درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

آلبوم عکسهای قدیمی اورازان طالقان

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۰۱ ب.ظ

آلبومی بی نظیر از زیباترین عکسهای قدیمی و پُرخاطره از طالقانِ قدیم (روستای اورازان) تقدیمتان می گردد:


عکس مردمان قدیم طالقان (روستای اورازان) حدود یکصد سال پیش، به نحوه پوشش و چهره های خندانشان نگاه کنید:




ای خوشا آن روزگارانی که کلی برف میامه




ای برف، ای نعمت سپیدِ خدا، برای که باریده ای؟ اهالی اینجا درها را بسته و رفته اند...
عکس از: سید حسین میرمطهری




دورهمی اهالی کَنده سَر اورازان در کنار بامبرو سِنگ: سنگِ بام غلطان




پیر پالان دوز




شخم زدن زمین با وَرزو (گاو نر)



روح مردمان رفته شاد
با سپاس از کانون فرهنگی اورازان
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۰۱
درجی طالقانی

چپاک 18: تِقّی صُدا

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۲ ب.ظ

یال بی یَم و خدایا دور کن شیطانی کینی پارس. قِدیمان اگه یادتان باشه، لحاف و دوشوکانه، معمولاً گوشه اتاق دِچیه میکوردون و یه ملافه دی رواَش میکشی ین و اون بیخان دی نفتالو دِمیکوردون که  لَمک نکوعه. این دوره یی جور نبه که خانان کمد دیفالی و این چیان دباشه.
یک روز بشی بی یم اون لک و لایی سر و وحشیانی جور بُمبوروک میزی یم، اندی جفتک بپران بزی یم که یَگهو لحاف دوشوکانی چینه بیصحاب اون بیخ و بُنوره دِ دَگـِـــردی و اچینی برج های دوقولوی یازده سپتامبر سقوط کورد و جیر کِتی یم و  بالم ارنج د درشی.
حالا ترسوم د تو بَگِی جیک بزی یم ، نِزی یم.
اگه صدام در می یِ یمی میخواس دوتا درد رو بُداروم. یکی دستی درد، یکی ننه یی کتکی درد.
هیچی، مونه ویگیتون ببردون درمانگاه، حالا مایی شانس دزدی به ما واکَت مهتابی شِو گردی.
 همین برسی یِ ی یم آجیر خطر بزی ین و درمانگاهی درو دَبَسان و قلف و کیلی کوردون.
جنگی دوره بَ
اون گور به گور صدام که خودوش و پی یَر و مارش و هفت جد و تخم و تبارشی  روحو قبری دل تش بکشون تهران رو بمباران میکورد و هر شِو یک وَرو میزی.
تا کیانه کی هرچی بنشتیم درمانگاهی برقان بشیبه وبرق نی یومی و ما دی نصمه یی شو  دَگَشت کوردیم سمت خانه.
خدایا دور کن غریب کوره شیطانی بی یِ یم
مون نیمیدانوم یا ما ساق نبی ی یم یا این دوره یی یالان ساق نیون.
هیچی، برسی ی یم خانه یو مایی ننه طبابتش رو شروع کورد و  طفلک یه بَرکَر بنگت اتاقی دل و وشته یی نموک دی دکورد اون میان و بگت همینجه کینتو مینگنی و دستتو دکن این دل و  وَرز  بدین.
مایی شانس اون شِو مایی همساده دی بیومی مایی خانه که فیلم اوشین رو بِینون.
اوشین دبه پخش میگردی و همه دی اُسکوب بزیه نگاه دبی یِ یم.
اوشین ورفی دل یخ میشکی و روخانه پیان بایره امراض و چرکه خَرقه هانو میشورد و مایی بورمه درومبی به
حالا مون دی از یَگ طروف درد
از یَگ طروف دستوم برکری دل
از یَگ  طروف دی قفلک بزی بی یم اوشین نگاه میکوردوم
آقا یَگهو مایی کله شروع کورد بخارسون و همین نغافلی اون وله بالوم رو جَروردوم که کله رو بخارانم
تَق    تِق    تِق
اصن نفهمسوم چو گِردی و بترسی یم و دست به پیله بنشتوم و بدی یم  همه مونه نگا درون.
حالا همه خال کوردون مون بی ادبی کوردیمه و باد در کوردوم.
😡 صغیر یتیم بماند بی تکلیف!   ای کُفت کاری!   ای مرض!   ای درد بی درمان!   ای نیم مونی اُزاروک
حالا دستت درشیه، کینتی چفت و بند دی درشیه یتیم؟
😩 بابا جان مون غلطه کار نکوردوم، دستوم صدا بودا
😡 خفه گرد، صغیر گوزون
😩 ای بابا... گیریفتاری گردی ی یم.... بابا جان مونی این صحاب بمورد بال صدا بودا.
حالا هرچی دلیل و برهان بیور مگه باوور مینون؟
بابا جان ، ننه جان ،مونی کله بخارست و بالمو جروردوم و  تق صدا کورد ،
مونه بدبخت گو اینجه پیز به کین بنشتوم.

