درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی روستایی» ثبت شده است

دو عکس و خاطره نوشته از قدیمان

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۳۰ ب.ظ


قِدیمان، اُشکُوری هَمرا وَلگ جَم می کُردُن
این سُوسُول وآزیان دَنِبَه

↩️ خودُمانی زُبان: فرشید فلاحی #کولج





واشانِ (علف ها) جمع مینُن، کوپا چاله ی میان

که زُمُستان، مالانی خوراک گرده.

↩️ شوکت لهراسبی #لهران


منتشر شده در کانال طالقانیها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۰
درجی طالقانی

بوی نان تازه می خواهد دلم

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۰۳ ب.ظ


بوی نان تازه میخواهد دلم...

کلیپ از: مهدی ویسانیان

دریافت کنید (دانلود)


شعری در پاسخ به "بوی نان تازه میخواهد دلم"


📌 بوی نان تازه می خواهد دلت؟

یک حیاطی گوشه، بکن یک تنورستانی جا
یا هَگیر یک ساج و بیخش کن تو آتش ر به پا

تال و لپه یا گوبُن بوچین و هیمه بهتر است
غیرِ این، با گاز هم آتش کنی داری تو جا

پنج و شش کیلو هگیر آرد و خمیر کن، وَر بیه
چانه هاتم گر نگردی گرد و خوشگل، هسته دا

یا درست میگرده نان و یا میسوجه لو میشو
تازه نانی بو میا عین قدیمانی اسا

تازه آنوقت یک تیاره دی دنی عالی میبو
یک پلو بلغور و یا آبگوشت و لوبیای پزا

تک خوری در خلق و خوی طالقانیها دینی
گر مهیا گردی جانم، کن تو خالی جای ما


📝 شعر از همراه خوب درجی: آقای تیمور توکلی
📸 عکس از: آقای سید محمد اکبر موسوی
🍪 تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی 🌾



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۴:۰۳
درجی طالقانی

لالایی طالقانی

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ب.ظ


دو نغمه لای لایی از کتاب اورازان جلال آل احمد

لا لا لا لا حبیب من                خداکرده نصیب من

دختر دارم فاطمه سلطان           پسردارم محمد نام
لا لا لا لا حبیب من                خدا کرده نصیب من
وروندهاش نقره داره                اشکم پیچش قلمکاره
لا لا لا لا حبیب من                خدا کرده نصیب من
دختر دارم سه و چاهار               گت ترینش منی یادگار
وسطینش گل و گلبار               کیچکینش منی به بدار            
لا لا لا لا حبیب من                خدا کرده نصیب من


 


لا لا لا لا گل قالی                 بابات رفته جایش خالی
لا لا لا لا گل گندم                ترا گهواره می بندم
لا لا لا لا گل خوینه               گدا آمد در خونه
لالا لالا گل زیره                    بابات رفته زن بگیره
ننت از قصه میمیره
لالالالا می مه پاره                 پلنگ سر کوه چه میناله


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۴:۵۲
درجی طالقانی

بامبرو (خیوه: پاروی برف روبی)

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۸ ق.ظ

بامبرو، وسیله ای است برا جمع کُردُن و جیر کُردُن (پایین ریختن) برف از پشت بام
همان وسیله ای که امروزه پارو خوانده می شود و در اصل بام بِروب یا بام روب بوده.

در طالقانِ قدیم، مردم خودشان بامبرو درست میکُردن. اول بامبرو از جنس پوست بَ یا تخته، بعد حلب بیامه. این اواخر دی پلاستیک.
قدیمی بامبروسازان، گاهی وقتا به جای حلب، از یه جور چادر نایلونی برزنتی دی استفاده می کُردُن.

