درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طبیعت طالقان» ثبت شده است

چند شعر و عکس نوشته

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ

این چوچُکی از شارجه، دلتنگ طالقانه

به عشق کوه و جاده، دَره آواز میخوانه

عکس: مینا قادری، شعر: مریم قادری


سلام من به طالقان، به آن خجیره شهرمان

به آفتاب کوهی تُک، به باغان قشنگمان

به چشمه ی پر از اُو، زلال و آبی رنگمان

عکس؟ شعر؟


الا ای طالقان و طالقانی، همیشه زنده و سالم بمانی

نکن یاد این زبان مادری رِ، که خوش بو همدلی و همزبانی

عکس و شعر: احمد لهراسبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۱
درجی طالقانی

امرو صبح...

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ


امرو صبح
هر چی میتانی قهقه بزن
هر چی میتانی شیطانی کن
هر چی میتانی اطرافیانت محبت کن
بدا همه تویی لبخند ده لذت ببرن
امروز
هر چی میتانی خوارته کوری هادین
هر چی میتانی چیزای خوبه تجربه کن
چون امروز فقط یبار اتفاق دمیکوبه
پس امروزه خوجیر زندگی کن

متن سحر سید علیخانی 
عکس مهناز فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۳
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: گراب

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ
عکسها از: بانو فرزانه کیان

■ روستای گـَراب انتهایی ترین روستای طالقان به طرف شرق و یکی از سرچشمه های رود طالقان میباشد.

■ این روستا، یک چشمه معدنی دارد که به جهت گوگردی بودن آن خواص درمانی زیادی دارد. آب فراوان این روستا به منطقه طراوت غیر قابل وصفی بخشیده است.

 ■این روستا در 28 کیلومتری روستای جوستان طالقان قرار دارد و آخرین روستای طالقان از سمت عسلک طالقان میباشد .

■از دیگر اثار باستانی روستای گراب نیز میتوان به سنگ نوشته ی قاجاری واقع در گردنه ی عسلک طالقان اشاره کرد.

#مطلب #ارسالی از :
آقای شهرام نظری از سوهان
کانال طالقان نگین البرز



عملیات برفروبی و پاکسازی بهمن در ۵ نقطه از محور روستایی جوستان به گراب (حدفاصل تکه رو تا دوراهی خچیره)، توسط عوامل راهداری شهرستان طالقان   (۱۳۹۵/۱۲/۱۳)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۹
درجی طالقانی

بازیهای قدیمی: جوز وازی

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۴ ق.ظ

بازی های قدیمی در طالقان

#جوز_وازی ( #گردو_بازی ):

▪️ یکی از #بازیهای مشهور و معروف منطقه بود که در مقیاس بزرگ و در هر منطقه طالقان انجام می شد. و انجام آن از هیجان و حساسیت بالایی برخوردار بود. و بچه ها هنگام بازی سرو صدای زیادی می کردند.
▪️شرح بازی: در ابتدا بسته به تعداد نفرات بازی که بیشتر چهار ،پنج،شش بیشتر و یا کمتر بودند نفری #یک یا بنا به توافق، #دو گردو در یک نقطه به ردیف قرار می دادند فرض کنیم تعداد نفرات بازی #پنج_نفر باشد تعداد پنج یا ده تا #گردو به ردیف قرار می دادند که اصطلاحا به آن #مال می گفتند و هر شخص برای خود یک گردوی خیلی گرد و درشت داشت که به آن #تیره یا تیره مال می گفتند. و بهترین تیره تیره ای بود که هم #درشت باشد و هم اگر از ارتفاع یک متری به روی زمین پرت می شد ارتفاع نمی گرفت و به سطح زمین (بامی سر) می چسبید که در اصطلاح به این #تیره ها #ارقه یا #دچک می گفتند. و پنج تیره پنج نفر در دست یکی قرار می گرفت و آن شخص تیره ها را در دو دستش تکان می داد تا خوب #قاطی شوند و #تقلب نشود و بعد آنها را با هم به روی زمین می انداختند و تیرهای که بیشترین فاصله را از بقیه تیره ها می گرفت #اول و به تناسب فاصله بقیه تیره ها از تیره اولی نفرات دوم سوم چهارم و پنجم مشخص می شد. و بعد نفر اول و بقیه افراد به ترتیب در پشت سر او رو به سمت #مالها که قبلا روی زمین در فاصله حداقل دو متری یا بیشتر، از مالها قرار می گرفتند. و بعد نفر اول تیره خود را به سمت #مالها با دقت پرت می کرد اگر تیره به یکی از مالها برخورد می کرد تمام گردو ها مال او می شد و او #جوزان را جمع می کرد ولی #تیره او باید سر جایش می ماند و بقیه نفرات باید تیره او را می زدند اگر نفر دوم تیره او را می زد #نصف گردوها را از شخص #اول می گرفت و بازی #تمام میشد و دور تازه از اول شروع می شد در قسمت بالا اگر نفر #اول تیره اش به جوزان  برخورد #نمی کرد نوبت به نفر #دوم و اگر مال او نیز برخورد نمی کرد نوبت به بقیه افراد به ترتیب می رسید.