دستمو پیشوردوم و بدی ین که دست خجیر واز و دبست میبو و رژ گردیه تا باور کوردون
آها
از نبودن دلیل کذب مدعا استنتاج نمیشود.
دلیل و برهان نداشتم که مون غلطه کار نکوردوم. امبا نبود دلیل موجب نیمیگردی مونی مدعا از بیگناهی کذب و دورو باشه.
این مونیب درس گردی در قضاوت

وقتی خنده تان تمان گردی شماییب دی درس گرده.
شاد باشید🌺


✍ نویسنده : حامد نجاری - گوران

 

 

برگردان "چپاک  ۱۸" به گویش بایزرودی
برگرداننده: آریو برزن کیان - گته ده

ایمی سر گذشت
وچه بیه مه، خدا دور کن بیمه، شیطونی کینی پارس.
اگه شما ره یاد بو، مارون اندی لک و لا و دواج دوجمبیه نه، خدا بدونه، تا چاچ لک لا بیه، یک گته لابند دی  وی سر کشنبیه نه. لک و لای بن دی  نفتالو ریزنبیه نه تا لمک دنه کوئه. اللونی جور نبیه گو، خونه گازکشی بو چارتا پتو داشته بی.
یه روز بشیه مه لک و لای سر، هی خدمه جور دار و بنه بزامه، یک دفه تمام دشک و دواجون غر بزا، اچین بو نیویورکی برجه د قلو بریته، من جیر کتمه، می بالسکین درشیه.
اسا ترسمه گپی بزه نم.
اگه می ونگ درآمبیه، د جور درده واسسه تحمل کنم، هم درد درشینه بالسکین، هم شپپاتی باخردن.
خلاصه منه ویتنه ببردنه درمونگاه، اسا نوبت که می دزدی برسسیه، مهتابه شو ببیه.
همینکه برسیه می، درمونگاهی دری گل، آژیل خطر بزانه. ووووو‌‌‌‌و
درمونگاهی دره دبسسنه و وره قلف  و کلی بزانه. جنگی دوره بیه. اون صدام بباس سگ، وی جدو آبایی قبر تش هایره، کرجه بمبارون کنمبیه، هرشو یک جاره زنمبیه، یک روز زورآباد بزا، یک روز امی خونه ای دسشویی ره بزا😄😃😃
تا کیهانه کی بنیشتمی تا درمونگاهی در وا ببو ولی وا نبیه، برق دی بشیه بیه...
خلاصه وگرسسه می به طرف خونه.
همینکه برسیه می خونه، می مما طبابته شروع کرده..
یک لوی ره او دکرده و وشته ای نمک دکرده وی دله، وره هدی بدی بزا. منه بوته خدتی دسته درینگن اویی دله، اون یکی دسسی همرا وره بمال.... می بد شانسی، اون شو امی همساده بیما امی خونه تا فیلم اوشینه بیاشن. همه اوشینه یاشمبیه نه. اوشین ورفی دله ای، یخه اشکنمبیه، چغره لباسونه شورمبیه. می مار و همسایه زنک اوشینی سر گذشتی به برمه کنمبیه نه. من دی می دست دره لوی دله، دره اوشینه یاشه مه. آقا یک دفه می کلله، شروع بکرده به خرش بکردن. یک دفه ناقافلک، وله دسته جور اوردمه، خدمی کلله ره خرش بدیم.
تق   تق   تق
اصلاً نفهمسسه مه چی ببیه، خلی بترسیه مه. بدیه مه همه، واچردنه منه یا شندنه. همه فکر کردنه، می کین درشیه.
می مار منه بوته: کفته کاری، بی تکلیف، صغیر عمه بمرد، ای درد بی درمون بیری. تی دست درشیه، نتوندی خدتی کینی چفت و بسته بداری.
اسا اماره گوز بار کندی؟😄
جانه مار، من غلط ... می دستی صدابیه...
خفه بباش... صغیر گوزنه کین...
ای بابا عجب گرفتاری ببیه مه، می بالی صدابیه...
هرچی من دلیل بیوردمه، کسی ره باور نبیه...
جانه مار، مما جان می کله خرش بکرده تا باله جور اوردمه ...تق صدا بدا.  من گو خدمی پیزی سر نیشتمه...
وختی شمی خنده تموم ببیه، شما عِربت بیرین.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۲
درجی طالقانی

