چند شعر از دیوان تات طالقانی
با عرض سلام به همولایتی های عزیزم، شعری را از دیوان اشعارم ( باغ دل ) انتخاب نموده وبه شما طالقانی های صالح تقدیم می نمایم :
خصلت صالحان
صالحان جان در ره ایمان کنند آنچه رب خواهد از انسان آن کنند
ده نکویی گردد از آنان عیان صد نکویی از کسان پنهان کنند
حرص و آز و کینه و اندوه را در درون سینه ها ویران کنند
چون رسولان خدای مهربان بر همه خلق جهان احسان کنند
درد بد درمان هر درمانده را با تلاش و سعی خود درمان کنند
امر بر معروف و نهی از منکری بر خطاکاران و نادانان کنند
دایما با اجتناب از هر حرام خاک عالم بر سر شیطان کنند
دور گردند از صراط نادرست ترک راه زشت خودکامان کنند
بر تمام خاکیان این جهان لطف چون ابران پرباران کنند
خط نگیرند از کلام این و آن مرجع خود را فقط قرآن کنند
گر عدالت خواهد از آنان مدد جان شیرین در رهش قربان کنند
مشعلی باشند و از شمع وجود راه حق را در جهان تابان کنند
آنچنان کن تات بر تو قدسیان از شعف در عرش دست افشان کنند
رخصت دیدار
به سویم عطر و بوی مویت آید نسیم از حلقه ی گیسویت آید
خدا را تا نمردم طره بگشا که همراه نسیمی بویت آید
خوشا باد صبا چون صبحگاهان اجازت دارد و در کویت آید
دعاها می کنم تا هر سحرگاه صبا از جانب اردویت آید
نگاهم در خیال و خواب و رویا به دیدار بر و بازویت آید
ز دل دور است مژگانت ولیکن به دل از غمزه ی ابرویت آید
دلم مانند برگ بید لرزان میان رود اشکم سویت آید
اجازت ده به تات از عاشقانت سراغ نرگس جادویت آید
خورشید تن طلائی
خورشید تن طلائی در دل نشسته دارم
دیواره های دل را از او شکسته دارم
جز نقش چشم مستش در دل نباشد اما
پیمان قلب او را با دل نبسته دارم
او سنگ بی وفائی بر دل فکنده لیکن
من جای پای او را بر دل خجسته دارم
مرغ دلم هوائی وز سینه ام فراریست
از سینه سوی زلفش دل را گسسته دارم
رخسار ماه او را چشمم کند نوازش
کی حاجتی به ماه و حور و فرشته دارم
از سوز عشق رویش لب ها شده کویری
گلبوسه بر رخ او از لب نرسته دارم
بر آن غزال رعنا اشعار نغز و شیوا
از تات طالقانی صدها نوشته دارم
جز تو هیچ
دلم کوی تو را خواهد دگر هیچ رهم سوی تو را خواهد دگر هیچ
نمی بوسد لبم هر گلرخی را گل روی تو را خواهد دگر هیچ
مشامم عطری از گلشن نخواهد سمن بوی تو را خواهد دگر هیچ
ندارد دل به جز زلف تو مأوا سر موی تو را خواهد دگر هیچ
وجودم از برای صید گشتن دو ابروی تو را خواهد دگر هیچ
دو گوشم در جهان پر هیاهو هیاهوی تو را خواهد دگر هیچ
نگاهم در سراپایت کند سیر تکاپوی تو را خواهد دگر هیچ
نگیرد مرغ دل در سینه آرام پر قوی تو را خواهد دگر هیچ
ضمیرم در قیاس هر بد و خوب ترازوی تو را خواهد دگر هیچ
به رقص و پایکوبی تات مخلص دو بازوی تو را خواهد دگر هیچ
باغ دل ( دیوان تات طالقانی )
مهندس محب الله گلبابایی