بوم گردون
کسی یادُش میا، نفت چه گران بَ؟
ننه چارشب میدوت، آقا جوان بَ..!
شما ر یاد میا، در پشت بومان؟
بومه گردون چی بَ، عزیزِ یالان؟
✍شعر: آقای مسلم گرشاسبی _کش
کسی یادُش میا، نفت چه گران بَ؟
ننه چارشب میدوت، آقا جوان بَ..!
شما ر یاد میا، در پشت بومان؟
بومه گردون چی بَ، عزیزِ یالان؟
✍شعر: آقای مسلم گرشاسبی _کش
رضایِ رضا 'علیه السلام'
سلام ای هشتمین بحرِ هدایت
نما از لطفِ خود بر من عنایت
تو خورشیدی و من چون شامِ تارم
زایوانت نما نوری نثارم
سلام ای ضامنِ آهوی خسته
گدایی بر درِ کویَت نشسته
امامِ آشنایان، من غریبم
کمی از مهرِ خود بنما نصیبم
تو پرسش های مردم را جوابی
برای تشنگان سَقّا و آبی
مرا بُغضی هزاران ساله مانده
تو ای ناگفته ها را، پیش خوانده
دو دستانم به سوی آستانت
اجازت ده که گردَم میهمانت
مرا شرم حضور است از خداوند
دوپا در گِل، بسانِ کوهِ الوند
هزاران آرزو در سینه ام ماند
نگاهت از دلم ناگفته ها خواند
کنون دستانِ خالی، چشمِ پُر بار
زیارتنامه می خوانم ز دیوار
اگرچه مثنوی ام نا تمام است
کجا شاعر به فکرِ نان و نام است
قسم بر چارده ماهِ شب افروز
نما یاری شَوَم در عشق پیروز
رضا جان راضیم من بر رضایت
اجازت دِه کنم جان را فدایت
ببخشایم اگر این گونه گویم
خدا را هم ز ایوانِ تو جویم....
شعر: فرشید فلاحی
وقتی تو هستی، فکر سردی، در سرِ ما هم نمی ماند
یعنی که غیر از زندگی، در باور ما هم نمی ماند
وقتی که حس تازه ای، سر بر کشد از کوچه های ما
سرمای این ایام دلمرگی، پشت در ما هم نمی ماند
اندازه را، وقتی که می فهمند، خرکچی های شهر ما
بار اضافی این چنین، پشت خرِ ما هم نمی ماند
قانون، اگر پای ترازوی عدالت، جای شاهین است
زخمی چنین، بی قاعده، بر پیکر ما هم نمی ماند
وقتی که حسی مشترک داریم از پرواز همدیگر
تیری ز خویش و خویش، بر بال و پر ما هم نمی ماند
مسلم آهنگری - گوران
روزی که دوباره ام کنی یاد، شاید که نباشد این وجودم
جز حسرت و غم چه در دل آری، گویندت اگر که مرده بودم
صدفصل بهار که بی من و تو، بازم گذرد ز روزگاران
گر دیده گشایی بینی آن روز، بس کشته چو من ز درد هجران
ای کاش که عاشقان نبودند، هرگز به جهان غمین و تنها
یا آنکه وفا نموده معشوق، یاعشق نیامدی به دلها
فردا نه توئی و نه منی هست، این قصه تلخ تو هم که دانی
می پرس ز حال این پریشان، دریاب دلم که می توانی
ای یار برس به دادم امروز، فردا نکند که دیر باشد
گر می شود از برت مرانم، دانی که دلم اسیر باشد
شعر زنده یاد احمد شهراسبی (عابر طالقانی)
______●●●●______🍁🍂
گروه طالقانی درجی، ضایعه درگذشت فرهیخته ی مهربان طالقان، شادروان احمد شهراسبی را به خانواده و دوستان ایشان و تمام همشهریان گرامی تسلیت عرض مینماید.
دلتنگی نوشته هایی برای عمو احمد (عابر طالقانی)
رفتی
تاپیاده رو های پاییزی
در این حسرت بمانند
که بعد از این کدامین (عابر)
آنها را
عاشقانه قدم خواهد زد
در سوگ استاد احمد شهراسبی متخلص به عابر
✍ سیدجمال میراحمدی - روستای اورازان
عمو احمد عزیز
برای آخرین بار، پیامی برایت فرستادم
و ...
تا آخر عمر، منتظر جواب گرم و همیشه پرمهرت میمانم که میگفتی:
سلام دخترم،
سیمرغ بانوی عزیز طالقان
😔😔😔
و اینک سلام بر تو
ای عابر کوچه های زندگی
که بی چراغ مهرت، خاموش و سرد است
دلم گواهی میدهد با آن همه مهری که در وجودت سراغ داشتیم
اینک تو ققنوس بهشت نشینی...
