درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بچگی» ثبت شده است

رسمِ گلی میان بوخوساندُن (گُل غَلت)

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۰ ق.ظ

رسمه اول بهار که میبو و گُل محمدیان (سُرخه گلان) در میان، وچه ای که هنو یک سالُش نگردیه (یعنی در اولین بهارِ عمرِ نوزاد) رِ گُل غَلت مینُن. این کار باعث میبو که نوزادی پوست، شاداب و باطراوت گرده و وقتی دی گَت گِردی، از حساسیت فصل بُهار به گَرته‌ی گُل و گیاهان، مَصون بُمانه. همینطور بعضیان باوُر دارُن که این کار، یالشانِ خنده رو و خوش اِخلاق مینه.

 

 

برای این کار، یه روزی ر انتخاب مینُن و همه زُناکان فامیل جمع میبُن. گته ننه (پیلا ننه) وَچه ر حَمُوم میبَره و زُناکان، گُلانِ تازه بِچی رِ میجورُن و اونی تیغ و آلاشغالانه ومیگیرُن و یه سیفیده ملافه‌ای میان، گلانِ پَرپَر مینُن. بَعد نوزادِ که از حَمُوم بیومیه، خُشک مینُن و همانطور لُخت، میخوسانُن ملافه و گُلانی سر و زُناکان دی هر کدام یه گوشه‌ی ملافه ر میگیرُن و وَچه ر غلت میدیَن. آن شو دی می‌یَلُن وَچه، گلانی میان باخوسه. بعضی نَنانِ با سلیقه، این پَرپَرِ گلانِ خشک مینُن و یادگاری نگه می‌دارُن تا وَقتِ زاماگردیَن یا عروس گردیَن وَچه، این گلانِ لایِ لباسانِ عروسی و سجاده‌ی جاهازشان مینگَنُن.

در طی این مراسم، علاوه بر ذکر صلوات، زُناکان به شعرخوانی و شادی و دست افشانی می‌پردازن و صابخانه دی از اوشان پذیرایی شایسته‌ای به عمل میوره. البت گاهی دی این مراسم به صورت خیلی خانوادگی و جمع و جور برگزار میبو.

این رسم که در واقع بیمه کُردُن نوزاد در مقابل حساسیت و آلرژی فصل بُهاره، این روزان کمرنگ گردیه و جای خودشه به جشن‌های بی سرو تهی چون پوشک پارتی! و تولدانِ تم دار بُدایه که آرزو مینیم خانواده‌های خوشفکر طالقانی با احیای مجدد این رسم، علاوه بر سلامتی وَچکانشان، از آداب و رسوم ارزشمندمان، دی حفاظت کنن. در هر حال، مقصود اصلی از این رسم، هامون شادابی و سلامتی نوزاده که ان شاءالله حاصل میبو.

 

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۵۰
درجی طالقانی

طالقانی کوئیز!

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

این وَرَقه ایمتحانیان یادُتانه؟

قیمتُش دو تومُن (بیست ریال) بَ. یه دَه تومُنی (مُدَرِس نُشان) هامیدایم پِنش تا شو میخَری‌یِیم ایمتحاناتی بَ. البت گاهی اوضاعِ مالی مدرسه خوب بَ، خودُشان هامیدان. برا بعضی‌ها هِمین ورقه، حُکمِ ایعدامِ داشت. مایی بِ برعکس، حُکمِ آزادی... چون اونی پِی سَر، طالقان بِشیَن بَ و سُ ماهِ تُمام خوشی‌هایِ تابُستانی با وَچان.

ایسه الان که ایامِ ایمتحاناته، با آرزوی موفقیت برایِ تمامِ دانش آموزان و دانشجویانی که اسیر این ایمتحانات گِردیَن، ما دی یه امتحان برگزار مینیم تا ضمنِ مرورِ ادبیاتِ طالقانی، خنده دی تُکِ لبانمان بنیشه.

 

📌  سوالات پایان ترم سطح تخصصی زبان طالقانی

📝  درس مثلها و کنایات
 

1-  چرا باید نَشورده دیمو ماچ کورد؟

الف) چون نَشورده دیم قشنگ‌تره.         ب) چون ناراحت میبو اگه ماچ ناکُنی.

ج) چون بَشورده دیمو همه ماچ مینُن.     د) اصلُن چون کرونا بیومیه هیچ ماچ ناکُنین.
 

