شعر کفشهای پاره
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۹ ق.ظ
ای همراه صبح تا شام منِ خسته
میدانم از من خسته تری
و میدانم فقط تویی
که بی هیچ گلایه ای
بار سنگین پیکر فرسوده ام را به دوش میکشی
تمام شد همراهی ما
ولی راه تمام نشد
و من رفیق نیمه راهت شدم
فردا صبح
کلاغ های کوچه
این را جار میزنند ___♤
✍ متن: فرشاد فلاحی-کولج
انتخاب عکس: سیده مریم قادری - اورازان
۹۵/۰۸/۰۶