پس بار دیگر از آسمان جوابم ده 🙏
●♡ در سوگ ''عابر طالقانی'' بسی دلتنگ و غمگینیم...!
✍ سیده مریم قادری - روستای اورازان
اون سالانی عاشقی
برگردان:ابوالفضل یزدانی
اجرا:فرشیدفلاحی
گوینده:مهشیدمطلبی
تهیه کننده:مهدی علاالدینی
همراه باشعرخوانی زنده یاد احمد شهراسبی متخلص به عابر_طالقانی
رادیو_طالقان برنامه78 دریافت فایل صوتی
روزگاران کودکی افسوس
هم چو تیر از کمان گذشت
نقش آلاله های رنگارنگ
یادگار است بر کرانه ی دشت
خنده ها گریه های بی جا را
گوییا من هماره می شنوم
از دهان کودک خویش
این صدا را دوباره می شنوم
هرچه گویی ز عشق و مستی و می
کودکی چهره ای دگر دارد
در میان هزار شور و نوا
نغمه دل فریب تر دارد
این گل باغ زندگانی را
یک جهان شادی و تماشا بود
گرچه بر شاخ عمر دیر نماند
کودکی هرچه بود زیبا بود....
شاعر: استاد حسن پور زاهد
شعر با صدای: فرشید فلاحی
کُمکم کُن کُمکُم کن، نیَل اینجه بمانم تا بپوسوم
کمکم کن کمکم کن، نیَل از ناچاری مُن زمینانه بروشوم
کمکم کن کمکم کن، طالقانی تو مُنه رها نکن
کمکم کن کمکم کن، بهارِ سبزِ منه عزا نکن
غریبه کوهی میان، سبزی غارت می کنه
از حق مُن و شما، جیفشه گَت می کنه
کوه نماندی شوروکی، آتکی نسل پس دکت
پایست بیو طالقان، تا کوهان نگرسی لت
کمکم کن کمکم کن، گویش طالقانی گپ بزنیم
کمکم کن کمکم کن، دیمِ بدخواهانه مَ چک بزنیم
کمکم کن کمکم کن، تله کابین مینی سَر سُوار نبو
کمکم کن کمکم کن، رعیت بی نوا بی قُرار نبو
بافت ده فرسودیه، چاچی بُن رُندُک مینه
غریبه ماشینشه تو زیمین هوروک مینه
تو رگانم جای خون، شهرویی او میجوشه
وقتی مِینُم که دهی، باغ خود ر میروشه
کمکم کن کمکم کن، ینجه زاران همگی کُلا ببی
کمکم کن کمکم کن، جای آن واش کوپا ویلا ببی
کمکم کن کمکم کن، چشمه ای آن خُنُک او نمیجوشه
اُشکستی جو پی میشی، دی دِنی انگورکان خوشه خوشه
جای جو، لوله هَنان، حیوانان تشنه زبان
جو دنی او بخورون، می میرن حیونکان
درد مُن پیشرفت طالقان نیه
گاز شهری زندگی ر رَچ مینه
کرسی و نفتی چراغ که دود میکُرد
جاشه با گازی چراغ، عوض مینه
مُن میگم حق دهی این وطنه، وطنم حق مُنه، خارجی توریست بیا، وقت راهی شدنه...
✍🎤 متن شعر، خوانش و ویرایش صوتی: مسـلم گـرشـاسبی - کَش
به همراه شعر و دکلمه پاییز
با صدای: مسلم گرشاسبی_کش دریافت کنید
عکس: ندا کلانتری
🌾بی تابم و تن در تب
بی خواب توام هرشب
باز آی و ببین ای جان
دیگر من و جان بر لب🌾
💫شب خوش همراهان جان💫
شعر: استاد عبدالناصر میرچی_میر
کودکی دیدم به درجی در کنار دیگ آش
گفت بفرما آش بخور، جان برار اما یواش
یک نگاهی کردم و گفتم نگا کن سیر داغ
کاش بده یک کاسه و ما هم خوریم هی آش و آش
شعر: فرامرز آهنگری - گوران
عکس: آرش صابری - ناریان
قاصُدک
مینی شعره از بَر کن
بُشو آن باغی دَگ و دوجه
آن مَسته نرگسی وَر
گوششی بیخ بُخوان
او ر بگو: باوُر کن کو یکی دَره
حتی یه لحظه دی، تو ر یادا ناکوردیه
🍃🎈 شعر قاصدک #سهراب_سپهری
✍برگردان: سیده مریم قادری - اورازان
قاصدک !
شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه ی باغ،
سمت آن نرگس مست
و بخوان در گوشش
و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را
دمی از دل نبَرد...