درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «iran» ثبت شده است

دستانِ گِلی و حنایی مادر

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ق.ظ

 

به قُربانِ حنایِ پشتِ دَسّـِت

تَنوری دَم نشو می‌سوجه دَسّـِت

تو گُلکار مینی و مُن غصه دارُم

دَسّت چون گُل ولی گُل گِردی دَسّـِت

 

شعر از: بانو سیمرغ - عکس از: بانو سهیلا

_______________________________

شعر دیگری از همشهری خوش‌ذوقمان جناب آقای شهرام صادقیان که فی‌البداهه سرودند:

به قُربانَ حنایَ سَر گیسُـت

تَنوری وَر نُشو، می‌سوجه گیسُـت

تو گُلکار مینی و مُن خَسته گَردوم

سرُت چون گُل ولی گُل گِردی گیسُـت

 

خدا بُداره‌تان. سپاس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۹:۰۷
درجی طالقانی

قِدیمِ طالُقانی فَعله‌هان (کارگران)

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۸ ق.ظ

اون قِدیمان کو کارگر با قرارداد مشخص دَنُبَه، کارُگرانی ساده دِبیَن که به ایشان فَعله میگوتُن و برحسب شرایط و مُهارت، به صورت‌های زیر کار می‌کُردُن:

روزمُزد: کارگری که در برابر کارِ روزانه، مزد میگیت که عبارت بود از پول، غذا یا محصولات کشاورزی، مثل کارگرانِ گیلاس چین.

سال مُزد: کارگری که به صورت سالانه دستمزد هامیگیت. مثل چوپانان.

شکم خوراک: کارگران ساده و غیرماهری کو فقط در برابر خوراک، کار می‌کُردُن. مثلاً در دنبلید، کارگرانی در کنار یک خانواده، اقامت و کار می‌کُردُن که به اینها «آدم» اطلاق می‌گردی. یعنی می‌گُوتُن فلان خانواده، آدُم داره. این آدمها که معمولاً از ولایات اطراف به طالقان میامیَن، حقوق ناچیزی می‌گیتُن و دستمزد اصلی‌شان همان سرپناه و غذا بَه.

مزد سر خرمن: این مزد به برخی مشاغل، سالانه و به صورت محصولات برداشت شده خرمن، پرداخت می‌گردی. مثل مزد سلمانی و دلاک.

مزد نقد: اینجور مزدان مختص بسیاری از مشاغل بَ که به صورت نقدی پرداخت می‌گردی. مثل مزد نجّار یا آهنگر.

دَس کمک: در اصل کارگری قرضی است که بدون دریافت مزد نقدی، در ازایِ کار در زمانی دیگر، برای فرد کار می‌کُرد. این نوع کارگری، یک جور همیاری روستایی است که در مواقع شدت یافتن کار، اعضا و کارگران یک خانواده به کمک دیگری میشُن و در مقابل اون دی در یک روز دیگر، همین کارِ تکرار مینه و بدین ترتیب جبران محبت و زحمت میبو.

فَعله بی‌مزد و مواجب: چنین چیزی خیلی در طالقان مرسوم نَبَه ولی گاهی کارگرانی بیدونِ مزد دی پیدا می‌گردی. مثل شاگردانِ مغازه، کارآموزان یا محصلانی که برای طرحِ کادّ خودشان کار می‌کُردُن.

این شرایط کارگری در قدیم بَ. آن زمان، زندگی روستایی با محدودیت‌هایی که داشت، اینگونه از کارگران خود، قدردانی می‌کُرد. شاید شرایط کارگری خیلی عادلانه و صرفه‌مند نبَه اما یه چیزی ر نمیشا کتمان کُرد و آن اینکه طالقانیان، چه قدیمی‌ها چه امروزی‌ها، همیشه بهترین رفتار رو با کارگرانشان داشتُن. اوشانِ تکریم میکُردُن و طبق سفارش اسلام، همیشک سعی میکُردُن مزدشانه سریع و کامل هادیَن.

مثلاً در هیچ جای دیگری نِیدیَم که قدِ طالقانیان، به کارگر احترام بنگنُن. کارگری، کاری خفیف و بی ارزش در نظر طالقانیان نی. وختی یک کارگر دارُن، خودشانی غذا و خوراکِ با اوشان تقسیم مینُن و حتی خیلی وقتا، عینِ یک میهمان، اویی بِ تهیه تدارک مِینُن.

