دَف
چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ب.ظ
دَف
ای جان ودل بِستان دلم غرق تمنّای توأم
وی ماه من اینک برآوقف ِتماشای توأم
درنزد من مأوا گزین بنشین وآشوبم ببین
می جویمت میخوامت در سِحرسودای توأم
امشب بمان دربزم دل روشن نما ایوانِ دل
مهتاب ِمن باش و ببین فرهادِ شیدای توأم
درهرغزل درهر سرود نجوای دل یادِ تو بود
من مولوی تو شمس من مجنونِ لیلای توأم
شورم ببین شعرم بخوان پرمی کشم تا آسمان
با این غزل دف می زنم چون مستِ مینای توأم....
فرشید_فلاحی 93/5/19
۹۵/۰۱/۲۵