درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «taleghan» ثبت شده است

چایی با یار

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۴۹ ق.ظ

 

یه پیالَه تِشی چای

کَله‌ای وَر       سیاه کیتیری و هیمه‌ای هَمرا      تقدیم شما خُجیران

اگه بگوتین کُجاهان این تشی چایی خیلی می‌چَسبَه؟

  • یوردی میان
  • رونائی سَر
  • چاکی بُن
  • چُره‌ای سریندان
  • اُسکولی روبُرو
  • لَتی سو
  • اُشکوستی چالی پَسِ سَر
  • کمر بُنی بیخ
  • دمیجاری لَپ
  • سرِ چُشمَه
  • وَهمنی یَخ چال
  • و هرجا که کار باشه
  • و بار باشه
  • و آنجا که یار باشه!

با سپاس از آقای شهرام صادقیان (شهرک) بابت متن و آقای مسعود صفاری (زیدشت) بابت عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۴۹
درجی طالقانی

چشمه تروزان

چشمه تروزان که در مسیر صعود به قله سات قرارداد، معروف است که یکی از سردترین چشمه‌های منطقه طالقان می‌باشد. البته قله سات مسیرهای صعود مختلفی دارد و این چشمه در مسیر یکی از آنهاست.
آب این چشمه به قدری سرد هست که بیش از چند ثانیه نمی‌توان دست را در آن غوطه ور کرد. از گذشته بومیها شرط داشتند که چه کسی تحمل جمع کردن ٧ سنگ ریزه از درون چشمه را در یک نوبت غوطه ور کردن دستانش دارد.

 

 متن از: آقای سبحان زمانی (روستایِ سِگران)
 عکس از: آقای علی محمودی (روستایِ کَرکَبود)
 منبع: کانال طالقانی‌ها

 

 

 توضیحات درجی:

قله سات به ارتفاع 4،015 متر در منطقه طالقان واقع شده است و قله‌های شاه البرز در شرق، سیالان در شمال و منطقه تخت سلیمان (عَلَم کوه) در غرب این قله قرار دارند. پوشش گیاهی این کوه شامل انواع درختان میوه در ابتدای مسیر و در طول راه، بوته‌های گزنه و آویشن و کنار مسیر چشمه پونه و گیاهان وحشی است.

در ذکر پوشش جانوری آن می‌توان به گرگ، شغال، خرس، روباه، خرگوش و برخی از انواع حشرات و خزندگان اشاره کرد.

این قله از مسیرهای مختلفی قابل صعود است که مهمترین مسیر آن از روستای کَرکَبود، گِزینان، بُزَج و نَویز میباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۴
درجی طالقانی

معجزه گر تاریخ آشپزی: ننه! - خوراک نخودفرنگی

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ب.ظ

به خاطر بهره‌مندی همه عزیزان از مطلب ارائه شده، از غلظتِ گویشِ طالقانی متن، کاسته شده است.

اسیر گِردی‌یِیم.

قرار بَ آخُرین روز ایمتحاناتِ ترم، قبلِ برگشتنِ وَچان به شهرانِ‌شان، رفیقانُمه بَبُرُم خانه، تا ننه‌ای دستپختِ باخُرُون و کلی دی کیف کُنیم.

نیلوفر، آن شیرازی دُتَر، وِگان بَ یعنی لَب به گوشت و هرگونه محصولِ حیوانی! نمی‌زَه. هِمینی واستان شرط کُردی بَ که غذا بی گوشت باشه.

برعکسِ زُهره، زابلی دُتَر، که غذایِ بی گوشت رِ غذا نمی‌دانُست.

نازنین، آن قشنگِه شمالی دُترمان، غذایِ برنجی دوست داشت اما جانِ تبریزی مَهسامان به تخم مرغ و نان بند بَ.

زِنگ بِزیَم به ننه بگوتُم: اینان یه چی می‌خوان هم گوشت داشته باشه هم نُداشته باشه! هم نانی باشه هم برنجی، تُخم مرغ دی داشت چه بِهتر! دی خودُت پیدا کن چی دُرُست کُنی! مُن گو مغزم سوت میکشه!

ننه خنده کُرد: خا تو نگران نباش...

