صبح بخیر آخرین روز پاییز
خزان، معرکه گیر الوان بود و حضرت دوست مهر و آبان و آذر را چنان هنرمند آفرید که با الوان گونه گون، مانی وار ارژنگ طبیعت را به هزاران رنگ جادویی درآورند.اما فصل سوم از چهار فصل کتاب سال در شرف پایان است.
در این واپسین روز پاییز، قمریان عاشق قمر میخوانند و کرشمه های طبیعت با نوای دلنواز خش خش برگهای جدا شده از درخت به رقص آمده اند.
پلک پاییز دوباره پرید و خبر از آمدن مهمان داشت، میهمانی پاک و یک رنگ که سپیدی را جایگزین هزار رنگ دره طالقان نمود و با ناز و نیاز نعمات دادار متعال را بر زمین تشنه و داغ ارزانی داشت. یک رنگ و سپید و پاک، با زمهریر لذت بخش خود آخرین فصل سال را آغاز خواهد کرد و باز پلیدی ها و پلشتی های زمین را با سپیدی برف پاک خواهد کرد و پر صلابت به انتظار آغازی دگر خواهد نشست.
متن: امید .م_مهران
صوت: بانو سارا شیرجی_مرجان
عکس: اصغر ادیبی_دیزان