2-  این فورتوک به چی دَر؟

الف) به آن کُش.                             ب) به آن فورتُک.

ج) به این چُر.                                د) به شَهرویی گُلِ اِو.
 

3-  نگار نازنین چی داره؟ یک مورد از مشخصات آن چیزی که دارد را بیان کنید.

الف) نو گیوه داره، پا نا کورده پُشتُش پینه داره.    ب) کُرونا داره، تب و لرز و اُستُفراغ مشخصاتشه.

ج) یه کیلو شیلانُک بَلگه داره، همه دی کُرم بِزی.         د) یه وَره، لاغر و مُردال.
 

4-  خر اگر کار زشتی کند چه اتفاقی می افتد؟

الف) خُجیرِ بو بلند میبو.                              ب) صاب مال خوشحال میبو!

ج) کورایه پامال می‌بو.                                د) سوال گُنگه، منظور چه کارِ زشتی؟
 

5-  در راستای سوال قبلی، قاطری کین دَم بیشیَن چه عواقبی دارد؟

الف) اُستُشمامِ بَدِ بو.                                  ب) صُدای ناخوشایندِ دُرت!

ج) خطرِ جفتک.                                       د) همه موارد.
 

6-  مصرع دوم این شعر چیست؟ اگر خواهی بدانی لذت خِو....

الف) باخور در خستگی یک بادیه اِو.                 ب) سرتو سایه بنگن، کینت به اَفتو.

ج) بشو صحرا دِرو کُن گندم و جِو.                   د) گته داری سَران بنشین بخور تِءو.

 

7-  شاعر چه صفتی را برای اثبات قوم و خویشی کافی نمی‌داند؟ بیت مذکور را بنویسید.

الف) داشتن ریش قرمز، مگه هرکی قورمُزه ریشه، تی یی قوم و خویشه؟

ب) داشتن سجلد،        مگه هر کی سجلد داره، تی یِی همراه کار داره؟

ج) داشتنِ خالِ سیاه،     مگه هرکی خالِ سیاه داشت، تی یِی خالُکِ یار داشت؟

د) قوم و خویشی به اینا نی. بَشو رَد گَن.
 

8- کودکان تهران در جواب «چی» می‌گویند نخودچی، وَچان طالقان در جواب «چرا» چه میگویند؟

الف) بَشو خانِتانی دَر سَرا.           ب) جان عَم زُنُت دُرا.             

ج) چُ بَ میایی این وَرا.             د) هرچی دلشان بُخوا می‌گوئَن.
 

9- در طالقان به جای شلوغ و در هم برهم و وسایل نامرتب چه می‌گویند؟ (راهنمایی: این اصطلاح اختصاصاً به طالقانی تعلق دارد.)

الف) بازارِ شام.   ب) عَروسی خانه.         ج) سَگ میزنه گُربه میرَخصه.     د) کوروکی دُکّان.
 

10- در طالقان به دختر زشت رو یا غذای بد طعم، به استعاره چه می‌گویند؟

الف) گاگیلی.     ب) کُشمُش پِلو.           ج) برکت زیاد.             د) اُجاره.
 

 

و من الله توفیق: سیمرغ

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۲
درجی طالقانی

قایم موشُک

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ب.ظ

قایُم موشک وازی می‌کوردیم

چُشمانُمو بیگیتُم و تا دَه بُشمُریَم

حالیم بَ که دُمبال یه دَگ و دوجه‌ یِی که پیدات ناکُنُم

بعد که چُشم وا کوردُم بِیدیَم بِشی‌یِی... یادُم بیامه یه جا بُخوانده بی‌یَم:

«قایم موشک بازی تمرینِ جدایی‌هاست!»

بشی‌یَم طِوله‌ای میان، دنی بی‌یِی... یک یک اتاقان سَرُک بَکشی‌یَم، تندورستان، مطبخ، پسینه و حیاط و کُلِ باغو دی بِیدیَم!

یِگهو یادُم دَکَت به پُشت بُوم...

پَله‌کانه جَر اومی‌یَم و مُچته در حالِ دُندُک بِزیَن به گته نَنه‌ای لواشکان بیگیتُم.