نگران بی‌یَم، از این همه اختلاف سلیقه میهمانانمان.

ظهر که برسی‌یِِیم خانه، خُجیرِ بو خبر از غذایِ خوش میدا. تا دَس و رو بَشوریم، ننه سفره ر پهن کُرد.

یه کاسه بیورد هانا نیلوفری پیش... نیلو کاسه رِ چپ و راست کُرد و ناگهان چُشمانُش برق بِزی... «آخ جان این غذائو بی گوشته!»

زهره داشت چپ چپ نُگاه می‌کُرد که ناگاه نیشِش واگردی... «واسه من که گوشت توپَکی داره!»

همان دَم مهسا دی خودشی کاسه ر نگاه کُرد و با خوشحالی بگوت: «واهای، یومورتا! ساقول خالاجان..!»

ننه دیسِ برنجِ هادا نازنینی دست و بگوت: هرکی دوس داره برنجی همرا باخوره، هرکی دی خواست، با نان. مُن و دُترُم که تیلیت مینیم! مگه نه؟

چشمانُمو از کاسه خوش رنگ و لعابِ خورشت بیگیتم و بَـپُـرُستُم ننه‌ای لُپِ ماچ کُردُم و بگوتُم: آها... تیلیت غذای مورد علاقه مُنه. قُربان خودمی ننه که معجزه‌گر تاریخ آشپزیه.

ایسه هرکی میخوا بدانه این غذایِ همه پسندِ چیه، خوب گوش گیره تا بگوئَمش.

 

 

مواد لازم و دستور پخت:

مواد ضروری و مشترک: شامل نخودفرنگی، سیب زمینی، هویج و قارچ. نمک، فلفل، زردچوبه. کمی سبزیجات خشک معطر (ترخون، پونه، آویشن). روغن و رُب گوجه. آبلیموی تازه.

مرحله اول: نخودفرنگی رو با مقدار مناسبی آب می‌گذاریم تا بپزد. بعدِ هویج‌های خُرد شده را به آن اضافه می‌کنیم. نیم ساعت بعد که تقریباً نخودفرنگی و هویج پخته شدند، سیب زمینی‌ و قارچ خُرد شده را می‌ریزیم. به آن، نمک، فلفل، زردچوبه و سبزیجات خشک معطر اضافه می‌کنیم. در آخر که سیب زمینی پخت، رُب گوجه‌ای که در روغن تفت داده و سرخ کرده‌ایم را به همراه کمی آبِ‌لیموی تازه به غذا اضافه می‌کنیم. یک رُبع بعد، این غذا در این مرحله برای افرادِ دارای رژیم سبزیجات (وگان) آماده است.

مرحله دوم: آن دسته از افرادی‌که غذایِ تخم مرغی دوست دارند، می‌توانند در آخر کار، به تعداد نفرات، تخم مرغ داخل غذا شکسته و اجازه دهند تا خودش را بگیرد و سفت شود. (مثل اشکنه، توجه کنید که بعد از شکستن تخم مرغ، غذا را هم نمی‌زنیم).

مرحله سوم: برای کسانی که غذا را با گوشت دوست دارند، در این مرحله می‌توانید مقداری کوفته ریزه (گوشت قلقلی) به غذا اضافه کنید. طرز درست کردن کوفته ریزه آسان است. گوشت چرخ کرده را با پیاز رنده شده، مقداری زردچوبه، فلفل، نمک و پودر سیر، به همراه آرد نخودچی مخلوط کرده و ورز می‌دهیم. به اندازه یک گردو یا فندق، از گوشت برداشته، قلقلی کرده و داخل روغن سرخ می‌کنیم. البته هرکی خواست میتونه از گوشت خورشتی تیکه هم به جای کوفته ریزه استفاده کنه.

مرحله آخر: غذا را داخل کاسه ریخته، به همراه پلو یا نان، سِرو می‌کنیم. اگر غذایِ تریدی (تیلیت) دوست دارید، بگذارید غذا آب‌دارتر باشد.

