داستان نامزد بازی، قسمت دوم
داستان شیرین نیمزه (نِوْمزَه)وازی (نامزد بازی)
به قلم گورانی یال
با صدای پراچانی پُسر
و اورازانی دُتر
داستان نیمزه وازی (نامزد بازی)
قسمت دُویُم
بین مُن و اون دخترک، یک رابطه حسی و عاطفی خوبی بر قرار گردی، اما چه فایده که اون دوران، زود گذر و مثل خُو میمانه.
یک روز دخترک مُنو بگوت: فلانی تو پسر خوبی هستی، اما چه فایده، ما نمی تانیم به هم بَرسیم. بگتم: چُو بَه؟ یک جواب هادا که یخ بگیتم. راستی دختر عاقل و آینده نگری بَه. بگوت: صغیر و یتیم، هیچ فکر کُردی تا تو مرد گِردی و سربازی دِ وَگردی و بشی شهر یا تهران کاری سَر، مُن دوتا یال (وچه) دارُم. مگه میبو؟ به خانواده ام چی بگوَم که مُن فلانی را دوس دارم و هیچکیِی زن نمی گردُم تا اون درسش تُمام گرده؟ چقدر ساده ای لیلی و مجنون و عزیز و نگار، صدتا مشکل و گرفتاری گریبانشان بگیت، چه برسه به ما. همینجور که میگوت زمانه سرنوشت آدماره عوض مینه، اما مُنی گوش بدهکار نَبَه. تهدید کوردُم: هرکی حرفِ تو رِه بَزنه، اُشکمشِ پاره مینُم و از این حرفان. اونی وَر خودمه یک گته لات نشان بُدام که اِل مینُم و بِل مینُم، چاقو میزنم و خنجر میخرُم و از این لاف وگزاف و هارت و پورتان. 🔪 که اگر اون موقع دخترکی آقا یک چک مُنی گوشی بیخ میزی، بُرمه کنان می شیَم خانه مان. چند روزی دی از در خانه، ترسُم دِ بیرون نمیامیَم.
بگذریم.... دخترک وقتی کلاس ششم رِ تُمام کُرد، چون طالقان برای ادامه تحصیل دتران دبیرستان نُداشت و مختلط دی رسم نَبَه، قالی بافی بلد بَه وخانه شانی میان، قالی همیشه بار مینگَتُن و قالی قشنگ می بافت. راستش بگم خودش هم خیلی قشنگ به. خلاصه اینکه مُن دبیرستانِ منگلان کلاس نهم میخواندم که طرف عاروسی کُرد و مُن دِ زودتر بَشه تهران. دست بر قضا شوهرش، فامیل دورشان بَه و یه خُجیر آدُم. سالها بعد که در طالقان همدیگره بدی یِیم و اونا دختر بچه ی خوشگلی داشتُن (ننوشی پِی بِشی بَه گمانُم-ویراستار) بعد از احوالپرسی چون دختره شجاع وشوخ هم بَه، مُنی وَر به شوهرش بگت: فلانی فکر نکنی که مُن تُرش میگردی یَم و جز تو خواستگار نُداشتم. همین آدم دوازده، سیزده سال بیشتر نُداشت از مُن خواستگاری کُردی بَه. مُنی بَه حاضر بَه همه ره بکوشه. یادش بخیر ... شوهرش دی آدُمِ با جنبه ای بَه، خیلی بخندیِ یم.
ادامه دارد...
نویسنده: شمس الله گورانی، گورانی یال
ویراستار: مریم قادری، اورازانی یال
گوینده متن: سیدمصطفی افتخاری، پراچانی یال
این داستان زیبا با صدای سیدمصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)
این داستان زیبا با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)