 

آها عِزیز جان، اینجا طالُقانه، قایم موشک وازی غلط می‌نه مایی بِ تمرین جدایی‌هان باشه! نهایت موشُشی همراه میتانی تمرین پاتُک بِزیَن کنی.

ایسه یه تیکه لواشک مُنه هادین تا مُن دی به گته ننه نگوئَم این موش باخوردگی لواشُک، تی یِی کاره!

 

وَگُردان طنزآلود یک شعر عاشقانه با چاشنی نوستالژیِ ناسیونالیستیِ یک طالُقانی اصیل که زود بُراق میبو اگه کسی بُخوا از جدایی گَپ بَزنه!

به قلم: سیده مریم قادری

اصل شعر قایم باشک از: آقای وحید رجائی نژاد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۲
درجی طالقانی

بچه بودم و تازه سواددار می‌شدم که خواهرم منو با دنیایِ خوندنی‌ها آشنا کرد. اولش کتابهای قصه و شعر و بعد یک روز که از مدرسه به خونه اومد، برام یه مجله کوچولو گرفته بود به اسم «کیهان بچه‌ها». از اون روز در کنارِ دنیای قشنگِ خوندنی‌ها، پا به دنیایِ جذابِ «حل کردنی‌ها» گذاشتم و شعر و قصه و جدول شد محبوب‌ترین همبازی‌های کودکیم. و لذتی عمیقی که در کامِ جانم نشست تا همین امروز باقی‌ست. به همین خاطر، تا آخر عمر مدیون خواهرم، سرکار خانم مینا قادری هستم و از شما درخواست می‌کنم در دعاهایِ دمِ افطار و وقتِ سحرِ خودتون، ما رو یاد و شریکِ زمزمه‌هایِ طلب سلامتی و عاقبت بخیری کنید.

ایسه با این مقدمه می‌شیم سرِ وقتِ مطلب اصلی که می‌خوام شمایی‌بِ بِنویسُم اما آنِه دی خودُش یه کیشکه مقدمه داره! (باز کانالِ عَوُض مینُم و به فارسی می‌گوئَم همه رِ حالی گَرده).

یادم میاد ماه رمضون بود و «کیهان بچه‌ها» به دست، لَمیده بودم و یکی از داستانهاشو می‌خوندم. داستان درمورد یه دختر بچه روستایی بود که بعدِ کلی دعا و نذر و نیاز، خدا بهش یه برادر داده بود و برادرشو خیلی دوست داشت. حالا تولد یک سالگی برادرش بود و دخترک می‌خواست به شیوه شهری‌ها و اعیون‌ها براش تولد بگیره. به همین خاطر همه‌ی فامیل رو دعوت کرد اما تو روستای کوچیک و دور افتاده‌ی اونها «کیک تولد» وجود نداشت و دخترک هم اصراااار که باید کیک تولد باشه. حتی رفت به تنها دُکـّان بقالی دِه و می‌خواست از این کیک‌های صبحانه کارخونه‌ای بخره که اونم نداشتند.

دخترک غصه دار و ناامید به خونه برگشت و اونقدر گریه کرد تا خوابش بُرد. عصر که از خواب بیدار شد، دید کلِ ده که فَک و فامیلشون بودند تو خونه جمعند و یِهو یادش افتاد که کیک ندارند اما رویِ چراغ والورشون یه سینی بزرگ «رنگینک» بود که مادرش درست کرده بود برای تولد. دخترک از خوشحالی بالا پایین پرید و به این ترتیب تولد برادرش به خوبی برگزار شد. بعد از تموم شدن متن اصلی داستان، اون زیر صفحه با یک فونت ریز نوشته بود: رنگینک= یک جور حلوایِ خرما که در جنوب کشور تهیه و مصرف می‌شه.

من هیچوقت «رنگینک» ندیده بودم و با این داستان و توضیح پانویسش فکر می‌کردم که یک چیزِ خیلی خوشمزه و رنگی رنگی باید باشه تا اینکه بعد از سالها که گذشت، فهمیدم رنگینک، یک چیزِ خیلی خوشمزه است ولی رنگی رنگی نیست.