 

شُکر خدا یادُتان نُوشو

نوش جان

 

متن و دستور پخت و عکس اول از: سیده مریم قادری، اهل آبادی اورازانِ طالقان
عکس غذای پوستر از: بانو مریم مدارسی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۲
درجی طالقانی

رسمِ گلی میان بوخوساندُن (گُل غَلت)

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۰ ق.ظ

رسمه اول بهار که میبو و گُل محمدیان (سُرخه گلان) در میان، وچه ای که هنو یک سالُش نگردیه (یعنی در اولین بهارِ عمرِ نوزاد) رِ گُل غَلت مینُن. این کار باعث میبو که نوزادی پوست، شاداب و باطراوت گرده و وقتی دی گَت گِردی، از حساسیت فصل بُهار به گَرته‌ی گُل و گیاهان، مَصون بُمانه. همینطور بعضیان باوُر دارُن که این کار، یالشانِ خنده رو و خوش اِخلاق مینه.

 

 

برای این کار، یه روزی ر انتخاب مینُن و همه زُناکان فامیل جمع میبُن. گته ننه (پیلا ننه) وَچه ر حَمُوم میبَره و زُناکان، گُلانِ تازه بِچی رِ میجورُن و اونی تیغ و آلاشغالانه ومیگیرُن و یه سیفیده ملافه‌ای میان، گلانِ پَرپَر مینُن. بَعد نوزادِ که از حَمُوم بیومیه، خُشک مینُن و همانطور لُخت، میخوسانُن ملافه و گُلانی سر و زُناکان دی هر کدام یه گوشه‌ی ملافه ر میگیرُن و وَچه ر غلت میدیَن. آن شو دی می‌یَلُن وَچه، گلانی میان باخوسه. بعضی نَنانِ با سلیقه، این پَرپَرِ گلانِ خشک مینُن و یادگاری نگه می‌دارُن تا وَقتِ زاماگردیَن یا عروس گردیَن وَچه، این گلانِ لایِ لباسانِ عروسی و سجاده‌ی جاهازشان مینگَنُن.

در طی این مراسم، علاوه بر ذکر صلوات، زُناکان به شعرخوانی و شادی و دست افشانی می‌پردازن و صابخانه دی از اوشان پذیرایی شایسته‌ای به عمل میوره. البت گاهی دی این مراسم به صورت خیلی خانوادگی و جمع و جور برگزار میبو.

این رسم که در واقع بیمه کُردُن نوزاد در مقابل حساسیت و آلرژی فصل بُهاره، این روزان کمرنگ گردیه و جای خودشه به جشن‌های بی سرو تهی چون پوشک پارتی! و تولدانِ تم دار بُدایه که آرزو مینیم خانواده‌های خوشفکر طالقانی با احیای مجدد این رسم، علاوه بر سلامتی وَچکانشان، از آداب و رسوم ارزشمندمان، دی حفاظت کنن. در هر حال، مقصود اصلی از این رسم، هامون شادابی و سلامتی نوزاده که ان شاءالله حاصل میبو.

 

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۵۰
درجی طالقانی

کوئیز طالقانی به روایت صوتی

دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ق.ظ

 

طالقانی کوئیز

 به روایت صوتی ننه و ببه (حاج خانم‌ها میرزکی و قادری)

ویگیر و گوش هادین (دانلود کلیک)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۸
درجی طالقانی

طالقانی کوئیز!

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

این وَرَقه ایمتحانیان یادُتانه؟

قیمتُش دو تومُن (بیست ریال) بَ. یه دَه تومُنی (مُدَرِس نُشان) هامیدایم پِنش تا شو میخَری‌یِیم ایمتحاناتی بَ. البت گاهی اوضاعِ مالی مدرسه خوب بَ، خودُشان هامیدان. برا بعضی‌ها هِمین ورقه، حُکمِ ایعدامِ داشت. مایی بِ برعکس، حُکمِ آزادی... چون اونی پِی سَر، طالقان بِشیَن بَ و سُ ماهِ تُمام خوشی‌هایِ تابُستانی با وَچان.

ایسه الان که ایامِ ایمتحاناته، با آرزوی موفقیت برایِ تمامِ دانش آموزان و دانشجویانی که اسیر این ایمتحانات گِردیَن، ما دی یه امتحان برگزار مینیم تا ضمنِ مرورِ ادبیاتِ طالقانی، خنده دی تُکِ لبانمان بنیشه.