بامبرو، بیخش یه چو داره که مثل یه تیغه عمل مینه برا جمع کردن برف
برف جمع شده میا سمت حلب
دسته ای داره که هم نیرو وارد مینه، هم دست آدم از برف وسرما دور می مانه

در بامبرو، نوع چوب دسته مهم هسته که مقاوم باشه، زود نشکی
دسته به چوب تیغه با کان (حفره درون چوب) متصل میبو
قسمت هلالی بالایی هم به وسیله چوب های انعطاف پذیر (عموماً چوب آلبالو)  درست میبو
حلب هم از ضایعات، مثلاً از پیت های روغن یا ورق های شیروانی ساده استفاده میبو

این وسیله صددرصد بومی هسته و مشابه خارجی آن فقط پارو پلاستیکیه که هرگز توان رقابت با خودمانی بامبرو ر نُداره! 😉
به پاروی چوبی خیوَه نیز می گویند.

TaleghaniDarji


✍ متن از آقای: فرشید فلاحی
 🙏🏻 با سپاس از آقای سیدمجید سیدعلیخانی
📸 عکسها: بانو شوکت لهراسبی و آقای سیدانبیاء میرصادقی
و با سپاس ویژه از کانال طالقانیها و کانون فرهنگی اورازان

 ❄️تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی ❄️



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۱:۰۸
درجی طالقانی

پایِ گَپِ گَت تران

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۹ ق.ظ


 امروز سعادت داشتم همسفر یکی از بامحبت ترین، خوش اخلاقترین و قدیمی ترین دوست، یار و همدم خانوادگیمان، آقا سید شفیع سیدعلیخانی باشم و ایشون با خواندن ترانه عزیز و نگار و چند ترانه دیگر، تمام راه مرا با خاطرات کودکی و نوجوانیم دمساز کردند.

◀️ بانو هستی نیکخواه #سیف_بنه طالقان


دریافت فایل صوتی

منتشر شده در کانال طالقانیها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۱:۲۹
درجی طالقانی

سنگ پا

سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ق.ظ

سِنگ پا، یکی از قدیمی وسایلیه کو حمّامی میان، استفاده می گرده.

🔸 حلا این سِنگ پا در اصل چیه؟

یه نوع سنگِ آذرینه که از گُدازه های آتشفشانی به دست میا. این گدازه ها، وقتی دهانه کوه د بیرون میا، در حینِ سَرد گردیَن، یه بخاری از خود متصاعد مینه که باعث میبو سوراخ سوراخ گَرده. همینی واستان این سنگان، اِچینه آبله رو آدُمانه میمانه. البت این بافت اسفنجی و زِبر، باعث میبو سنگِ پا، خاصیت سایشی و لایه برداری پیدا کنه و برای حمّام کُردُن مفید باشه.

🔸 فواید سنگِ پا بزیَن

- اولاً که پا ر تمیز و صاف و قشنگ مینه. همپنین باعث میبو کفِ پا ضخیم و تَرَک تَرَک نگرده.
- ماساژوره و کوفتگی و خستگی ر از آدُمی جان در مینه.
- انسولین خونه تنظیم مینه و هم پیشگیری کننده دیابته (مرض قند) و هم درمان کننده آن.
- چربی سوزی مینه و باعث تناسب اندام میگرده.
- با تحریک هیپوفیز و تولید هورمون رُشد، یالان و نوجوانانی قده بلند مینه.
- سردرد و مریضیهای دماغی (مغزی) ر درمان مینه.
- باعث میبو پایی پینه و میخچه رفع گَرده.

🔸 نکات مهم درخصوص سنگِ پا

- کسانی که مبتلا به بیماری پسوریازیس (یک نوع بیماری مزمن پوستی) هستند نباید سنگ پا استفاده کنند.
- سنگِ پای طبیعی از این مصنوعی پلاستیکیان که جدیداً مُد گردیه خیلی بهتر هسته.
- بهترین زمان استفاده از سنگ پا، شوکیان هسته که بعدش پا استراحت مینه.
- بهتره هفته ای دوبار و هر بار به مدت 5 الی 10 دقیقه، برای هر یک از پاها سنگ پا استفاده کنین.
- بعدِ استفاده، سنگ پا ر یه جا بنگنین که خشک گرده و الا ممکنه قارچ و میکروب اونه ای میان رشد کنه.
- سنگ پا، مسواک و شانه ای جور، یه وسیله شخصیه و هرکی باید مالِ خودشه استفاده کنه نه به صورت عمومی و مشترک با دیگران.

