفِ نحس و بی‌ثمرش را آورد!

چند اصطلاح مرتبط با خوردن:

  1. سیابند جیر کیتیه: کنایه از گشنه شدن.
  2. باخُوردی‌یَم تا قـُرت: کنایه از زیاد خوردن و دیگه جایی برای خوردنِ بیشتر نداشتن. خیلی سیر شدن.
  3. دَله غُراب دَکوئه/دَکته خیکتی میان: کنایه از اینکه زیاد می‌خوری و هیچوقت سیر نمی‌شی.
  4. کَفَن کُنُم خیکته: در موقع خسته و آسی شدن از دست کسی که خیلی غذا می‌خورد به کار می‌رود. بد و بیراهی به آدمِ شکمو و پُرخور.
  5. اگه دی اِچینه خُورس می‌خوره، اِچینه وَرزو کار مینه: در دفاع از کسانی که با اینکه زیاد غذا می‌خورند ولی کار و فعالیتشان هم زیاد است و علیرغم پُرخوری، تنبل و تَنِ لَش! نیستند.
  6. دُهانُش آشو نمی‌بو (یا نمی‌گرده): کنایه از کم بودن غذا آنقدری که حتی دهان را نیز آغشته نمی‌کند.
  7. روده‌ای لَپه می‌گیره: کنایه از غنیمت بودن غذا وَلو اینکه اندک باشد.
  8. دارِ غُرابی جور: مثلِ یک کلاغی که روی درخت کمین کرده تا به شکار و ربودن غذا بپردازد. کنایه از حرص زدن و سریع قاپیدنِ چیزی، مثلاً غذاست.
  9. گُسنه گُرها: گُرها یک حشره خون آشام مثل کَک و شپش است که به احشام حمله و زیر پوست و لایِ چربی آنها لانه می‌کند. چون شدت خون آشامی و انگل بودن این حشره زیاد است، به آدمی که خیلی گرسنه و حریصِ غذاست، گُسنه گُرها (گُرهایِ گرسنه) می‌گویند.

 

 

مثالی برای تمامی مثل‌های گفته شده:

صحنه گفتگویِ دمِ ظهری یک مادر با پسرش

پسر: نَنه، نَنه، کُجه دِری؟ یه چی هادین باخورُم، گُسنِگی دِ دَرُوم بِمیرُم!

مادر: ها؟ مِینُم کو سیابندِت جیر کیتیه! حَلا خوبه ناشتایی باخُوردی تا قُـرت. این کَفَن کُنه خیکِتی میان، دَله غُراب دِکوئیه؟

پسر: بگو دی اگه اچِنه خُورس می‌خورُم، اِچینه وَرزو دی کار مینُم.

مادر: خا، حَلا بیا این یه مشت سیفِ بَلگِه ر بیگیر باخور تا وَقتِ ناهار گَرده.

پسر: نَنه... این چیه مینی پیش هانای؟ اینه کو مینی دُهانه دی آشو نمینه!

مادر: باخور بَبه جان، روده‌تی لَپِ می‌گیره!

راوی: و بدین ترتیب، گُسنه گُرهایِ داستانِ ما، دارِ غُرابی جور، حمله کُرد به غذاهان.

 

 

خاطره 1: عاشقانه‌هایِ طنزِ زُن و شووَرِ چاق

زن و شوهر خیلی چاقی در روستای ما بودند که با هم کَل داشتند. یک روز مرد از حیاط خانه، زنش را صدا می‌زد: لاغُرتی زُنا... های لاغُرتی زُنا...

ما بگوتیم الان دَهواشان در میا، چون زناکانی بَ خیلی مهمه که کسی اوشانی چاقی ر مسخره ناکُنه یا طعنه نزنه.

زُنُک دی خیلی خونسرد، خانه‌ای میان دِ بگوت: ها چیه؟ بَگو مُرداله مَردا...

 

 

خاطره 2: گُربه‌ای بَ

بچه بودم و در ایوانِ خانه‌ی عمویم نشسته بودیم. من با مگس‌کُش چندتایی مگس کشتم و جنازه مگسها را یک جا جمع کردم. عمویم پرسید: چی مینی؟ چیِب اینانه کوت کُردی‌یِی؟ اَلَک دین میدان!