یادُم میا کارگر و بنّا داشتیم، ننه هر صبح، اوشانی بِ پِلو خورشت با سالاد و دوغ و سبزی و مخلفات، تهیه میکُرد. یه روز مجبور گردی بشوئه صفِ سیمانی میان و نزدیک ظهر بیامه. آن موقعان تلفن دی نبه که زنگ بزنه و خبر هادیه تا یکی دیگه اویی جا غذا بپُچه. ظهر با کُباب و سنگک بیامی خانه و هِی عذرخواهی میکُرد که نتانسته پلو بپُچه.

بنّامان میگوت: خواهر، هیچ جا ما ر ناهار هانمیدیَن. شما دی اندی خودته خسته ناکن، صبح به صبح یه آبگوشت بار کن و بشو به کارانت برس. اما ننه میگوت: نمیشا هر روز آبگوشت باخوردُن. تکراری و خسته کننده میبو.

یا همین طالقان خودمان، افغانی کارگر داشتیم. آقام میشه تا شهرُک، میوه و بیسکیویتُ و شکر پنیر میگیت کارگرانی بَ. میگوت این بنده خداهان خسته و گُسنه میبُن، کنار هر چایی اوشانی بِ بیسکیویت بنگنین ته دلشانِ بگیره. 

کجایِ دنیا سراغ داری چنین با کارگر مهرُبانی کُردُن؟

 

متن اصلی از: آقای شهرام صادقیان، مدیر محترم کانال اصیل طالقانیان

با تشکر از آقای مهدی رضاخانی و گروه تولید محتوای درجی بابت تکمیل متن و ذکر خاطرات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۰:۰۸
درجی طالقانی

کلیپ یاد ایام

يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ق.ظ

دستکتِ مُنِ هادین تو رِ یه خُجیرِ جا بَبُرُم...

به قشنگِ قِدیمان... به دیدارِ طالقانی سُرخِ دیمان

اینی سَر کلیک کن و بِین

 

با سپاس فراوان از آقایان فرهاد باریکانی و شهرام صادقیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۹ ، ۰۸:۴۱
درجی طالقانی

ترانه چشم انتظاری مادر

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ق.ظ

 

نکش ای جانِ مار چُشم انتـظاری              ناکـن اِنـدی مُنـیـبه بی قـراری
تو کو هر شو و روز دَس به دعایی              بـه امـیـــدِ خــدا امـیــدواری

 

🍃☀️ سلام
          امیدتان به خدا بو عزیزان
                            صبحتان بخیر ☀️
🍃

 #شعر_محلی
  عکس از: آقای عشقعلی ایرانمنش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۰۸:۵۴
درجی طالقانی

قورت‌ماغه

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ق.ظ

آقای شهرام صادقیان، مدیر محترم کانال اصیل طالقانیان، شرح طنزی بر این عکس نوشتند:

«حلا میشیم یه گزارُشَ کشتی سراغ، مابُینَ طالُقانی قورماغَه با حریفُش از خاروج، یه خجیر سالتوبارانداز از طالُقانی قورماغَه»

 

 

یکی از قشنگترین کلمات طالقانی که خود به خود آدمه خنده میا، کلمه «قورماغه» یا با تلفظی دیگر، «قورتماغه» است.

از این جالبتر کلمه «قورتماغه لاحاف» است که به جلبک و سبزه روی آب اطلاق می‌شود.

یعنی از این قشنگتر نمی‌شد این گیاه را تشبیه و توصیف کرد.

