شیخ عبدالغنی شریعتمدار طالقانی
عبدالغنی شریعتمداری، از علمای قرن اخیر درسال 1225هجری قمری، در روستای هشان طالقان چشم به دنیا گشود. وی تحصیلات ابتدایی را درطالقان گذرانید، و دربهار جوانی راهی تهران و سپس نجف اشرف شد. درنجف در کلاس درس شیخ مرتضی انصاری شرکت نمود. وی به جهت علاقه به شرکت درکلاسهای ملا مرتضی قلی مجتهد همدانی به همدان رفت.
عبدالغنی به سبب خلق و خوی ملایم خود آن چنان مورد توجه ملا مجتهد همدانی قرارگرفت که استاد دختر خود را به عقد شاگرد درآورد و آقا شیخ عبدالغنی مدتی را در همدان سکنی گزید و به کسب درجات علمی پرداخت. پس ازکسب مقامات علمی راهی تهران شد و بعد از آن به طالقان و روستای هشان بازگشت.
پدر (ملا مجتهد همدانی) بعد از مدتی دلتنگ دختر گشته و جهت دیدار فرزند و داماد به طالقان مسافرت مینماید، اما به جهت استقبال مردم طالقان و خویشاوندان سببی، در طالقان مقیم می گردد.
به زودی آوازه حضور و علم وکمال مجتهد همدانی و شاگردش شیخ عبدالغنی، درسراسر طالقان پیچید و روستای هَشان، مأمنی برای جویندگان فضل و کمال بزرگان میگردد. عده ای از بزرگان و معتمدین روستای گوران با اصرار، مجتهد همدانی را متقاعد می نمایند تا امامت جماعت مسجد گوران را عهده دارگردد. از آنجایی که رفت و آمد بین دو روستای هشان و گوران برای استاد که آخرین سالهای عمرش را سپری میکرد، بسیار مشکل بود، در روستای گوران ساکن شد و اهالی منزلی را به استاد مجتهد همدانی و شیخ عبدالغنی اختصاص می دهند.
سرانجام مجتهد همدانی بدرودحیات گفته و شیخ عبدالغنی عهده دار امورات شرعی و ادای نماز می گردد. او سالها در طالقان به نشر فقه جعفری پرداخته و دارای کِراماتی بوده است. شیخ از علمای بزرگ تهران محسوب میشده که در نزد ناصرالدین شاه نیزدارای احترام ویژه ای بوده است.
ناصرالدین شاه عده ای ازبزرگان را با هدایای نفیس نزد شیخ می فرستد تا از او دعوت نماید در تهران سکونت نماید اما شیخ به دلایلی که ذکر نمی کند عذرخواهی کرده، هدایا را نمی پذیرد و زندگی درطالقان را ترجیح میدهد.
اینکه چرا شیخ با توجه به اعتباری که در بین بزرگان زمان داشته اند، سکونت در روستایی در طالقان را برگزیده است، داستانی دارد که در بین مردم روستا رواج دارد.
گفته میشود شیخ عبدالغنی، پس از اینکه از نجف عازم تهران میشود، مرحوم شیخ مرتضی انصاری او را تا نواحی وادی السلام مشایعت می کند و در زیرگوش او میفرماید که در تهران نماند و به طالقان رفته و در آنجا به نگهداری از دینش بپردازد.
شیخ این توصیه استاد رافراموش کرده و در تهران مقیم میشود. پس از مدتی نامه از شیخ مرتضی به خط خود شیخ دریافت مینماید که استاد به شاگردش میفرماید: حق استادیَم را بر تو حرام میکنم اگر به طالقان بازنگردی و اینگونه میشود که شیخ عبدالغنی به طالقان و زادگاهش می آید و هرگز به تهران باز نمیگردد.
شیخ دارای کتابخانه بزرگ وگرانقدر و همچنین دارای آثار و تألیفاتی بوده است. که متأسفانه بر اثرسیل و زلزله از بین رفته است.
مرحوم شیخ عبدالغنی درسال۱۳۲۷هجری قمری درطالقان درگذشت و درکنار قبر استادش به خاک سپرده شد. مردم برای ایشان مقبره ای ساده ساخته که بسیار مورد احترام میباشد.
تهیه شده درگروه تولید محتوای درجی
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سر حلقه ی رندان جهان باش
♦️عکس تزئینی است♦️