اشعاری از بانو نسترن علیخانی طالقانی
دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ
به هر راهی رفتم که پابند شی
به هر در زدم شکل دیوار شد
باهات رو گسل زندگی کردم و
یهو رو سرم خونه آوار شد
اونقدر دردامو رو هم چیدن
که راه پیش روی من سد شد
من پای هرکسی که وایسادم
آخر یه روز از رو خودم رد شد
بوی "نا" گرفته ام!
از بس زیر باران
پا به پای کوچه ها و خیابان ها راه رفتم
و فکر کردم ...
به اینکه کجای این شهر وامانده قدم می زنی
که دست هیچ پیاده رویی نمی رسد به تو...
که نیستی...
و به خودم که مانده ام
با حجم سمجی که بست نشسته توی گلویم...
و هربار که دستهایم را "ها" کردم از سر انگشتهایم "آه" چکید...
دریافت کنید: خوانش شعر با صدای شاعر
#نسترن_علیخانی_سنگبن
۹۵/۱۱/۱۸