 

یادش بخیر بچه دبستانی بودم. یک همکلاسی شمالی داشتم که به تقلید از فیلم «باشو غریبه کوچک» ازم می‌پرسید: اِما گوئیم «پیر وَک» شُما چی گویین؟

که جواب دادم: «قـُورت‌ماغه» و با این کلماتِ پیر وَک و قورتماغه، کلی با هم خندیدیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۰۸:۰۲
درجی طالقانی

چپاک 10: نانوایی سنگکی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ق.ظ

کاری سر دبی یَم که زنُـک زنگ بِـزی که مـــــرد
---ها
راهی سر یه دو پر نان هاگیر بیور که نه کُــندیلی میان آرد دَرِ و نه اَهَرکی دل دان دَرِ و نه چَلکی سر نــان..
بتوم یعنی ما اندی بدبختیم؟ حالا چبه مونیب تعزیه میخوانی؟ خـــــا
مونیبه شاعر گردیه و چطوری قافیه سُرایی دی مینه
ظهر گردی و راهی سر بدی یم یه نانوایی لواشی راهی سر هسّه
ماشینو بداشتوم و بشی یم نانوایی لواشی دل
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا نانوایی هسه یا کانون بازنشستگان؟؟
بدی یم پانزده نفر پیر مرد خوش شانس نشتی ین ، خوش شانس از آن روی که به پیری برسی ین . حقیقتا این دوره مهر مرگ به دلیل کهولت سن کم کم داره از ثبت احوال جمع میگرده
این گردی پِشیمان گردی یم و بتوم اگر وایَسوم یه نصمه روز عمر بر سر دو پر نان بُدامه
از اَســَّـــر راه کتوم و پیشتر یه نانوایی سنگکی دبه.
خلاصه که دِلشی یم و بدی یم عِــوهااا
باز صد رحمت به قبلی. اینجه خود دفتر مرکزی کانون بازنشستگانه..
عجب گیریفتاری گردی ی یم این پیر مردکانی دست د.
این شهر به این بزرگی رو قُرُق کوردی ینه.
بیست و پنج نفری دبی ین ... آخه مگه این محله یی دل چندتا پیر مرد دَرِ؟..
حالا همشان دی نان میخوان؟
زنگ بزی یم زنک که زن ، همه نانوایی هان رو پیرمردکان عملیات انتحاری بزی،ینه.
اینان فوکر مینون قدیمی جور قحطی میخوا بیا ..حالا نیمیبو یه کَته استامبولی بَپَچی باخوریم؟
آخه مرد... آبه گوشت بار کوردی یمه.. یا نیـــا یا با نان سنگک بیــا.
گوشی رو قطع کورد..خدا مایی زنک رو بداره ، هم آبه گوشت خیلی دوست داره و هم صراحت لهجه خوبی داره .
ای خداه ..حالا چه خاک سر کنم؟
  بدی یم چاره یی نیــــه و بنشتوم و اوشانی کُتــاری بیخ دیم کِتی یم.
یکی شان از دوران خدمت در اداره مخابرات تعریف میکورد.. یکی شان تحلیل های اخبار بی بی سی میکورد. یکی شان مفسر اخبار روزنامه و الباقی کلا واحد تولید خبر بی یَن .. همانجا خبر تولید میکوردون
نیمیدانوم چبه آدومیزاد هرچی پیرتر میبو علاقه بیشتری به اخبار پیدا مینه.
از علت بالا رفتن قیمت نفت برنت و ربط اون به پسته رفسنجان تا
  مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و بی وفایی فرزندان و خریت نسل جوان و  سر آخر دی فاهش و کتره.
یکی شان خیلی بی ادب بَ..صغیر کلا کمر به جیر گپ میزی. هرکس هرچی میگوت او دی آخرش یه قشنگه فاهشی همرا تکمیل میکورد و فوکر مینوم صراف بَ ، آخه متخصص تبدیل قِـــران پنجاه سال پیش با ریال الان بَ... تو اورو میگتی سال سی و دو یک کیلو لوبیا چیتی چند بیه ، دقیق تورو میگت.
اندی گب گب و نک و ناله کوردون گو مونی کله کاس گردی
از دریچه تنور فرشی از سنگ ها دیار بَ و تَشی نور اوشانی سر میتابی و گویی جهندمی ترسیم و تشبیه بَ..
انگاری اون تنوری سُنگان ، خلق الله هستند و اون تنور دی جهندم موعود
ولی تنور ویشتر شبیه همین دنیا بود و سنگان دی همان خلق اللا و تنها شانس بیرون بشی ین از آن
  چسبیدن به نان مرگ.
تنور دنیایی سراسر به جنس رنج و تقلا و ترس و آدمیان دی یه بزک به اویی لمچ و دیمان میمالن که شایدا حقیقته بتانن پنهان یا فراموش کنند.
اون طروف آقای شاطر دی فقط ویبره میزی و الکی کین میکتانست و هر ده دقیقه دوتا بسوته
  نان تندور د درمیورد و چندتا سنگه از تشی بیخ نجات میدا..
حالا اینان به کُــنار... بازنشستگان دی زیر ده تا نان
  نیمیگیتون.
یکی یشانو بگتم عمو جان، شمایی خانه برنج دِنی؟ شما فقط نانی همرا خیکتانه سیر مینین؟ شما که آفتاب نزیه این نانوایی یانی مِیمَلید... خب سه تا هاگیر به بقیه دی برسه.
بدی یم غضب کورد و هیچی نگت.
دوتا دی اضاف بخرس که مونی غیض رو جروره.
همانطور الرگی جور تشی سر بپر بپر میکوردوم که بدی یم آقای شاطر اون سیخی سر نان کنجدی هانه اوزان مینه و کسی دی کاری نداره.
بتوم آقای کین کتان آیا اون نان ها صاحب دی داره؟
بگت نه.... میخوای؟
بتوم خاک عالومه دکنن سرت
  صغیر یتیم..خب زودتر میگفتی..اونجا بفهمسوم که اون گته نانانی قیمت هزار تومون گرانتره و پیرمردکان اورو کار نودارون .
جلدی پنج تا بخرسوم و فوراررر کوردوم.
حالا هی پشتمو نگاه دروم نکنه این پیرمردکان مونه پیا کنن.
بشی یم خانه یو خیلی ناز بوداشت نان ها رو بنگتوم سفره یی دل و زنک رو بگتم زن ، این یک پر نانی ارزش از یه گوسفندی گوشت د ویشتره
تو نیمیدانی به چه جانکنش
  اینانه از کانون بازنشستگان صید کوردوم و حتی سُنگانش رو دی سوا نکوردوم و بیوردوم.

