مجموعه پستهای درجی برای آتش نشانهای شهید پلاسکو
بر صورت شهر، سیلی آتش بود روزی که مدافعین در جنگ شدند
آنها که نشانشان در آتش می سوخت رفتند به آسمان و فرهنگ شدند
شعر از: مسلم آهنگری - گوران
عزیزجان
بیو همین ایمشو، خودمانی همراه یه قرار بنگنیم:
آتش نشانانی واستان، ایمسال چارشنبه سوری یی ب، ترقه و کپسولی و این خطرناکه چیان هانیگیریم.
تا هم یه خجیره مراسم سنتی و قشنگ و بی خطر داشته باشیم، هم این عزیزان یه شو به جای اینکه آماده باش بمانن خیابانی میان، بشن خانه و یالانشانی ور باشن.
آتش فرو نشاندی و آتش زدی به دل حالا چگونه آتش دل را فرو کشیم؟
سلام به صبح
سلام به صبحی میان دود و آتش
صبحی با نیمه ی تاریکی
وگلهای پژمرده در لابلای فولاد آبدیده
صبحی که با اشک مادران و فرزندان این دیار شستشو شده....
سلام به صبحی
به غم انگیزی تهران
به تاُلم ایران.
به قلم: بانو مصی مهرانی_مهران
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان!
ابدی جان
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر...
✍سید علی صالحی
و امروز
شنبه 2 بهمن 1395 را
بدون آتش نشانان جان باختهٔ عزیزمان آغاز می کنیم...
شهادت، مرگ تاجرانه است
این روغنِ ریخته را نذر امامزاده کردن است...
نه همچون مرگ مردمان، که جاودانگی مردان است¤¤¤♡