خا.. حَلا می‌رسیم به دستورِ پختِ رنگینک

مواد لازم:

  • خرما (که می‌تونه رطب مضافتی یا خرمایِ دشتستان، بوشهر، آبادان یا هرجایِ دیگه باشه، فقط خرمایِ خشک نمیشه)
  • روغن شامل روغن مایع و روغن جامد یا کره (بهترینش روغن ارده کنجد و روغنِ زرد یا کره‌یِ گاوی است.)
  • آرد گندم
  • کنجد، هِل و کمی شکر و دارچین درصورت دلخواه

خرماها را شُسته و تو سبد می‌ریزیم تا خشک بشَن. بعد هسته اونها رو گرفته و از وسط باز می‌کنیم و تویِ یک سینی به صورت پَخت شده، می‌چینیم. (تو سینی، پوسته خارجی خرما زیر و قسمت داخلی‌ش رو باشه). بعد به اِزایِ هر ده تا دونه خرما، حدود سه یا چهار قاشق غذاخوری آرد لازم داریم. آرد رو الک کرده و تو تابه می‌ریزیم و رویِ شعله ملایم، تَفت می‌دیم تا رنگش برگرده و طلایی-نخودی بشه. بعد روغن جامد یا کَره رو می‌ریزیم و یک قدری هم روغن مایع اضافه می‌کنیم چون این حلوا، باید کمی شُل و کاچی مانند باشه. آرد رو تو روغن خوب سرخ می‌کنیم و اونقدر هَم می‌زنیم که یک دست بشه و فاقدِ آردِ گلوله شده باشه. آخرِ سر بهش هِلِ پودر شده و در صورت تمایل مقدار کمی شکر (ترجیحاً شکر قهوه‌ای) و دارچین می‌زنیم. دقت کنید که اصلاً به شکر نیازی نیست و اگر حلوایِ خیلی شیرین دوست دارید، ازش استفاده کنید، اونم در حد نمک پاشیدن!

حالا حلوایِ شُل رو از رو اجاق برداشته و همونطور داغ داغ، رویِ خرماها می‌ریزیم و با قاشق صاف می‌کنیم و روش، کنجد می‌پاشیم. یک لایه‌ی خیلی نازک از حلوا رویِ خرماها رو بگیره کافیه. بعد، سینی رو داخل یخچال (حداقل یک ساعت) می‌ذاریم و اجازه می‌دیم تا سفت و خنک بشه.

نکته‌ها:

می‌تونید خرماها رو هسته بگیرید و داخلش گردو بذارید و همونطور درسته، تو سینه بچینید و روش این حلوا رو بریزید. اینجوری شیک‌تر میشه ولی من طعم اون مدلی که یادتون دادم رو بیشتر می‌پسندم. راستی میزانِ آردِ حلوا رو می‌تونید کمی بیشتر هم کنید ولی به نظرم همون سه تا پنج قاشق به ازایِ هر ده خرما، کافی و عالیه.

من به یادِ اون خاطره کودکیم، رنگینکم رو با ترافلِ رنگی، تزئین کردم، ولی در اصل، تزئینش همون با کنجده.

نوشِ جانتون، دمِ افطار ما رو در دعاهای خیرتون شریک کنید.

سیده مریم قادری، اورازانی دتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۷
درجی طالقانی

شعر کودکی‌ها

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۵۳ ق.ظ

کودکی‌هایم، اتاقی ساده بود               قصه‌ای دور اجاقی ساده بود

شب که می‌شد نقشها جان می‌گرفت     روی سقف ما که طاقی ساده بود

می‌شدم پروانه، خوابم می‌پرید            خواب‌هایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود            بازی ما جفت و طاقی ساده بود

قهر می‌کردم به شوق آشتی               عشق‌هایم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود            سختی نان بود و باقی ساده بود

                         شعر از: قیصر جانِ امین پور

 

عکس از: مالک کایا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۵۳
درجی طالقانی

عروسک‌های بومی و محلی طالقان

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۴۱ ق.ظ

 

یکی از جلوه‌های قابل تأمل در فرهنگ‌های اصیل، «عروسک‌های دست‌ساز یا بومی محلی» آن فرهنگ و جغرافیای خاص می‌باشد. مدارک و مستندات تاریخی ثابت می‌کنند که عروسک‌ها در تمدنهای باستانی نظیر ایران، مصر و یونان، مورد استفاده قرار می‌گرفتند. همچنین باستان‌شناسان معتقدند که عروسکها، از قدیمی‌ترین اسباب‌بازی‌های شناخته شده تاریخ بشر می‌باشند.