کمتر باخور که ایمروز جهاد و طوفان کوردی یمه، تو مونه بگو بشو خرمن کن و چپر بکش و آسیو ببر و آرد تر کن و نان دبند ولی نانوایی نشو
زنک خنده یی کورد و بگت عیسه دوتا نان هاییتی. ببین میتانی کفتـــمان کنی

🌸🌸

نوشته: حامد نجاری - گوران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۹ ، ۰۹:۲۸
درجی طالقانی

حبیبِ خدایی گَپ

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ق.ظ

 

میگوت: وقتی خدا رُ صُدا مینی، نه دیمته نُگاه مینه نه مالته
او دلته نظر مینه و کارانته نُگاه دره
اینه مینی گَپ نی... حبَیبشی گپانه

پس یه اِچین خدایی واستان عاشقی کن و اویی خاطر، خلقشه دی دوست بودار

#خدایا_عاشقت_هستم
#خدا_خلقت_رو_دوست_دارم

عکس از: مهدی ویسانیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۸:۴۷
درجی طالقانی

خیک و اُشکُمی داسُتانان

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۵۸ ب.ظ

کلمات معادلِ شکم در طالقانی:

  • اُشـکُم
  • خیک
  • سیابَـند
  • اَنبون (کیسه و توبره معنی اصلیشه، اما استعاره از شکم هم هست)

 

صفتهایی که به شکم می‌دهند:

  • کارد باخوردِ خیک!
  • لاتـورِ خیک (تّ تشدید دارد)
  • زور اَنبون
  • کُرگانی قبرستان
  • باد دُکُردِ خیک/اُشکُم
  • کَفَن کُردِ خیک

 

اوصاف شکموها و چاق‌ها:

  • گَته خیک
  • گِوخیک
  • دَله خیک
  • قُرِ خیک
  • اِوزونَ خیک (توضیح از آقای روزبه اجلالی: نوعی حالت تحقیر یا دشنام دوستانه و بعضاً حالت بیانِ احساس محبت در شهرک است که خیلی رایج بوده و بیشتر هم به بچه ها می‌گفتند.)
  • خیکُون
  • گوشتال
  • کِنده فیل
  • اِچینه هَمرو (گلابی)
  • اِچینه خُورس
  • تُرشِ خیک: بر خلاف ظاهرِ لفظ، این اصطلاح برایِ آدمی است که می‌خواهند بی هنری و بی ثمری او را مورد تأکید قرار دهند. خب می‌دانید که خیک، از نظر عامه، بی هنرترین عضو بدن است. تُرش بودن هم صفتی است به معنایِ خراب بودن، مثلِ ماستِ ترش! پس تُرشِ خیک، می‌شود آدمی که بی‌هنر است و بی‌ثمر و به درد نخور. اصطلاحِ دیگری که با این صفت درست شده و به کار می‌رود این است:
  • تُرشِ خیکِش رو بیورد! یعنی تشریفِ نحس و بی‌ثمرش را آورد!