گفتم: اینارِ بُداشتیَم هادیَم گُربه باخوره!

زن عمو خنده‌ای کُرد و بگوت: هِمین یه ذره؟  اینان کو گُربه‌اِی دُهانِه دی آشو نمینه!

 

 

و حُسن خِتام این بحث، یک خاطره طنزِ صوتی است با صدای بانو میرزکی از اورازان

دانلود کنید و گوش بدید کلیک

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

با تشکر از همیاری خانمها: نگین حیدری، فریبا سوداگری، شهناز فلاحی و آقایان شهرام صادقیان و مهدی رضاخانی

 

نظر بانویِ همراهِ درجی:

سلام، برای اصطلاح «اگه اِچینه خُرس میخورُم اِچینه وَرزو دی کار مینُم» یک معادل دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «اگه گاز دارم، باز هم دارم» گاز اشاره به گاز زدن و خوردن دارد و باز هم اشاره به بازی و حرکت و کار.

 

آقای مهدی رضاخانی این لطیفه رو برامون تعریف کردند:

یه طالقانی بَش شب‌نشین. میزبان، شامی سَر دَبه. او رِ تارُف کُردُن بیا شُوم باخور. بگوت هِمین الآن باخوردی‌یَم تا قُِرت!

هِی اصرار و تارُف، بالاخره پیش بیامه و دو تا کَلِ کوت، بُشقاب، پِلو باخورد.

صابخانه بگوت: بِرار تی‌یِی قُِرت به جواَر اندی جا داشت، قُِرت به جیرت چندی جا داره؟! laugh

با سپاس از همه عزیزانی که همراهِ ما هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۳:۵۸
درجی طالقانی

 

نَنه وَچه‌شه ناز بُدا... بگوت: اِی تی‌یِ انگور گیلِه چُشمانی قُربان!

وَچه بگوت: نَنه مُنه انگور!

ننه بگوت: خُبه خُبه.. شُلِ کین وهانه جو کُلاسه!

وَچه بگوت: نَنه مُنه کُلاس!

ننه بگوت: میزَنُم مُثلِ هَندِوانه دولاب گِردیا..!

وَچه بگوت: نَنه مُنه هَندِوانه!

نَنه چُوو رِ دَس گیت....

وَچه فُـرار.................!

 

متن از آقای مهدی رضاخانی (دُنبلید) - منتشر شده در کانال طالقانی‌ها
طراحی پوستر از گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۰
درجی طالقانی

کوئیز طالقانی به روایت صوتی

دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ق.ظ

 

طالقانی کوئیز

 به روایت صوتی ننه و ببه (حاج خانم‌ها میرزکی و قادری)

ویگیر و گوش هادین (دانلود کلیک)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۸
درجی طالقانی

حین ایمتحان... پس از ایمتحان

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۳ ب.ظ

چه خوب که دوستان، امتحانِ پستِ قبل رو جدی گرفتند. چند بازخوردِ رسیده را با هم می‌بینیم:

 

این سُوالان چِندی سخته!   مُنَ حالی نیمیبُـو!!

فرشید فلاحی، کولج حسنجونی وَچه

 

ورقه ایمتحانی زرنگه وَچه

جواب سوال ۱: چون بشورد دیمه هانمیدین ما ماچ کنیم.

جواب سوال ۲: .... کین وهانه جو کلاسه.

جواب سوال ۳: سیاروز هیچی نُداره. عقلش مهباد ببردی!

جواب ۴: مال بد به ریش صحبش.

جواب ۵: قاطری نمی دانم ولی خری ... بشین میدانم بده.

جواب ۶: دمر گرد و بخور مثل گو او.

جواب ۷: مایی شاعر میگوت: پرورده‌ی الرگ و زرد ریشی، با بربریان نموده خویشی.
پاسوخ بقیه سوالات در پشت امتحانی ورقه آمده است.

جواب 8: چرا؟ وَله خیکُت درآ.

جواب 9: رودباری خر گرگ وزراندی.

جواب 10: سیا بترکی!