تاکنون عروسک‌های باستانی زیادی از مقابر و گورهای قدیمی کشف گردیده که عمدتاً از جنس چوب، خاک رُس، عاج یا پارچه‌ بافته می‌باشند. برخی از این عروسک‌ها در کنار کودکان به خاک سپرده شده و لباس مرسوم در همان دوره زمانی، را بر تن داشته‌اند.

البته عروسک‌ها همیشه بازیچه‌ای برای بچه‌ها نیستند و گاهی اهمیتی خاص برای بزرگ‌ترها هم دارند. تا جایی که نیاکان ما بیش از دو هزار و پانصد گونه عروسک را ساخته و از آنها به‌عنوان نمادی آیینی استفاده کرده‌اند. بعضی از این عروسک‌ها، سازنده آرزوها و درخواست‌های بزرگترها هستند و اغلب از آنها در مراسم مذهبی، آیینی و حتی سحر و جادو استفاده می‌شده است.

در طالقان و فرهنگ بومی این منطقه نیز، عروسک‌های دست‌ساز، بازیگر توانایی در عرصه هنر و فرهنگ هستند. مادران طالقانی، اغلب با ابتدایی ترین وسایل دمِ دست خود، بازیچه‌هایی برای فرزندان خود می‌ساختند که از جمله آنها عروسک‌های بومی دختران طالقانی است.

علاوه بر عروسک‌های بازیچه کودکان، یکی از مهمترین عروسک‌های آیینی طالقان، «عروسک باران» یا همان «چَمچه گُلینک» است که برای درخواست باران از آن استفاده می‌شود. درخصوص این آیین بیشتر بخوانید کلیک

عروسک دیگری که بیشتر در مازندران ساخته و مورد استفاده دامداران منطقه از جمله روستاهای دامنه نشین البرز قرار می‌گیرد «عروسک تادونه» است. این عروسک زیبای چوبی، از گونه بسیار کمیابی از درختهای جنگلی، به نام «تادونه دار» ساخته می‌شود که میوه آن را «تادونه» می‌نامند و نام فارسی آن «داغ داغان» است.

بنا به گفته اهالی، این درخت، جزء درختان مقدس به شمار می‌آید و اعتقاد بر این است که چون گونه درخت، بسیار کمیاب و چوب آن محکم و سفت است، اگر سالهای سال بماند، هیچ گزندی نمی‌بیند و به دلیل دوام بالایی که از آن برخوردار است، عروسک ساخته شده از آن را نماد خوش‌یُمنی، پایداری و ایمنی از گزند چشم زخم و چشم نظر می‌دانند.

این عروسک که اسکلتی چوبی دارد، با نقش‌های زیبا و ساده، که جلوه‌ای خاص به آن بخشیده، تزئین می‌شود. عروسکی که نمایانگر روح بزرگ و هنرپرور جنگل‌نشیان سخت‌کوش و دامداران پر استقامت البرزی است.

امروزه در هجوم اسباب‌بازی‌های بی‌کیفیت و تُهی از اصالتی که از کشورهای دیگر به ایران وارد می‌شود و همراه خود، موجی از بدآموزی‌های فرهنگی ملل بیگانه را به دنیای پاک و نقش پذیر کودکان می‌آورد، توجه ویژه به عروسک‌های بومی و محلی، رسالتی است مهم که بر دوش یکایک فرهنگ دوستان و خانواده‌های ایرانی گذاشته شده است.

باشد که پاس‌دار فرهنگ ناب و میراث ارزشمند نیاکان خود باشیم.

 

منابع: باشگاه خبرنگاران جوان و روزنامه گسترش تجارت

 

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

 

در ادامه صوتی با صدای خانم میرزکیئی درباره عروسک‌های قدیمی را می‌شنویم

کلیک کنید

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۸ ، ۱۰:۴۱
درجی طالقانی

نَنو و گاهره

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۱۴ ق.ظ

قِدیمی یالان، خانه و کوچه‌ای میان، گَت میگردیَن

الآن از شیرخورِگی میشُن مهدِ کودک!

از آن بَدتر، گَت‌ترانِ مینگَنُن سالمندان!!

 

قِدیمان، یالِ نَنویی میان، خُو میکوردُن

الآن تَخت و نی‌نی‌خواب و این قُرتی وازیان!

