آداب و رسوم طالقانیان در ماه مبارک رمضان-قسمت سوم
ادامه ی اونوقتانی رسم و رسومِ تا اونجه بگوتم که مسجدی فرشانه، جوانان کول کشه میگیتُن و میبردن جوی سر، جوانِ زنان دی میشوردن. از این طرف دی گته زُنکان، شروع به گلکار میکردن با جان و دل.
یه چند نفر دی استکان نلبکی ره میوردن اوی لَپ، با تنوری نرمِ خاک، که به اصطلاح همان خاکستر بَ، چنان میسوسُن که برق بزنه. از این بیصحابه مواد شیمیایی خبری نبه.
ما که خوردتر بییم، میگوتن قرآنانز مرتب گرد گیری کنیم. هیچ وقت یادُم در نمیشو، بعضی از کتابان که هم دینی بَ، هم مرثیه، ورق ورق گرسته بَ. اونانِ که مرتب میکُردُم، این شعر به چشمم بخورد. ما دی نمیدانم کلاس اول تابستان بَ یا دوم، تازه سواددار بیَم.
شیطان که رانده شد ز بهشت جز یک خطا نکرد
خود را برای سجده ی آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر زِ بی نماز
اون سجده بر آدم و این به خدا نکرد
این شعر اینقدر منی دل بچسبی اون وقت که نگو.
یادش بخیر خلاصه هرکسی یه گوشه کارِ میگتُن تا خانه ی خدا برق میزه و آماده برای مهمانی ماه مبارک میگردی.
آخرین روز ماه شعبان و اون پیشواز بشینش کو دی لذتش وصف ناشدنیه.
تا شب اول ماه مبارک، مسجد هرشو یه نفری نوبه بَ. هر کی که مسجد اوی نوبه بَ، وظیفه داشت افطاری اذانه، مسجدی چینه ی سر، میشه میگوت. بعد دی سماوران روشن میکُرد و آقا دی افطار اویی مهمان بَ که شوکی دی بعدِ نماز و دعا و سخنرانی، اوی خانه میماند.
این قسمتی از رسم رسوم قدیم روستا مان بَ. یادش بخیر، این وحدت و همدلی بَ، همه مانی دل تنگه.
خداجان کمک کن اونجور که تو میخی باشیم. همه تانه خدا توفیق هَدی بنده خوبی باشیم خدای بَ.
✍ نقل و ارسال از: بانو رضایی، از روستای سنگبن
🎤 ویرایش و تنظیم و با صدای: سیده مریم قادری، از روستای اورازان
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)