داستان قصاب و مفته گوشت
يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ق.ظ
یه شهری میان، یه ثروتمندِ مردک زندگی میکُرد که اصلاً مردمَ کمک نمیکرد. مردم دی او رَ دوست نُداشتن.
اما همین شهری میان، یه قصاب زندگی میکرد که مُفت مجانی گوشت هامیدا مردم،َ مردم دی خیلی او رَ خیلی دوست داشتن.
القصه مردم همیشه میگوتن: فلانی با اون ثروتش هیچ کسی رکمک نمینه، اما این قصاب، با همین درآمد کمُش بازم میبخشه.
تا اینکه ثروتمندِ مردک از دنیا بَش. هیچ کس اویی تشیع جنازه شرکت نکرد. فقط زُنَکش تنهایی او رَ خاک کرد.
فردای اون روز قصاب دی مردمَ رایگان گوشت هاندا.
بگوتن: چبه گوشت هانمیدیِی، بگوت اون کسی که پول گوشتانه حساب میکرد دیروز از دنیا بَش.
آها عزیز جان، یاد بیریم که زود قضاوت نکنیم
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
۹۵/۰۵/۱۷