چند اصطلاح مرتبط با خوردن:

  1. سیابند جیر کیتیه: کنایه از گشنه شدن.
  2. باخُوردی‌یَم تا قـُرت: کنایه از زیاد خوردن و دیگه جایی برای خوردنِ بیشتر نداشتن. خیلی سیر شدن.
  3. دَله غُراب دَکوئه/دَکته خیکتی میان: کنایه از اینکه زیاد می‌خوری و هیچوقت سیر نمی‌شی.
  4. کَفَن کُنُم خیکته: در موقع خسته و آسی شدن از دست کسی که خیلی غذا می‌خورد به کار می‌رود. بد و بیراهی به آدمِ شکمو و پُرخور.
  5. اگه دی اِچینه خُورس می‌خوره، اِچینه وَرزو کار مینه: در دفاع از کسانی که با اینکه زیاد غذا می‌خورند ولی کار و فعالیتشان هم زیاد است و علیرغم پُرخوری، تنبل و تَنِ لَش! نیستند.
  6. دُهانُش آشو نمی‌بو (یا نمی‌گرده): کنایه از کم بودن غذا آنقدری که حتی دهان را نیز آغشته نمی‌کند.
  7. روده‌ای لَپه می‌گیره: کنایه از غنیمت بودن غذا وَلو اینکه اندک باشد.
  8. دارِ غُرابی جور: مثلِ یک کلاغی که روی درخت کمین کرده تا به شکار و ربودن غذا بپردازد. کنایه از حرص زدن و سریع قاپیدنِ چیزی، مثلاً غذاست.
  9. گُسنه گُرها: گُرها یک حشره خون آشام مثل کَک و شپش است که به احشام حمله و زیر پوست و لایِ چربی آنها لانه می‌کند. چون شدت خون آشامی و انگل بودن این حشره زیاد است، به آدمی که خیلی گرسنه و حریصِ غذاست، گُسنه گُرها (گُرهایِ گرسنه) می‌گویند.

 

 

مثالی برای تمامی مثل‌های گفته شده:

صحنه گفتگویِ دمِ ظهری یک مادر با پسرش

پسر: نَنه، نَنه، کُجه دِری؟ یه چی هادین باخورُم، گُسنِگی دِ دَرُوم بِمیرُم!

مادر: ها؟ مِینُم کو سیابندِت جیر کیتیه! حَلا خوبه ناشتایی باخُوردی تا قُـرت. این کَفَن کُنه خیکِتی میان، دَله غُراب دِکوئیه؟

پسر: بگو دی اگه اچِنه خُورس می‌خورُم، اِچینه وَرزو دی کار مینُم.

مادر: خا، حَلا بیا این یه مشت سیفِ بَلگِه ر بیگیر باخور تا وَقتِ ناهار گَرده.

پسر: نَنه... این چیه مینی پیش هانای؟ اینه کو مینی دُهانه دی آشو نمینه!

مادر: باخور بَبه جان، روده‌تی لَپِ می‌گیره!

راوی: و بدین ترتیب، گُسنه گُرهایِ داستانِ ما، دارِ غُرابی جور، حمله کُرد به غذاهان.

 

 

خاطره 1: عاشقانه‌هایِ طنزِ زُن و شووَرِ چاق

زن و شوهر خیلی چاقی در روستای ما بودند که با هم کَل داشتند. یک روز مرد از حیاط خانه، زنش را صدا می‌زد: لاغُرتی زُنا... های لاغُرتی زُنا...

ما بگوتیم الان دَهواشان در میا، چون زناکانی بَ خیلی مهمه که کسی اوشانی چاقی ر مسخره ناکُنه یا طعنه نزنه.

