داستان راه بِشی یَن و بنشتُن
راه رفتن در طالقان انواع و اقسام حالت داره که برای انسان و حیوان متفاوته و بعضی ها هم مشترکه.
علاوه بر اون، راه رفتن بسته به احوال آدُم دی داره، مثلاً راه رفتن تو حالت: قهر، خوشحالی، ناراحتی، کار و بیکاری، راه رفتن برای تفکر، راه رفتن از سر بی خوابی، اینم یه نوع دسته بندی.
البته باز میشه بهش اضافه کرد. مثلاً کسی ،کسی رو خیلی وقته ندیده، داره میره ببینتش (پراگیت)، یا کسی که میل به رفتن نداره (لَس لَس). با عجله و عدم عجله.
راه کَتون یعنی راه افتادن.
دویدن تو طالقان نداریم به جاش میگن: تاخت کوردون، بُتازوندن، وشت بزین، جَست بزین
شصتک بزی و راه میشو: یعنی خوشحاله.
دبه میشه راهی میان بز رقص میکرد.
کین خوزک کین خوزک (خزیدن روی باسن)
کین شره (رو باسن رفتن)
کین کرش (خودش رو روی باسن کشیدن)
کُل کلی یعنی کسی که پاش سالم نیست،
ور ورا یا یه ور یه ور معنیش اینه که کسی پشت کرده به آشناها که نبیننش
توک پا (آهسته و رو انگشتی راه رفتن)
چران چران بشین
لنگان بشین
واز واز راه بشین
بچه ای که تو شلوارش خرابکاری میکنه یه اسم داره
یا کسی که چورش دره دی اوره حالی نی چتو میشو برسه دستشویی
بپر و بوزک
لُک دو: بین تند رفتن و راه رفتم: ایچین ماراتن
غلطت بزین
مَلَق بزین
هاله بزین
فُرار همون فرار کردن هست
سر سوم بشین یعنی بتاخت رفتن با عجله
تیش داشتن یعنی عجله داشتن
لی لی
البته نشستن هم حالت ها داره
مثلا چوک سر و ....
البته کسی که با کسی قهره تو راه رفتن تو برخورد یه اصطلاح داره یخورده بده
کین تُوُ
واز بزی یعنی یهو شتاب دویدن گرفت
به دو قسمت تقسیم میشه: راه رفتن انسان و راه رفتن حیوان
و انواع نشستن:
نشستن جزو حالت سکون راه رفتن هست
مثل ایست، پا سر، چوک سر، لَم هادا، باخوت، یه پایی سر بیَستا، کولی سر
کولی هادین یعنی سواری دادن
گورده ای سر، گورده به پشت میگن
نهیب برای بلند شدن اخر مهمانی مثلا مردک زنک را میگو زنک پایست بشیم خانه باخوسیم شما رِ چندی حرف دره
این متن با صدای آقای فرشید فلاحی تقدیم به شما دریافت کنید