🔸مَثَلِ سنگ پایِ قزوین

از قدیم میگوتُن که بهترین سنگ پا، مال قزوینه. البت این مسأله چندان ثابت شده نی، چون این شهر به منابع سنگهای آذرین، دسترسی زیادی نداره و این سنگها، ویشتر در شهرهای همدان و دماوند یافت می گرده.

شاید دی به خاطر آن مثل معروف باشه که میگو:   رو  که نی، سنگ پای قزوینه!
این مثل یعنی که طرف بی شرم و حیا و پررو آدُمه و باس او د حذر کُرد.

به هر حال، سنگِ پا چه از قزوین و همدان و دماوند یا حتی چین! (که به تازگی همه چیه خودشیب تولید و صادر مینه و از تولید سنگ پا دی غافل نگردیه) خیلی مفیده چی هسته. حتماً اون دِ استفاده کنین. حتی اگه قدیمانی جور، حالِ حمامهای طولانی و پر از آداب مخصوص ر ندارین، اما سنگِ پا ر یادا ناکنین.

TaleghaniDarji
🌱 تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی 🌾


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۰
درجی طالقانی

خیک و پنیر خیکی

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ق.ظ

♦️ خیک

خیک یا مَشک ظرف چَرمینی از پوست گوسفند، بز یا گوساله است که برای حمل و نگهداری آب، دوغ، روغن، پنیر و غیره از آن استفاده می‌شود. پوست گوسفند که درست و بدون شکافتن از وسط کنده باشند و در آن ماست و دوغ و آب و جز آن بریزند را خیک یا خیگ می‌گویند. اگر پشم روی این پوست نیز کنده و دباغی شده باشد به آن مَشک گفته می‌شود.

پیشینه کاربرد خیک، احتمالاً به پنج هزار سال پیش می‌رسد. تصاویری از نقش‌برجسته‌های آشور باستان مربوط به ۳۰۰۰ سال پیش به‌جا مانده که استفاده از خیک برای شناور ماندن بر روی آب را نشان می‌دهد.

در فارسی به طور عامیانه اصطلاحاً نوعی از چاقی را با خیک مقایسه می‌کنند و به چنین فردی «خیکی» می‌گویند که لفظی تحقیرآمیز است.

اما خیک در طالقان و مردم کوهپایه نشین البرز، کاربرد دیگری هم دارد و آن برای نگهداری پنیر است. دامداران، زمانی که دام هایشان را به مراتع کوچ می دهند، به دلیل دور بودن از روستا، عموماَ از شیر دامهایشان پنیر درست می کنند و آن را داخل خیک می ریزند تا آب باقیمانده در پنیر، از آن خارج شده و پنیر کاملا خشک گردد و ماندگاری آن بیشتر شود.

♦️ روش تهیه خیک

پوست بُز باید کامل خشک شود ( به وسیله نمک سود کردن)
بعد از اینکه کامل خشک شد در آب انداخته تا کامل خیس شود. (مثل مثل پوست تازه شود)
دو دست را با نخ بسته یک تکه چوب به عنوان کلید (کلیک) تَه پوست راجمع کرده و بعد از طرف گردن، آن را باد کرده و می بندند .
در مرحله بعد، موهای درشت را با قیچی می برند، سپس کنار آب جاری یا فراوان می برند و با شانه از سرتا پای پوست را شانه کرده تا موهای اضافی و زائد آن ریخته  شود.
بعد از همه این مراحل، باد داخل پوست راخالی کرده و به وسیله کلید یا یک چوب ۵ سانتی، با نخ آن را بسته و برعکس می کنند.
سپس از راه گردن، پنیر یا کره یا ماست را داخل آن می ریزند.