▪️مطلب ارسالی:
#علی_صفاری (زیدشت)
کانال: طالقان البرز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۴
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: دهدر

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ق.ظ



روستای دهدر واقع در #عرض جغرافیایی 36 11 21 و #طول جغرافیایی 51 02 45   و 2300 متر #ارتفاع از سطح دریا  از روستاهای بخش بالا طالقان از شهر طالقان بوده و از سمت شمال با کوه خاص از سمت شرق با روستای آسکان از سمت جنوب با روستای گته ده  و از سمت غرب با کوه پیله وهمن همجوار میباشد.

■ از جاذبه های گردشگری و توریستی میتوان به #آبگرم #گنداب در روستای دهدر اشاره کرد که به زمان #قاجار برمیگردد

■ #قلعه #استقراری قلعه #نوده یا قلعه #کیان خاتون روستای دهدر طالقان
دوران تاریخی تا قرون 7 و 8 هجری
حد فاصل میان دوروستای دهدر و اسکان

■ #محوطه #تاریخی معصوم زاده پیر غلام و #محوطه #باستانی گندی آب روستای دهدر طالقان
هزاره اول قبل از میلاد
1760 متری شمال شرق روستای دهدر

■ نام های خانوادگی اهالی بومی روستای دهدر طالقان
  کیان –طاهری- قادری- محمودی ...

■ مطلب ارسالی از :
آقای شهرام نظری از سوهان
■ و جمع آوری سایر اطلاعات روستا توسط ادمین های کانال طالقان نگین البرز


تعدادی عکس مربوط به روستای دهدر (با تشکر از کانون فرهنگی اورازان)


مراسم عروسی قدیمی در دهدر




تسطیح و رگلاژ محور روستایی دهدر در بخش بالاطالقان، توسط اداره راهداری و حمل و نقل جاده ای شهرستان طالقان (۱۳۹۶/۰۲/۲۰)



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۸
درجی طالقانی

بُهار

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

🌸  بُهار

بهار زودتر بیو، دلُم بگیت که باخُته منی وجود، هزار شوق و آرزو.
بهار زودتر بیو. بهار زودتر بیو.
طالقانیان و کلا کوهپایهِ ی مردم، یه تکیه کلام دارن که خجیر نی، البته به نظر من. حقیقتش فلسفه بگوتنشِ درست درک نمینُم. میگن: سیاه بهار بیامه. نمیفهمم این گپ شان کنایه از چی هسته، شاید از سر نداری این حرفِ میزنُن. شاید دی به دلیل کار زیاد تو فصل بُهار اینه میگوَن. شاید دی به این دلیل که مَک و میوه دِنی، میوه های پاییز و زُمستان، بهاری باد که دیمشان میخوره، میگندن و بدرد نمیخورن. تا دو سه ماه باید صبر کنی تا پیش رَس میوه هان از بلاد گرمسیر بیا، که برخلاف ظاهرشان، چنگی به دل نمیزنه. مثل توت فرنگی که خیلی خوشبو و شکیله، اما دلچسب نی.
بگذریم، گپ اصلی دِه منحرف نگردیم. مُن این سیاه بهار بگوتنی فلسفه، حالیم نمیبو که هیچ، اصلاَ از بیخ و بُن با زُبان بیاردُنش دی مخالفم. بهار یه دانه هسته. زیبا، شکیل، سبز بهار. آها عزیز جان، سبز بهار دَره میا. این زُمستانِ سوت و کور که روز کوتاهه و شو بلند و روزی میان فقط کوشکورُت و غُرابی غچ غچ صدا میا و شو دی شغالی ناله و گرگی عوعو، دَره میشو. سیره قشنگِ صدا روزی میان و بلبل هزار دستانی آواز شو بگوش میرسه.
اسفند هسته و بهمنی وَرف او میبو. بوی بهار میا. بنفشه غنچه مینه و پونه در میا. شکوفه های نازنین دارانی سر میشکوچه. سیپید، زرد، صورتی. برعکس زمستانی ابری هوا، بهار میا طالقانی آسمان ستاره پُر میبو. روخانه گَل او زلال و پاک میبو. پرنده ها لانه میسازن و کورِ موش زیمین دِه سر در میاره. عکسِ زُمستان که افتوشم سرده و تابستان که گرم، آدُمه خوش میا این قدیمه خانه هانی کَندای سر، آفتاب دیم بنیشه و از ته دل نسیمِ بکشه سینه شی میان.
آها سبز بهار دره میا. مالداران مال دَر مینُن جمانی ده دران. باغداران نهال میکارن و جو در مینن. پرنده ها مستی مینُن. آدُمی دل میخوا پَرپَرُکی جور، دوتا نرمِ بال داشته باشه، قشنگ و چند رنگ، سبکبال این بوته گُلان دِه بَپُره اون غنچه ی سر. یا بلبلکی جور، این باغ دِه بشی اون باغ. یا دم لاسکه ی جور، این روخانه سَنگانی سَر دِه وُشت کنی و جیغ شادی بَکشی. آها عزیز جان، سبز بهار میا. همانی کو میگن بهار خانم فصل زایش و تولد. جانِ بُهار زودتر بیو...


