مینیبوس خاطرات
یادش بخیر، پایین طالقانی وچان میدانون، آن موقان ایچین نَبه کو هر وقت بخواستی بیشی طالقان، سوار ماشینت گردی و با خیال راحت دو ساعته بیشی طالقان. آن موقان بیشترین رفت و آمد پنج شنبه جمعهیان انجام میگیت. اگر بین هفته توی ده ماشین میامه، واقعاً چیز عجیب و نادری بَه.
از این مطلب رد گردیم و بیشیم به علیمردانی مینی بوس که هر روز ساعت هفت صبح، مسافرانش رو از ایستگاه اول که سر دهقان ویلا بَه، سوار میکورد و تا ایستگاه بعد که زیر پل هوایی حصارک (المهدی) بَه، صد تا مسافر بین راهی دی میزه. (اصلاً مسافر کو میدی پاهانُش لَس میگردی).
خلاصه تا از این حصارک و کمال آباد دِ درشیم -آن دنیایی خر داد میکورد- دو ساعت طول میکشی و ]راننده[ تا جایی که امکان داشت، مسافران رو دِمیقوراند ماشینی میان. بعد دی این درازه اتوبان و چهل تا سرعت که ایوبی صبر رو دی سر میورد.
یکی از ایستگاههایی که من عاشقش بَم، آن کانکس اول جاده طالقان بَه که توقفگاه اصلی علیمردان بَه و تا چهار تا نیمروی دو زرده نمیزه بر بدن، وِلکن ماجرا نَبَه. بعد دی با چند تا بوق، مسافرانی که دَپات گرسته بَن رو صدا میزَه. البته بارها گرستی که طرف جا بماندی از مینی بوس! اینو من به چوشم بیدیاَم.
آنموقان ایلوندی در کار نَبه ولی در عوضش، آقچری محل خرید لوازم بَه که علیمردان آنجا نمیداشت و میشه چشمهای سر و آنجا میداشت. مادی ایچینو جوقبِیزیان میشیایم چشمهای سر، خیکمان رو پر از آب میکوردیم. (میدانی واجب امره) که بعدها بفهمستیم آن چشمه، سرشار از آب انگلی بَه...
از این به بعد دی قسمت سخت جاده بَه که تا از گردنه جوعَر بیشیم و جیروریم، اندی این کین دم مسافران، صندلیای سر کریش میخورد، دی بیحس میگردی. اسه مسافران با آن لَسَ کین و لِنگان چو گرسته، به انتهای مسیر نزدیک میگوستون. ما دی که مجبور بیم بین راه از مینی بوس پیاده گردیم و ما بقی راه رو پیاده بیشیم که آن خودش به تنهایی داستانهای زیادی به دنبال داشت.
به قلم: پژمان شیخ حسنی
تنظیم کاریکاتورهای طالقانی: سیمرغ
با سپاس از کانال طالقانیها و کانال روستای تکیه ناوه و گروه تولید محتوای درجی