زُنُک دی خیلی خونسرد، خانه‌ای میان دِ بگوت: ها چیه؟ بَگو مُرداله مَردا...

 

 

خاطره 2: گُربه‌ای بَ

بچه بودم و در ایوانِ خانه‌ی عمویم نشسته بودیم. من با مگس‌کُش چندتایی مگس کشتم و جنازه مگسها را یک جا جمع کردم. عمویم پرسید: چی مینی؟ چیِب اینانه کوت کُردی‌یِی؟ اَلَک دین میدان!

گفتم: اینارِ بُداشتیَم هادیَم گُربه باخوره!

زن عمو خنده‌ای کُرد و بگوت: هِمین یه ذره؟  اینان کو گُربه‌اِی دُهانِه دی آشو نمینه!

 

 

و حُسن خِتام این بحث، یک خاطره طنزِ صوتی است با صدای بانو میرزکی از اورازان

دانلود کنید و گوش بدید کلیک

 

تهیه کننده: سیده مریم قادری

با تشکر از همیاری خانمها: نگین حیدری، فریبا سوداگری، شهناز فلاحی و آقایان شهرام صادقیان و مهدی رضاخانی

 

نظر بانویِ همراهِ درجی:

سلام، برای اصطلاح «اگه اِچینه خُرس میخورُم اِچینه وَرزو دی کار مینُم» یک معادل دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «اگه گاز دارم، باز هم دارم» گاز اشاره به گاز زدن و خوردن دارد و باز هم اشاره به بازی و حرکت و کار.

 

آقای مهدی رضاخانی این لطیفه رو برامون تعریف کردند:

یه طالقانی بَش شب‌نشین. میزبان، شامی سَر دَبه. او رِ تارُف کُردُن بیا شُوم باخور. بگوت هِمین الآن باخوردی‌یَم تا قُِرت!

هِی اصرار و تارُف، بالاخره پیش بیامه و دو تا کَلِ کوت، بُشقاب، پِلو باخورد.

صابخانه بگوت: بِرار تی‌یِی قُِرت به جواَر اندی جا داشت، قُِرت به جیرت چندی جا داره؟! laugh

با سپاس از همه عزیزانی که همراهِ ما هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۳:۵۸
درجی طالقانی

تبریک روز دختر سال 1399

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

 

اِ شیرِ دُخترانمانی قُربان

روزتان مُبارُک عزیزِ چُشم و چراغان خانه

حضرت معصومه جان دعاگوی هَـمّـُتان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۹ ، ۱۰:۰۰
درجی طالقانی

آلبوم زیبایی‌های طالقان - بهار 1399

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ب.ظ

به حق اَفرازانی اِی اُورازانِ زیبا
از: بانو محمودی شناس

 

پُوف کن،،، پُوف کن...
خبر ما را بَرسان تا سرِ کوه،،، تا تهِ دشت
شاید شانه‌ای بر سر خرمن، منتظر بادی باشد
یا که ایزاری جامانده باشد دَمِ کَندایی          

از: آقای مهدی رضاخانی (دُنبلید) کانال طالقانی‌ها

 

جُوزِ شُش قُلِ پی‌یَر کاشت
از: بانو زری مهرانی (مهران)

 

سُنجا وشگو (یا به قولِ پایین طالقان: سُنجه نوچه) = شکوفه‌ی درخت سنجد
از: بانو شهناز سلطانیان (دیزان)

 

یک به هم پیوستنِ زیبا از لاله‌های دیار طالقان جانم
از: آقای سید روح‌الله میرغیاثی (ناریان) کانال ناریان بهشت من

 

یک آرامِ خفته در دامنه‌های زیبا: بالاطالقان، روستای دیزان
از: خانم زهرا هاتفی

 

گل میشمیشَک یا آلاله جیم جیم
از: بانو فریبا سوداگری (میراش)

 

پیمایش صبحگاهی در مهرانِ زیبا
از: بانو زری مهرانی (مهران)

 

نان کالنک با محله‌ایی تَره (اُستاک، چلبیچک، قوزی، قلاچ پا، زنبالک)
از: بانو شهناز سلطانیان (دیزان)

 

دریاچه سد طالقان
از: خانم آیسان علیشیری (تکیه ناوه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۴:۳۲
درجی طالقانی