متن: ابوالفضل یزدانی از خُسبان

عکس: الهه تاجدینی از حسنجون

با صدای: فرشید فلاحی از کولج

ویرایش: سیده مریم قادری از اورازان


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


این متن زیبا و ارزشمند با صدای غزل گونه ی فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۹
درجی طالقانی

طالقان قشنگ

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ


طالقان قشنگه

باران بیا قشنگه

برف بیا قشنگه



غروبش قشنگه

آسمانش قشنگه

زمینش قشنگه

بهارش قشنگه

تابستانش قشنگه


ای خدا جان خلقتتی قربان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۲۱
درجی طالقانی

اوراز کُردُن

چهارشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ب.ظ

اِوْراز همون زنجره میبو
که نوعی حشره هسته
زنجره اسم علمی فارسیش میگرده
از مالش بالانش صدا تولید مینه
و از اونجه ای که این حشره می خواند مردم می فهمستن ظهر گردستی و باید تعطیل کُنُن.
بعدها هر وقت کارَ تُمان می کردنُ آهنگ خانه می کردن، می گوتن اِوراز کنیم.


با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۱
درجی طالقانی


طالقانی بعضی پرندگان
غراب، قلاچ، کوشکوروت، زاغی

قسمت دُویُم: فرق میان غراب و کشکوروت


کوشکورت باهمه  قیافه سوسول و قشنگش، غراب ده خیلی قویتره. تو پروازهای جنگی هم خیلی سریع تره هسته. پارسال بهار ما محل کارمان اینانُ زیر نظر بگیتیم. یک دفعه بِدیَم چهار پنج تا کلاغ با دوتا کشکورت گَل هاشیَن. ظاهرا دعوا سر تعیین قلمرو لانه به. کشکورکان، بد بابایی کلاغان ده بسوزاندُن. صحنه عجیبی بَه.
همچنین کشکورت تو شکار دی خیلی  قوی هسته. من پارسال با تله شکاری بشی بیَم شکار سهره. تو شکار سُهره، حتما باید یه سُهره، قفس شکاریی میان دَباشه تا پیلَک بَزنه، توجه سُهره های دیگه رَه جلب کنه. یک دفعه بِدیم ای امان کشکورت بیامه قفس شکاری ور. انگار سهره ره هیپنوتیزم کُرد، حیوان همونجور که قفسی میان دبه، جُم نُخورد. کشکورت، نوکِشی همراه، درِ قفسِ باز کُرد، پنجه پایی همراه، سُهره ره بگیت، دَرکِشی قفس ده میدان، چند ثانیه سر بنجت بُخورد.
غُراب، ظاهرش کثیف هسته، اما کشکورت  انگار تازه حمام دَ درامیه.
کشکوروتان با انسان بیشتر دمخورُن.ضمن اینکه اعتقاد عامه براینه که خواندنشان خوش یُمنه و تعبیر مینُن کو وقتی میخوانه، مهمان میایه.
مینی گته ننه، وقتی کشکورت میخواند، اوره ناز میدا و میگوت: جانم بخوان ...  خیر و خوش.
خدارحمت کنه یه ننه جان دیگه دی هروقت کوشکورت میخواند، وچانِ راه دورشه نازمیدا و یکی یکی اسمشانه میگوت و میشه چایی دَم میکورد ونقل و نبات میورد و مینیشت اوشانی چشم به راه. اندی اعتقاد داشت که کوشکورت میخانه حتما عزیزه مهمان میایه.
کلاً قدیمیان یکی کشکورت میخواند، یکی دی گاوشان میخواند، شروع میکُردُن ناز بِدان.
مادی هر وقت کشکورت میخواند ننم ناز میدا میگوت جان خوش خبر باشی اون روزم غذا ویشتر درس میکرد میگوت مهمان میایه.
خلاصه به یالان میگوئَن کشکورت میخوانه، کاری باهاش نداشته باشین و اذیتش نکنین. در عوض اوره ناز میدان و میگوتن: جان... خوش خبر باشی، آن روز غذا ویشتر درُس می کردن و منتظر مهمان میماندُن. چون کشکورتی خواندن در طالقان، مساوی به با آمدن مسافر یا رسیدن نامه.

سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمُردند و نماند جز غُرابی 
            سعدی

با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۵
درجی طالقانی



طالقانی بعضی پرندگان
غراب، قلاچ، کوشکوروت، زاغی

قسمت اوُل: بیان ویژگیها و مشخصات ظاهری و رفتاری

عرضم به حضور انور دوستان که مایی طالقان، سه دسته از کلاغان زندگی مینن، همین سه دسته اسامی زیاد و متنوعی دارُن که در دهات و گویشها مختلف فرق مینه. غُراب، کلاغ، کوشکرود، کشکریک، کوشکوریت، سیاه غُراب، غُلاچ، زاغ، زاغچه.


اولیش غُرابه که سَرُش سیاه هسته و کله به جیر خاکستری و از همه گت تر و پیلتر. غُراب وقتی پیر میبو، رنگش دی عوُض می گرده. از سیاهی تا خاکستری، ویشتر کوهی میان زندگی مینه و دهی طرف نیمیا.


دویُمیش غُلاچه که یا یه دست سیاهه یا نوعی از آن دی سفید و سیاه هسته و از غراب کیچیکتره، نوکُش قُرمُزه و گاهی دی زرد و در بسیاری جاهان زندگی مینه.


سویُمیش از همه شان ده قشنگتر و کیچیکتره، یک نوع زاغی به نام کَشکَرَک، یا کوشکوروت یا کَشکریک، اینه مهمان همیشگی ده و مردم هسته. کَلَ چُشم و قاتل کشک، یه ضرب المثل دی دره که میگو: مثل اینکه تا به حال کوشکورتی ور کشک افتو(آفتاب) نوکردی ییه! اما به گمان اهالی خوش خبر و خواندنش شگون داره.

این کوهپایه مردم ترک زبان اطراف طالقان، مثل هیو شلمزار و خور و اون وَران، به ترکی، کشکورت ره میگن ساغ ساغان. دلیلش اینه که صداش، کلاغی همراه فرق داره. کلاغ میگو: غارغار، کشکورت میگو: ساغ ساغ. ولی اینی صدا ره طالقان ده دقت کنی مینی کو صداش همون اسمشی جوره, یعنی یه جورایی "کیش کیش" میخوانه. حالا نمیدانم مایی اُسم گذاری درست تره یا طالقانی کشکورتان با لهجه تاتی  میخوانُن و اینورانی کشکورتان با لهجه ترکی!

ضمناً غُلاچی صدا قچ قچ جوره و برخلاف کلاغ که گوش خراشه، غُلاچی صدا دلنشینه.

غُرابان، مخترع  آپارتمان  نشینی  هستُن، حتی دیدن کو بالای پنجاه تا لانه، یه داری سر دَره. کلاً کلاغان علاقه عجیبی دارُن که بلندداری سَر لانه بسازن علی الخصوص گته بلند چنار.


غُراب قاتل ماهر (مار) هسته. به پنیر، صابون، طلا و برق زدنی ها علاقه داره. صابون دی از این جهت دوست داره کو از جنس چربی هسته. اصلاً حکیمان میگوئن اگه میخوای بِینی صابونی سالم و خوبه، بین کلاغ میبره یا نه.

غراب متخصص جوز بخوردنه، یه جورى جوزُ دارى سر، سوراخ مینه و میخوره کو جوز جدا نمى بو و جیر نیمیکوئه.


کلاغان کلاً به دلیل اتحادشان هم عقابو حریفن هم شاهین و قرقیره. عجوبه ای هستن خودشان به. یه سبزی صحرایی دی داریم به نام غلاچ پا.

کلاغانی راه رفتن دی مخصوصه و با بقیه پرندگان فرق مینه. یک ضرب المثل دى هسته کو غراب بیامه زَرُچى راه بِشیَنه یاد گیره، خودشى راه بِشیَنَم یادُش دَرش.

کلاغان غیرتی دی هستن. من تا به حال نشنوستم کسی بگو که جفت گیری کلاغُ بِدیه. ضمناً باوفا و عاشق پیشه دی هسته. با همون یک دانه جفت تا آخر عمر سَر مینه. تو کار طلاق و طلاق کشی دِنی.

کلاغان تقریباً همه چیز میخُورُن. آت و آشغال و مُردار آدم و حیوان بگیر تا ته مانده غذا و نان. از آنجا که حیوانَ مُردار خوری عمر زیاده، خیلی دی عمر مینه، بَلکَم تا سیصد سال دی بوگوت گِردیه.

الهی که کشکوروتانی که بامتانی سر میا و میخوانه شمایی به بهترین خبرها رو بیوره.


با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۹
درجی طالقانی