ایسه ترسُم اینه گَت‌ترانِ دی دَبُندُن نَنو و گاه‌ره‌ای میان!!

 

عَسکُش بیُومیه! خُودُش مُد نگرده!!!

 

 

توضیح: می‌دانیم که عکس نَنو نی عزیزان، وَهانه‌ای گیر اُردیم برای لبخند بَنُشاندُن تُوکتانی سَر

و قدری دی تلنگر!

راستی عکاسی نام، فکرت دلال هسته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۰:۱۴
درجی طالقانی

خاطره مایی مَچـّد در روز جهانی مَـچّـدان

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۴۰ ق.ظ

إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ  سوره توبه - آیه 18

 

مینی خاطره مربوطه به قِدیمی مَچّدِ اُِورازان.

 

 

خیلی کیشکه یال بی‌یَم، تابُستان و مُحرم بَ، شوکیان می‌شی‌یِیم مَچـُّد.

روضه‌خوانان می‌خواندُن و هَرکی خودشی حالی میان دَبَه.

پیرزُنُکان گیریه می‌کُردُن، نَناکان ناله و بُرمه.

جوانِ دُترکان دی زُل می‌زی‌یَن به روبروشان، بَلکَم از پسِ آن ضُمُخته پرده‌ای که مابینِ زُناکان و مرداکان اوزان بَ، نُمزه‌شانِ بِینُن که دَره سینه می‌زنه.

ما یالان دی فقط شیطنت می‌کُوردیم و تا میتانستیم شربت هامیگیتیم و از بالایِ ایوانِ طبقه دویُّم دِمی‌ریتیم پُسرکانی کَلّه‌ای میان و قَییم می‌گردی‌یِیم!!

 

یادُوش بخیر..

الآن آن قدیمی مچّدِ باصفا دِ فقط هِمین خاطُره‌هان بُومانده و بَس...

 

نقل از: بانو سیمرغ

 

الآن دی خُجیرِ مَچد بُساتیَن اورازانی بَ

عکسها از منابع اصلی برداشت و برچسبهای آن حفظ شده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۰
درجی طالقانی

کرم شب تاب

شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۰۶ ق.ظ

کرم‌های شب تاب معمولاً در شب‌های فصل تابستان بیشتر دیده می‌شوند. زمانی که بعد از غروب خورشید و تاریک شدن هوا، به جستجوی سایر حشرات،کرم‌ها و حلزون‌ها می‌روند تا خود را سیر کنند.
نورافشانی شب‌تاب‌ها همیشه در طول تاریخ موجب حیرت انسان بوده است.
برخی معتقدند که انسان‌های نخستین، از  شب‌تاب‌ها برای نشانه‌گذاری مسیرها و روشنایی محل زندگی‌شان استفاده می‌کرده‌اند.
تحقیقات نشان می‌دهد که این نور زیبای فسفری، کاربردهای متنوعی برای کرم شب‌تاب دارد:
آنها از طریق تابش نور با یکدیگر صحبت و ارتباط برقرار می‌کنند.
همچنین از نوردهی به عنوان یک سیستم دفاعی برای مقابله با شکارچیانی مانند قورباغه‌ها استفاده می‌کنند.
و نیز، آنها با استفاده از این نور، از قلمرو خودشان دفاع می‌کنند.
البته جالب ترین کاربرد این نورافشانی زیبا، جلب توجه جنسِ مخالف در فصل جفت‌گیری است.
شب‌تاب‌های نر، آواز عشق‌شان را به زبان نور می‌خوانند.
شب‌تاب‌های ماده مشکل پسند هم  لابه لای شاخه های درختان می‌نشینند و گزینه‌های خود را با دقت زیر نظر می‌گیرند تا جفت مورد پسند خود را انتخاب کنند.

نورافشانی شب‌تاب یکی از نوستالژی‌هایِ کودکانِ روستایی است. در طالقان نیز، عشق به شب‌تاب در رگ و ریشه خاطرات همه آنهایی که روزگاری در نور حیرت انگیز آنها، غرق تفکر شده‌اند، باقی خواهد ماند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۶
درجی طالقانی

بازی با رختخواب

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۲۱ ق.ظ


یادُش بخیر...

چِندی خُراب میکُردیم، ننه جان دوواره دِمیچی!

 

نقاشی از: علی میری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۱
درجی طالقانی