مهدی رضاخانی، دنبلیدی وَچه

یادداشت ادمین:

دوستان نام برده شده، همگی از اساتید هستند. اگر می‌گیم کجایی وَچه هستند برای ذکر نام آبادی ایشان است و تأکید بر اینکه همگی جوان و زنده دل هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۳
درجی طالقانی

طالقانی کوئیز!

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

این وَرَقه ایمتحانیان یادُتانه؟

قیمتُش دو تومُن (بیست ریال) بَ. یه دَه تومُنی (مُدَرِس نُشان) هامیدایم پِنش تا شو میخَری‌یِیم ایمتحاناتی بَ. البت گاهی اوضاعِ مالی مدرسه خوب بَ، خودُشان هامیدان. برا بعضی‌ها هِمین ورقه، حُکمِ ایعدامِ داشت. مایی بِ برعکس، حُکمِ آزادی... چون اونی پِی سَر، طالقان بِشیَن بَ و سُ ماهِ تُمام خوشی‌هایِ تابُستانی با وَچان.

ایسه الان که ایامِ ایمتحاناته، با آرزوی موفقیت برایِ تمامِ دانش آموزان و دانشجویانی که اسیر این ایمتحانات گِردیَن، ما دی یه امتحان برگزار مینیم تا ضمنِ مرورِ ادبیاتِ طالقانی، خنده دی تُکِ لبانمان بنیشه.

 

📌  سوالات پایان ترم سطح تخصصی زبان طالقانی

📝  درس مثلها و کنایات
 

1-  چرا باید نَشورده دیمو ماچ کورد؟

الف) چون نَشورده دیم قشنگ‌تره.         ب) چون ناراحت میبو اگه ماچ ناکُنی.

ج) چون بَشورده دیمو همه ماچ مینُن.     د) اصلُن چون کرونا بیومیه هیچ ماچ ناکُنین.
 

2-  این فورتوک به چی دَر؟

الف) به آن کُش.                             ب) به آن فورتُک.

ج) به این چُر.                                د) به شَهرویی گُلِ اِو.
 

3-  نگار نازنین چی داره؟ یک مورد از مشخصات آن چیزی که دارد را بیان کنید.

الف) نو گیوه داره، پا نا کورده پُشتُش پینه داره.    ب) کُرونا داره، تب و لرز و اُستُفراغ مشخصاتشه.

ج) یه کیلو شیلانُک بَلگه داره، همه دی کُرم بِزی.         د) یه وَره، لاغر و مُردال.
 

4-  خر اگر کار زشتی کند چه اتفاقی می افتد؟

الف) خُجیرِ بو بلند میبو.                              ب) صاب مال خوشحال میبو!

ج) کورایه پامال می‌بو.                                د) سوال گُنگه، منظور چه کارِ زشتی؟
 

5-  در راستای سوال قبلی، قاطری کین دَم بیشیَن چه عواقبی دارد؟

الف) اُستُشمامِ بَدِ بو.                                  ب) صُدای ناخوشایندِ دُرت!

ج) خطرِ جفتک.                                       د) همه موارد.
 

6-  مصرع دوم این شعر چیست؟ اگر خواهی بدانی لذت خِو....

الف) باخور در خستگی یک بادیه اِو.                 ب) سرتو سایه بنگن، کینت به اَفتو.

ج) بشو صحرا دِرو کُن گندم و جِو.                   د) گته داری سَران بنشین بخور تِءو.

 

7-  شاعر چه صفتی را برای اثبات قوم و خویشی کافی نمی‌داند؟ بیت مذکور را بنویسید.

الف) داشتن ریش قرمز، مگه هرکی قورمُزه ریشه، تی یی قوم و خویشه؟

ب) داشتن سجلد،        مگه هر کی سجلد داره، تی یِی همراه کار داره؟

ج) داشتنِ خالِ سیاه،     مگه هرکی خالِ سیاه داشت، تی یِی خالُکِ یار داشت؟

د) قوم و خویشی به اینا نی. بَشو رَد گَن.
 

8- کودکان تهران در جواب «چی» می‌گویند نخودچی، وَچان طالقان در جواب «چرا» چه میگویند؟

الف) بَشو خانِتانی دَر سَرا.           ب) جان عَم زُنُت دُرا.             