 

📌  سوالات پایان ترم سطح تخصصی زبان طالقانی

📝  درس مثلها و کنایات
 

1-  چرا باید نَشورده دیمو ماچ کورد؟

الف) چون نَشورده دیم قشنگ‌تره.         ب) چون ناراحت میبو اگه ماچ ناکُنی.

ج) چون بَشورده دیمو همه ماچ مینُن.     د) اصلُن چون کرونا بیومیه هیچ ماچ ناکُنین.
 

2-  این فورتوک به چی دَر؟

الف) به آن کُش.                             ب) به آن فورتُک.

ج) به این چُر.                                د) به شَهرویی گُلِ اِو.
 

3-  نگار نازنین چی داره؟ یک مورد از مشخصات آن چیزی که دارد را بیان کنید.

الف) نو گیوه داره، پا نا کورده پُشتُش پینه داره.    ب) کُرونا داره، تب و لرز و اُستُفراغ مشخصاتشه.

ج) یه کیلو شیلانُک بَلگه داره، همه دی کُرم بِزی.         د) یه وَره، لاغر و مُردال.
 

4-  خر اگر کار زشتی کند چه اتفاقی می افتد؟

الف) خُجیرِ بو بلند میبو.                              ب) صاب مال خوشحال میبو!

ج) کورایه پامال می‌بو.                                د) سوال گُنگه، منظور چه کارِ زشتی؟
 

5-  در راستای سوال قبلی، قاطری کین دَم بیشیَن چه عواقبی دارد؟

الف) اُستُشمامِ بَدِ بو.                                  ب) صُدای ناخوشایندِ دُرت!

ج) خطرِ جفتک.                                       د) همه موارد.
 

6-  مصرع دوم این شعر چیست؟ اگر خواهی بدانی لذت خِو....

الف) باخور در خستگی یک بادیه اِو.                 ب) سرتو سایه بنگن، کینت به اَفتو.

ج) بشو صحرا دِرو کُن گندم و جِو.                   د) گته داری سَران بنشین بخور تِءو.

 

7-  شاعر چه صفتی را برای اثبات قوم و خویشی کافی نمی‌داند؟ بیت مذکور را بنویسید.

الف) داشتن ریش قرمز، مگه هرکی قورمُزه ریشه، تی یی قوم و خویشه؟

ب) داشتن سجلد،        مگه هر کی سجلد داره، تی یِی همراه کار داره؟

ج) داشتنِ خالِ سیاه،     مگه هرکی خالِ سیاه داشت، تی یِی خالُکِ یار داشت؟

د) قوم و خویشی به اینا نی. بَشو رَد گَن.
 

8- کودکان تهران در جواب «چی» می‌گویند نخودچی، وَچان طالقان در جواب «چرا» چه میگویند؟

الف) بَشو خانِتانی دَر سَرا.           ب) جان عَم زُنُت دُرا.             

ج) چُ بَ میایی این وَرا.             د) هرچی دلشان بُخوا می‌گوئَن.
 

9- در طالقان به جای شلوغ و در هم برهم و وسایل نامرتب چه می‌گویند؟ (راهنمایی: این اصطلاح اختصاصاً به طالقانی تعلق دارد.)

الف) بازارِ شام.   ب) عَروسی خانه.         ج) سَگ میزنه گُربه میرَخصه.     د) کوروکی دُکّان.
 

10- در طالقان به دختر زشت رو یا غذای بد طعم، به استعاره چه می‌گویند؟

الف) گاگیلی.     ب) کُشمُش پِلو.           ج) برکت زیاد.             د) اُجاره.
 

 

و من الله توفیق: سیمرغ

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۲
درجی طالقانی

مَرجو خورشتی خاطُره

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۷ ق.ظ

مَرجو خورِشتِ مِینُوم یادِ مَچِّدِ روستامان می‌کوئُوم!