♦️ روش تهیه پنیر خیکی

مواد مورد نیاز: پنیر، نمک، خیک
 در ابتدا پنیر را خرد کرده و نمک را با آن مخلوط می کنند. استفاده از نمک دو دلیل دارد: اولاً موجب خوشمزه تر شدن پنیر می شود، ثانیاً سرعت خروج آب موجود در پنیر را افزایش می دهد.
سپس خیک را شسته و آن را خشک می کنند و دیواره ی داخلی آن را آغشته به نمک می کنند.
پنیر نیمه خشک را داخل خیک می ریزند و مَدخَل خیک و همه سوراخ‌های هواکش آن را با دقت می بندند و صبر می کنند تا پنیر به عمل بیاید. چنانچه مدخل خیک به خوبی بسته نشود و هوا به داخل آن نفوذ کند، موجب کپک زدن پنیر می شود.
این پنیر را معمولاً از مخلوط شیر بز و گوسفند درست می کنند. اگر پنیر خیکی در محل مناسبی نگه داری شود محتویات داخل آن به مدت یک سال فاسد نمی شود.

♦️ فروش پنیر خیکی

در گذشته، شیوه فروش این پنیر در نانوایی‌ها بوده و یکی از شاگردان یا فرزندان نانوا، پنیر خیکی را به مردم می‌فروخت. علاوه بر آن، اکثر لبنیاتی ها از این نوع پنیر برای فروش داشتند.

اما امروزه به دلیل کم بودن تولید پنیر خیکی و نیز تغییر ذائقه مردم (که طعمهای اصیل و طبیعی را فراموش کرده و پنیرهای کارخانه ای را جایگزین پنیرهای طبیعی کرده اند) این پنیر خوشمزه و سالم، گیرِ کمتر کسی می آید.

خلاصه که اگه خیکی پِندیر گیراُوردین، مایی جا ر دی خالی کنین و یکی دو لُقمه، به نیت مان باخورین 😉


♦️ تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی ♦️
 ☑️ به همت آقای فرشید فلاحی و خانم قادری



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۳۹
درجی طالقانی

کلَن نان: نانی با پنیر خیکی

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ

از نان های میان پُر مردمان کوهستانهای البرز است که امروزه کمتر پخته می شود اما طعم فوق العاده ای دارد که به یاد ماندنی است.

طرز تهیه اش بدین صورت است که آرد گندم و شیر (یا آب جوش) را با کره ی محلی، خمیر کرده و به صورت دایره ای پهن می کنند.
روی نیمی از دایره، پنیر خیکی یا پوستی پهن می کنند.
در فصل بهار تره خورد شده یا پیازچه ریز شده هم رویش می ریزند و نیمه ی دیگر را روی مواد می کشند، لبه های نیم دایره میان پر شده را خیس کرده و روی هم فشار می دهند و با دست روی نان می زنند تا خمیرهای بالا و پایین روی مواد بچسبند، سپس آن را در تنور می پزند.

این نان به یک شیوه دیگر هم در طالقان (و حتی دیگر مناطق ایران، نظیر کردستان) پخته می شود. به این صورت که خمیر را آماده کرده و لایِ آن، سبزی و تره کوهی محلی (و سبزی کوهی سیابُن)، گاهی پیاز داغ و حتی گردو ریخته و در تنور می پزند و روی آن، روغن حیوانی می مالند.
مردمان کُرد، آن را با دوغ و طالقانیان آن را به عنوان یک میان وعده میخورند.

به این نان کُلانُک (در گویش اورازان) کالنُک (در گویش ناریان و پراچان) یا کلانه می گویند و بسیار لذیذ و محبوب است.

♦️ تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی ♦️
☑️ به همت آقای فرشید فلاحی و خانم قادری



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۴
درجی طالقانی

نقش ماندگار روستا

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

گاهی تصویری قدیمی، چون شولایی پشمین به دوشم می افتد، تا خستگی دویدن های رزومره و سردی ایام را به یاد دوران زلال کودکی التیام بخشد.

