داستان نامزد بازی، قسمت اول
داستان شیرین نیمزه (نِوْمزَه)وازی (نامزد بازی)
به قلم گورانی یال
با صدای پراچانی پُسر
و اورازانی دُتر
داستان نیمزه وازی (نامزد بازی)
قسمت اوُل
قدیمان رسم بَه در طالقان و گوران، جوانها یعنی پسراکان می شیَن نیمزه وازی. اوندی شوکیان که تاریک باشه، هیچکی نینه. دختراکان مثل امروزی روزگار که کلاسشان بالا بشیه و هنوز ازدواج نکردین، آرایش پارایشی پِی دَرُن و ابروشان چارتراش مینُن نبی یَن. کی قدیمی دُتران اینجور بی یَن. یالکان خیلی خجالتی و با حیا بی یَن.
ما کلاس ششم ابتدایی بی یم، گورانی مدرسه جوری مسجدی روبرو ساختمان، مالِ میرزا مهدی خان منوچهری بَه، اون روزگار گورانی مدرسه اجاره ای یا کُرایه ای بَه، کلاسی میان یک ردیف دخترکان نُشتی بی یَن، یک ردیف دی پسرکان، خودمی دلی میان یکی از اون دخترکانه دوست داشتم. بقیه پسرکان دی همینجور، پیش خودُم نقشه می کشیَم اگه نمردم و گَت گردیم و درسم تُمام گردی و سربازی کوردُم و ساق و سالم وَگردیم و بشیم تهران، کاری سر، دوباره می شم اونی خواستگاری. اما خدایی ما پسرکان دست و دلمان پاک بَه. تعصب داشتیم چون همه یک خانواده بی ییم.
سرتان درد نیورُم، بعد از مدتی ترس و لرز و دل دل کوردُن، همان دخترکی که خیلی دوس داشتُم، یک روز در یک جای خلوت، که کسی متوجه نگرده، هرجور گردیه چشمانمه دَبُسام، کلفتره ای بگُتم: میخوام ان شاء الهه دیپلم هاگیتُم و تهران کاری سر بشی یَم، بیام خواستگاریت، منی زُن میگردی؟
پیش خودُم فکر میکوردُم که اگر جوابش دی نه بَه، ایراد نُداره، بعداً خودمی عُرضه رِه نشان میدی یَم، راضی میگرده. یک دفعه بدی یَم یک کچیکه خنده کُرد، بُدو بَش. تازه مُن سرصاب گردیم چَپاک دی مُن دِ بدش نمیا. یعنی دل به دل راه داره که هیچ، رفت وآمد دی میشا کُردُن.
چند روز به کلاسی سر و خانِی میان، معلم و ننُم و آقام حرف می زیَن، مونی گوشان هیچی رِه نمی شنواُس. یک روز معلم بگوت بیو پای تخته این مساله رِه حل کن. راس گردیم کلاس دِ درشم، معلم بگوت: کجا میری؟ دست به آب داری، باید اجازه هاگیری. مون خیال کُوردی بیَم، معلم بگتیه: بشو دفتر گچ بیور. البته مخفی نمانه درسم خوب بَه، کلاس ششم که گوران حوزه امتحان نهایی روستاهای اطراف دی بَه، اون سال شش نفر خرداد قبول گردی یَن و مُن شاگرد اوُل گردی یَم.
ادامه دارد...
نویسنده: شمس الله گورانی، گورانی یال
ویراستار: مریم قادری، اورازانی یال
گوینده متن: سیدمصطفی افتخاری، پراچانی یال
این داستان زیبا با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)
این داستان زیبا با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)