ج) چُ بَ میایی این وَرا.             د) هرچی دلشان بُخوا می‌گوئَن.
 

9- در طالقان به جای شلوغ و در هم برهم و وسایل نامرتب چه می‌گویند؟ (راهنمایی: این اصطلاح اختصاصاً به طالقانی تعلق دارد.)

الف) بازارِ شام.   ب) عَروسی خانه.         ج) سَگ میزنه گُربه میرَخصه.     د) کوروکی دُکّان.
 

10- در طالقان به دختر زشت رو یا غذای بد طعم، به استعاره چه می‌گویند؟

الف) گاگیلی.     ب) کُشمُش پِلو.           ج) برکت زیاد.             د) اُجاره.
 

 

و من الله توفیق: سیمرغ

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۲
درجی طالقانی

مَرجو خورشتی خاطُره

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۷ ق.ظ

مَرجو خورِشتِ مِینُوم یادِ مَچِّدِ روستامان می‌کوئُوم!

بعضی قَتلی روزان، ناهار مَرجو خورشت هامیدان، با بادیه مِسی و روحی کاسه، خورشتانِ میوردُون و زُناکان، یِگ‌ضَرب خالی میکُردُن پِلُوشانی سَر!! بَعد هَنو یه قاشق ناخوردیه، خالی کاسه رِ دست میگیتُن و بلند داد می‌زی‌یَن: خــوررِشـت! خــوررِشـت!

یعنی زود باشین خورشت بیورین.

این جور وقتان، دلُم می‌خواست بَگوئَم: آخه دَله خیک! هامون پِلویی که آش کوردی (با آن همه خورِشت بریتَن) رِ باخور، بعد هُول بَزَن برا کاسه دُویـُّم!!!

خلاصه که فیلمی بَ... به قول پیرزُناکان گُناه بَ که قَتلی روز، ما رِ خنده‌ میگیت.

هَمُوش دی آخَرُش خورشتی میان، سِنگ دَبَه!

یادُش بخیر

نقل از همراه درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۷
درجی طالقانی

مفهوم غول در زبان‌های مختلف

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

«غول» موجودی است افسانه‌ای با جثه بزرگ و قدرت بدنی زیاد که دشمن انسان محسوب می‌شود. با نگاهِ واقعی‌تر، غول موجودی از جنس اجنه و جنیان است که در قابلیت‌هایِ فیزیکی از انسان برتر است اما قوه‌ی فکر، هوشمندی و ادراک انسانی بر او می‌چَربَد. 

در زبانِ فارسی صفتِ غول، به چیزی اطلاق می‌گردد که هیکل درشت و زور زیاد دارد و بعضاً خشن است. از اصطلاحات مرسوم در این زبان، «غولِ بی شاخ و دُم» و «غول بیابانی» است لذا این کلمه در فارسی، بارِ معناییِ ترس آوری با خود به همراه دارد.

حالا اگر یک آدمِ انگلیسی زبان، کلمه «غول» را بشنود، فی الفورِ یادِ آرزوهایش می‌افتد، چون این کلمه در ذهن او یادآور غولِ چراغِ آرزوهاست که با اینکه اصل افسانه آن از مشرق زمین است اما انگاری غربیان بیشتر باورش کرده و به آن پر و بال داده‌اند.

و اما مفهوم «غول» در طالقانی، لطیف‌تر شده و جنبه طنزآلود به خود گرفته است. اینجا دیگر آن غولِ بی شاخ و دمِ ترسناک در کار نیست و حتی قدرت برآورده کردن آرزوها نیز به فراموشی سپرده شده بلکه با یک موجودِ هالو، تنبل و ساده طرفیم که علیرغم هیکل درشت و تنومندش، کار زیادی از او برنمی‌آید. موجودی که به راحتی گول می‌خورد و اسباب خنده اطرافیان می‌شود. از این رو وقتی یک طالقانی به کسی می‌گوید غول! طرف نباید به این توهم بیفتد که از هیکل درشت او ترسیده یا چون غربی‌های خوش خیال، امید به جادوگری او بسته، بلکه باید بداند که در طالقانی، به آدمهای ساده لوح و بی فکر، صفت «غول» یا «غولیل» اطلاق می‌گردد. همینطور اصطلاح «غول غولی کردن» یعنی هالوواری زیستن و کارهای ساده لوحانه، از رویِ بی‌فکری کردن. به عبارت دیگر همان خُل خُلی کردن! است.

