سفره ی چهل تیکه
رنگ و لعاب سفره مهم نی
مهم دور هم بودنمانه
ذوق و شوق قدیمی مردمان، نسبت به دوره ی جدید، قابل مقایسه نی. مخصوصاً مواقعی که یه مناسبتی نزدیک بَه. مثلاً ولادت یکی از امامان یا اعیاد مذهبی ملی، مُن یادُمه که پراچان این رسم و رسومات، خیلی با صفا انجام میگردی. قبلش، یه نفر میشه از پشت بلندگوی مسجد اعلام میکُرد که زُنکان نهار درست کنن یا هرچی که درتوانش هسته و میتانُن، فراهم کُنُن و بیارُن مسجد. روز ولادت یا جشن که میبی، همه ی مردم جمع میگردییَن مسجد، بعد ازاینکه نُمازشانه میخوانیین، دور همی بساط نهارِ مهیا میکُردُن، سفره پهن میگردی، غذاآنه دی میاردن، که انواع مختلفی داشت. از برنج و خورشت و آش و کوکو و حلوا و سبزی و ماست و دوغ میابی سفره ای سر، همین دانی اسمشه بُندابییَن "چهل تیکه". وفورِ نعمت بی، مردم نمیدانستن از کدام غذا شروع کُنُن. البته تمام غذاآنه خانه دِ درست میکُردُن و میاردن مسجد.
مردم به همین چیزانِ ساده، دلشان خوش بی. اینجور مراسمات دی باعث میگردی، مردم زود به زود، دورهم جمع گردن و دلشان ویشتر به هم نزدیک باشه.
یادُمه که نزدیک عید نوروزکه میگردی، با شروع خانه تکانی، زُنکان جمع میگردییَن، همدیگه ر کمک میکُردُن. فامیل و غیرفامیل دی نُداشت. مثلاً جمع میگردین یه نفری خانه، اوی فرشانه میشوردُن، اوی خانه ر گل او میزییَن (همان گلکار)، بعد فرداش میشییَن یکی دیگه ای خانه، عیدشانه دی با همین صفا وصمیمیت جشن میتُن.
ایسه عروسی و خدای نکرده عزا دی جای خود داشت. هیچکس در بزنگاه های زندگیش، تنها نَبی.
واقعا چه دورانی بی، الان فامیلان همدیگری ور دِ رد میگنن، سلام دی نمینُن. اما خدارو شکر این گروه درجی که تشکیل گردی، خیلی دِلانه به هم نزدیک کُرد. همین که دَریم طالقانی گپ میزنیم و احترامات دی حفظ میگرده، ینی دورهم بودنمان دَره مارِه به یه هدفهایی نزدیک مینه که ما اینانه با هیچی عوض نمینیم.
ان شاءاله که همیشاک دلتان شاد باشه
اعیاد شعبانیه دی مبارکتان
✍نویسنده متن و خواننده آن: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
📝 ویرایش و تنظیم: سیده مریم قادری، اورازان
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی (هر گونه درج یا کپی برداری، تنها با ذکر منبع _کانال تلگرامی درجی_مجاز می باشد.)
این خاطره ی زیبا با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)