بعضی قَتلی روزان، ناهار مَرجو خورشت هامیدان، با بادیه مِسی و روحی کاسه، خورشتانِ میوردُون و زُناکان، یِگ‌ضَرب خالی میکُردُن پِلُوشانی سَر!! بَعد هَنو یه قاشق ناخوردیه، خالی کاسه رِ دست میگیتُن و بلند داد می‌زی‌یَن: خــوررِشـت! خــوررِشـت!

یعنی زود باشین خورشت بیورین.

این جور وقتان، دلُم می‌خواست بَگوئَم: آخه دَله خیک! هامون پِلویی که آش کوردی (با آن همه خورِشت بریتَن) رِ باخور، بعد هُول بَزَن برا کاسه دُویـُّم!!!

خلاصه که فیلمی بَ... به قول پیرزُناکان گُناه بَ که قَتلی روز، ما رِ خنده‌ میگیت.

هَمُوش دی آخَرُش خورشتی میان، سِنگ دَبَه!

یادُش بخیر

نقل از همراه درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۷
درجی طالقانی

مَرجو خورشت یا مَرجی خورش (خورشت عدس طالقانی)

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ق.ظ

روش‌های طبخ این خورشت خوشمزه، فراوان است. می‌توان آن را با گوشت، و یا بدون گوشت درست کرد. می‌توان به آن گردو زد یا به همان عدس، بسنده کرد. در ادامه، دو روش پخت این خورشت را با شما در میان خواهیم گذاشت:

روش اول

پیاز نگینی را به همراه گوشت خورشتی، تفت داده و سرخ می‌کنیم. زردچوبه و کمی دارچین و فلفل به آن زده و با مقداری آب می‌پزیم. عدس را جداگانه پخته و همین که گوشت کاملاً پخت، به آن اضافه می‌کنیم. سیب زمینی را به دو صورت می‌توان در این خورشت داشت. یکی به صورت نگینی درشت خورد شده که همراه گوشت و عدس در خورشت می‌پزد. یا اینکه به صورت خلالی سرخ کرده در هنگام سرو، روی خورشت ریخته می‌شود. به هر حال، بعد از یکی کردن عدس و گوشت، مقداری آلوخورشتی به آن اضافه می‌کنیم. در آخر کار هم، کمی آبغوره، نمک و رُب گوجه فرنگی تفت داده شده، به خورشت می‌افزاییم.

 

روش دوم

ابتدا عدس و گردوی سابیده شده و گوشت رو می‌گذاریم خوب بپزد و جا بیفتد. بعد پیاز را خُرد کرده و تفت می‌دهیم و به آن ادویه و فلفل و زردچوبه اضافه می‌کنیم و داخل خورشت می‌ریزیم. سپس رُب آلو را اضافه کرده و اجازه می‌دهیم خورشت با حرارت ملایم بپزد. به مدت تقریبی دو ساعت. گوشت در این خورشت، سلیقه‌ای است و می‌توان بدون گوشت هم این غذا را درست کرد. در آخر کار، خورشت را با پلو سرو می‌کنیم. ترشی و سیرترشی خیلی با این غذا می‌چسبد. ضمناً سبزی خوردن دی یادت درنشو خجیر همشهری.

نوش جان

با سپاس از خانم زری مهرانی (اهل روستای مهران طالقان) و کانال طالقانی‌ها

 

طبخ غذاهای محلی قدیمی، راهی خوشمزه و موثر در حفظ فرهنگ و میراث نیاکانمان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۸
درجی طالقانی

خوش خبری

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

 

مادر بزرگم هروقت زاغچه‌ای را می‌دید که بر بلندایِ خانه یا داری نشسته، می‌گفت: بُخوان کشکریت... بُخوان که خیر و خوش

و این اعتقادی است که طالقانیان به خواندن این پرنده خوش سیما و دلنشین دارند. گویا پیغام‌آور خبری خوش است یا رسیدن عزیزی که چشم انتظارش بودی را مژده می‌دهد. شاید هم مهمانی در راه است.

خلاصه که هر صبح آرزویشان این بود:  ای روزگار با کشکرت ... هر روز بکن تو مشورت

کشریتانِ بِومتانی سَر خوش خبر بُن

 

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
عکس از آقای همایون

mail نظر ارزشمند همراه درجی

آقای مهدی رضاخانی: در اصل واژه «کشکرک» از زبان پهلوی آمده است. هوشنگ ابتهاج شعری دارد (مرثیه جنگل) که به نام این پرنده در آن اشاره کرده:

بر بال سرخ کشکرت پیغامِ شومی است...