 

تهیه کننده متن و پوستر: سیده مریم قادری

نقاشی‌های کارتون از آقایان: رضا باقری شرف (طراح غولیل و غول بی شاخ و دم) و حامد بذرافکن (طراح غول جادو)

 

نظرات ارزشمند همراهان

آقای مهدی رضاخانی: ترکیباتی مثل «خدا غولی» و «دریا غولی» هم داریم. [که اشاره دارد به زیادی این غول بودن!] وقتی میگن: جوان نمرده دریا غولی، یعنی طرف به اندازه یک دریا غول می‌باشد. laugh

آقای شهرام صادقیان: ترکیب وُرِ غول هم داریم. [البته این ترکیب در بعضی روستاها به صورت «غولِ وِر» یا «غول و وُر» هم استفاده می‌شود.]

 

با تشکر فراوان از همراهی دوستان

منتظر دریافت نظرات شما در ذیل پُست‌ها هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۶
درجی طالقانی

واحد خوراک طالقانیان

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ق.ظ

 

طنز

 سوال امروز: واحد خوراک طالقانیان چیه؟
و اینک جواب دوستان همیشه حاضر در درجی....

 

1- یه چام ؟؟؟
مثال: یه چام باخوریم، بَعد بشیم کاری سَر.
2- سلام منی نظر کُفت باشه
مثال: چی کُفت کُردی؟
کیِی همراه کُفت کردی؟
چندی کُفت کرد؟
کُجه کُفت کرد؟
چیِی بِه کُفت کرد؟
کُفتُش گرده!

3-  واحد قلاب، یا قاشق
مثال: میگوتن یه قلاب چی دَکُن مالانی بَه یا یه قلاب عِو هَدین یا یه قاشق واش دَکُن وَرانی بَه یا یه قاشق عِو هدین.

4- یه مشت
مثال: بُدا راهنمایی کنم، واحد خوراک در طالقان که جنبه طنز دی داره، این لغت وقتی دَرون بشن مردمی باغ دستبرد بزنن دی استفاده میبو. میگواَن بیشیم اوشانی باغ، یه مشت گیلاسک بزنیم!

5- تُک!
مثال: یه تُک بِزی بَش.

6- خیک!
مثال: یه خیک از عزا دوروریم.

7- تا قُرت ناق!

مثال: اَندی باخور تا قُرت ناق.

8- ما کو میگیم یه اُشکم!
مثال: یه اُشکـُم سیر بوخوریم.

9-  تا لاب گردین!
مثال: چِندی باخوردیَم دروم لاب گردوم.

10-  تا وَزُرُستُن!!!
مثال: آن قدری باخوردیَم کو خیکم دَره وَزره.

باقی اهالی باصفای طالقان، شما چی میگین؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۷
درجی طالقانی

خُونُک اُو و شَعبان عمو

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ق.ظ

خاطره مرده شورِ دُنبلید

نقل می‌کنند، در یک زمستانی سرد، مردی به رحمت خدا بَش. مُرده رِ ویگیتُن و بَبُردُن مرده‌شورخانه و دست به کار گردیَن. همینطور که مرده رو میشوردُن، آخُرِ سر که میخواستن اُو بَکشُن، آب گرم تُمام میبو.

وردستِ مُرده‌شور زورُش میا دُواره بَشوئه اُو گرم کنه، هامون یَخِ اُویی که قراَفتوئه‌ای میان دَبَه، سرازیر مینه مُرده‌ای سَر.

بنده خدا پیرمردِ مُرده‌شور، آن سرمایی میان، یَخِ ریتِه اُو که بالُشی سَر می‌ریزه، شوکـّه میبو و داد میزنه: خُونُکِ اُو... خُونُکِ اُو... مُن جَهَندُم، مُرده رِ میکوشین!

 

نقل از آقای مهدی رضاخانی، از اهالی روستایِ باصفایِ دُنبِلیدِ طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۹
درجی طالقانی