آش در فرهنگ ایران و طالقان --- قسمت اول

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ق.ظ

یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک اروپایی، می گوید: هیچ چیز برای ایرانی غم انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را به تنهایی بخورد.

آش یا «با» در فرهنگ ایرانی پدیده ای است فراتر از خوراک که به فراخور حال و به مناسبت پخته می شود: گاه به عنوان دارو، گاه رواکننده حاجت، گاه برای دفع بلا و گاه برای ادای نذر. پختن آش بهانه ای بوده و هست که ایرانی خورندگانی را بر سر خوان خویش بخواند و شکمشان را سیر کند و از برکت دعای آنان، حاجتش روا یا نذرش ادا شود.

اعتقاد به کارکردهای آش چنان بوده و هست که آشهایی برای نزول باران، خورشیدگرفتگی، قطع سرما و یخبندان و  برای تندرستی و حاجت گرفتن پخته می شوند.
در بسیاری موارد هم، آش پختن بهانه ای برای دور هم نشستن و از تنهایی درآمدن بوده و هست. مثل سنت طبخ آش پشت پا برای جمع شدن در خانه ای که مسافری از آن رفته و رفع دلتنگی اهل خانه است.

آش پختن کاری است سهل و ممتنع.
سهل است چون ترکیب پیچیده ای ندارد و ممتنع است، چون آن را به عالی ترین شکل پختن، تجربه می خواهد.
اما با کمی دقت و خرج کردن سلیقه هم می توان نتیجه ای درخشان گرفت.
پایه بیشتر آش ها ترکیب ساده ای است که از آب و برنج و عدس و سبزی و حبوبات به دست می آید.

اینجا ترفندی هم بیاموزید و با آن صد نوع آش سنتی و ابتکاری بپزید و به یک تیر، دو نشان که نه، صد نشان بزنید:

پایه آش که به دست آمد، یعنی ترکیب آب و عدس و حبوبات و سبزی که یکی، دو ساعتی جوشید و غلیظ شد، هر چاشنی ای که می خواهید به آن بزنید. مثلا آّبغوره بزنید، می شود آش آبغوره. گوجه سبز هسته گرفته بزنید، می شود آش گوجه سبز. زدن کشک و ماست حاصلش می شود آش کشک و اش ماست!
هر چند این تمام فوت و فن آش پختن نیست اما خوراکی که حاصل می شود، خورندگان را کاملا راضی خواهدکرد. 


