صبح نوشته امروز
دلبران دل می برند و دل سپاران دل دهند
من کجای قصه ام وقتی که جان و سر دهم ؟
سلام صبح سرد پاییزتان بخیر همراهان جان.
شعر:استاد عبدالناصر میرچی_میر
درود بر هم دیاران مهربان
تلألو آفتاب بر دَره ی هزار رنگِ خزان زده ی طالقان، زیباییِ خاک پاکمان را صد چندان کرده است.
صدای خش خش برگهای بر زمین ریخته، از سپیدارهای سر به فلک کشیده، در میان همهمه و هیاهوی طبیعت بی نظیر شهرمان، آوازی شنیدنی سر می دهد که رامشگر هستی، برای آرامش مان، با کوبه های پر طنین طبیعت، ساز میکند.
طبیعت دلچسب پاییزی، در این اورمزدشیدِ چهارمین روزِ آذر ماه، آغوش رحمت گشوده است و به خود میخواندمان.
با عطر علفهای وحشی دشت و بوی سرمازده ی درختان سیب و گردو، که رخت سبز از تن برون کردند و خود را یکسر، به فصل هزار رنگ خدا سپرده اند، تا قلم نقاش قهار هستی، به دلخواه لونی از الوان بی پیرایه و دست نیافتنی اش بر آنها بپوشاند.
چشم بگشایید و از این هنرمندی یگانه پروردگار، حظی وافر برید که هر صبح، نشانه ایست از صنع دادار بی همتا.
صبح بخیر طالقان
صبح بخیر طالقانی
تنور دلتان گرم ☀️🍃
متن: آقای امید. م - مهران
با صدای: دختر البرز - طالقان دریافت فایل صوتی
عکس: ابوالفضل یزدانی - خسبان