طالقانم ....
طالقان
زمین گوی و رها درآسمان است بر آن البرز چون طوقی عیان است
چو نیکو بنگری این طوق رخشان نگینش سرزمین طالقان است
به گیتی مخزنی از صادقان است سرای عالمان و حاذقان است
همیشه طالقان از حاذقان داشت میان کوهسارش عاشقان داشت
سلیمان با چنان حشمت زمانی جلالی در جبال طالقان داشت
سلیمان در جبالش مشفقان داشت نظر بر صالحان و صادقان داشت
بهارش ابر و باران جاودان است ز باران آسمان چون ناودان است
چنان گلزار گردد کوه وصحرا که گوئی گلشن باغ جنان است
بهشتی در دل کوهان نهان است بهاری در کجا چون طالقان است؟
چنان از کوهسارش چشمه جاریست که گوئی طالقان در اشک و زاریست
گر از هر چشمه اش آبی بنوشی وجودت تا ابد از درد عاریست
همه آبش ز هر ناپاک عاریست به هرجا همچو زمزم آب جاریست
ز کوهستان به دورش سازه دارد شکوه و لطف بی اندازه دارد
اگر جانت شده پژمرده احوال به آنجا رو که جان را تازه دارد
به تابستان نسیم تازه دارد هوای طالقان آوازه دارد
طبیعت در بسی جای جهان است ولی آب و هوا در طالقان است
به صد کشور سفر کردم عیان شد هوای طالقان رشک جهان است
حربمش باغ پاک عاشقان است بهشت روی گیتی طالقان است
نشان گله با آوای زنگ است چرنده سرخوش و شاداب و شنگ است
سلاح هر شبانی چوب و سنگ است سگش آماده ی دعوا و جنگ است
چراگاهی که در آن دره تنگ است کمین بره گرگ تیز چنگ است
به پائیزش ز کوهستان حذر کن حذر از خرس و یوز و گرگ نر کن
اگر خواهی شوی محو تماشا مسلح شو ز کوهستان گذر کن
همه زیبا پسندان را خبر کن به اوج طالقان روزی سفر کن
زمین طالقان پر کوه و سنگ است به هر کوهی بز و خرس و پلنگ است
به هر صخره عقاب و کرکس و قوش به هر صحرا بسی مرغان شنگ است
چه زیبا جنگ ماری با خدنگ است طبیعت ناب و زیبا و قشنگ است
زمستان طالقان جای تماشاست کدامین دیده را یارای حاشاست؟
سپیدی بر جبالش تا ثریاست جمالش نوعروس قصر پاشاست
زمستان طالقان قوی فریباست میان برف و بهمن ها شکیباست
حریم طالقان هر فصل زیباست هوایش چون دم روح مسیحاست
ز رود طالقان تا اوج هر کوه نشاط و شادی از جاندار پیداست
کجا چون طالقان همواره زیباست؟ به جان تات عاشق بهترین جاست
باغ دل ( دیوان تات طالقانی )
شاعر: مهندس محب الله گلبابائی
عکس: ابوالفضل یزدانی