در زبان گیلکی هم به این پرنده کشکرت می‌گویند و آن را خوش خبر دانسته، به ویژه در مورد رسیدن میهمان که به شوخی می‌گویند در قدیم، کارِ تلفن را می‌کرده. شعری محلی در این زمینه می‌گوید:

کشکرت تی صدایه فیشان... می دیل میهمان ناخوایه...!

 

با تشکر فراوان از همراهی دوستان

منتظر دریافت نظرات شما در ذیل پُست‌ها هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۴۸
درجی طالقانی

مفهوم غول در زبان‌های مختلف

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۶ ق.ظ

«غول» موجودی است افسانه‌ای با جثه بزرگ و قدرت بدنی زیاد که دشمن انسان محسوب می‌شود. با نگاهِ واقعی‌تر، غول موجودی از جنس اجنه و جنیان است که در قابلیت‌هایِ فیزیکی از انسان برتر است اما قوه‌ی فکر، هوشمندی و ادراک انسانی بر او می‌چَربَد. 

در زبانِ فارسی صفتِ غول، به چیزی اطلاق می‌گردد که هیکل درشت و زور زیاد دارد و بعضاً خشن است. از اصطلاحات مرسوم در این زبان، «غولِ بی شاخ و دُم» و «غول بیابانی» است لذا این کلمه در فارسی، بارِ معناییِ ترس آوری با خود به همراه دارد.

حالا اگر یک آدمِ انگلیسی زبان، کلمه «غول» را بشنود، فی الفورِ یادِ آرزوهایش می‌افتد، چون این کلمه در ذهن او یادآور غولِ چراغِ آرزوهاست که با اینکه اصل افسانه آن از مشرق زمین است اما انگاری غربیان بیشتر باورش کرده و به آن پر و بال داده‌اند.

و اما مفهوم «غول» در طالقانی، لطیف‌تر شده و جنبه طنزآلود به خود گرفته است. اینجا دیگر آن غولِ بی شاخ و دمِ ترسناک در کار نیست و حتی قدرت برآورده کردن آرزوها نیز به فراموشی سپرده شده بلکه با یک موجودِ هالو، تنبل و ساده طرفیم که علیرغم هیکل درشت و تنومندش، کار زیادی از او برنمی‌آید. موجودی که به راحتی گول می‌خورد و اسباب خنده اطرافیان می‌شود. از این رو وقتی یک طالقانی به کسی می‌گوید غول! طرف نباید به این توهم بیفتد که از هیکل درشت او ترسیده یا چون غربی‌های خوش خیال، امید به جادوگری او بسته، بلکه باید بداند که در طالقانی، به آدمهای ساده لوح و بی فکر، صفت «غول» یا «غولیل» اطلاق می‌گردد. همینطور اصطلاح «غول غولی کردن» یعنی هالوواری زیستن و کارهای ساده لوحانه، از رویِ بی‌فکری کردن. به عبارت دیگر همان خُل خُلی کردن! است.

 

تهیه کننده متن و پوستر: سیده مریم قادری

نقاشی‌های کارتون از آقایان: رضا باقری شرف (طراح غولیل و غول بی شاخ و دم) و حامد بذرافکن (طراح غول جادو)

 

نظرات ارزشمند همراهان

آقای مهدی رضاخانی: ترکیباتی مثل «خدا غولی» و «دریا غولی» هم داریم. [که اشاره دارد به زیادی این غول بودن!] وقتی میگن: جوان نمرده دریا غولی، یعنی طرف به اندازه یک دریا غول می‌باشد. laugh

آقای شهرام صادقیان: ترکیب وُرِ غول هم داریم. [البته این ترکیب در بعضی روستاها به صورت «غولِ وِر» یا «غول و وُر» هم استفاده می‌شود.]

 

با تشکر فراوان از همراهی دوستان

منتظر دریافت نظرات شما در ذیل پُست‌ها هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۶
درجی طالقانی