عطر مادربزرگ آن دمی که از سر سجاده برخواسته و بوی مشک ناب بنشسته بر پیراهن اش؛ رایحه ای بود که به روانم، طعم آرامش می بخشید.

 بوسه ی گرم او بر صورت یخ گرفته ام، از تشویش  تمام شدن تابستان را خوب به یاد دارم.. اوئی که دامن امنیت اش به گستردگی دامنه ی دماوند جولانگه خیالم بود...

شاخ و بال آرزوها کوتاه بود و سقف دلخوشی ها  بلند بلند؛ انقدر بلند که هیچوقت گمان نمی کردم، که سرم از سایش سقفی آزرده شود!

 رفته رفته بدنبال هویت اجتماعی؛  سایه ها گسترده شدند و وزن گرفتند، سایه هایی ساختگی از تعاریف اجتماعی؛ انقدر بدوشم سنگینی کرد که سالهاست در دخمه ی ذهن، دولا دولا قدم بر میدارم..

با گذر عمر در جایگاه بزرگترها قرار گرفتم و حال و هوای کوچه پس کوچه های خیال، سرد و تاریک و ترسناک شد..

 نگران باید بود در جامعه ای که، نامرئی های درون انسان همچو صداقت و نجابت و مهربانی، از برایمان ارزش گذاری نمی شود و همه با اشیاء بی جان طبقه بندی و قیاس میآبیم.. در چنین محیطی سخن از عشق ، محبت ، آزادگی و تعالی انسانی هذیانی محض است و شعاری بیش نیست!!

زندگی میدان مسابقه ای نیست که بی امان بدویم و وسواسانه قدم هایمان را بشماریم ..

باید بال بگشود و همزمان با موسیقی منظم هستی رقص موزن رفت و پرواز نمود..

 

این نقش ماندگار که در دل وطن نمود                       شولای خاطرات چو حریری به تن نمود

آن سوتک خیال که قرار از دلم ربود                           آوای کودکی چه غریبانه می سرود

این کاروان عمر به رهم ساربان نداشت                       افسوس که رهروی بجز آن اشتران نداشت

معنای زندگی ز حقیقت کناره کرد                              آنکس که جای جهد به دعا استخاره کرد

رونق گرفت نقاب به بازار پر فروش                            برلب چه های وهوی و زدل سینه ها خموش

هر کس به بند خویش گرفتار و درهم است                  در بند بی حصار در افکار مبهم است

پیغام رستگار به منادی نهان رسید                              از گوش جان شنو که چه ها درخفا شنید

بیهوده سر مپیچ به گریبان روزگار                               در خود فرو کشان تب بی تاب انحصار

از سینه پر گشا به فرا سوی آسمان                            حیف از مقام دل که نشیند در آشیان

 

متن و شعر از: آقای قاسم رستگاری (روستای هرنج)

عکس از:  زنده یاد مسعود رستگاری

 

این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۸
درجی طالقانی

حکایت کاهگِل: بوی خوش باران در خانه های قدیمی

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ

روزهای پاییزی اگر رهگذرِ کوچه ای روستایی باشی

از آن روستاهایی که زندگی هنوز در رگهایش جریان دارد...!

 

بوی کاهگِل از تار و پود روستا، به مشامِ جان می رسد

 

بویی قدیمی...

پر از عشق

و خاطرات کودکی...

 

بی گمان همه ی ما روستایی زاده ها، بوی کاهگل را دوست داریم...

 

شاید به خاطر الفت دیرینه ی اوست با دل

و شاید هم به خاطر عادت آینده ی ماست با او به هنگام آرمیدن در خاک!

 

هرچه باشد، این روزها، روستاها بوی کاهگل می دهد...

 

بوی همبستگی مردمان روستایی،

به پیشواز فصل بارش رفتن

و زمستانی سرد، اما گرم از صمیمیت و محبت را در کنار هم گذراندن...

 

این روزها

چه حال خوشی دارد روستاهامان

 حال دل همه تان خوش


سیمرغ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۶
درجی طالقانی