TaleghaniDarji
✍🏻 به قلم: نیوشا طبیبی
 برگرفته از هفته نامه کرگدن
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۳۵
درجی طالقانی

همـّت نـفـس

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ ق.ظ


مُن همیشاک، وَختی راهُم میرسه به یه دری کو دَبُسته
یا جایی که آدُومانُش مُنو راه هانمیدیَن پیش بَشُم

ویشتر سماجت مینُم که خودمی بَه راهه وا کُنُم

آن وَخته کو هم شو راه میشُم، هم روزان...

آها عزیزجان
دَبُسته درآن بَه که مُنو به آن جَرایان برساند!


✍🏻  متن طالقانی: سیده مریم قادری – اُورازان
با الهام از متن هوشنگ گلشیری


ترجمه:

من همیشه وقتی می رسم به یه در بسته

یا جایی که آدمهاش راه نمیدن به من که جلو برم

بیشتر سماجت می کنم که راهی برای خودم باز کنم

اون وقته که هم شبا راه میرَم و هم روزها


آره عزیزجانم

درهای بسته بود که منو به جاهای بلند رسوند...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۴۳
درجی طالقانی

عکس نوشته های دی ماه 1396

شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ق.ظ

خدا جان
وقتی من بندهٔ یکی مثل تو باشوم، میبوم بهترین...
پس، هر روز، هرساعت، حتی هر ثانیه منی همراه باش
من به وجود تو محتاجوم
خودوت میدانی که این قشنگترین نیاز دنیا هسته
پس منی همراه باش خداجانم 🌿.....♡
سلام خجیر همشهریان، طالقانیای باصفا صبحتان بخیر
ان شاءالله به حق حضرت فاطمه معصومه هر چی که صلاح ما هسته همان مایب رقم باخوره


دی این جُمله دِ قشنگتر نُداریم که ننه تو ر صدا بَزنه: پایَست بیو... تیب چایی بِریتیَم عِزیزجان... ❤️🍃


شب نشینیهای خانواده
قدر میدانیم لحظه های با هم بودنمانه
کرسی خانه تان گرم
عکس: خاندان آقابراری از وشته

پاسخ به عکس بالا:

درجی یی میان عکس کرسی بنگی یین منو ببردین به روزگار کودکی
 آخِییی، یادوش بخیر، فامیلانمان شب نشین بمابیَن مای خانه، من دی وچه بیَم،  کرسیِ سرنشته بیَم،  بازی میکردم
یگهو منه خِو بیت جیر کتُم یکیشانی سر😊😊😊😂
◀️ ارسالی از همراه درجی



ببه جان بیو نان و ماستمانه باخوریم
همین دمه کو غنیمته



قدیمی آدومان، شاید سوواد نوداشتون
پول و مدرک و ماشین آخرین سیستوم نوداشتون
اینترنوت نوداشتون
دانوشگا نمیشین
امبا...
امبا حیا داشتون... آن دی خیلی زیاد و خجیر
خوشبحال همان قدیمان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۳۸
درجی طالقانی

درسهای زلزله

شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۹:۲۷ ق.ظ

📌 درسی که باید از زلزله چند روز گذشته بِیریم

زلزله نهایتاً ۵ ثانیه احساس گردی، اما چند میلیون نفر بریزیَن خیابانی میان. انقدعجله داشتن که خِیلیان نیمه برهنه، با دست خالی، بدون ماشین، حتی بدون سند خانه یا دسته چک یا حتی یه مدرک شناسایی.

چند میلیون نفر همه اون چیزایی که یه عمر جمع کرده بیَن و سرش جنگ داشتن، عرق بریزیَن یا اینکه همدیگری خون بخاطر همین چیزان دکردن شیشه ای میان رها کُردن و جان ناقابلشانه بِیتُن و دَکَتن خیابانی میان.

چند میلیون تا از زنکان طلاهایی که اوشانیب عزیز بی، یا اون چکمه هایی که  کل بازار کرج و تهرانه وجب به وجب بگردیَن تا این زمستانیب بخرن و پاکنن، یا اون یخچالی که خیلی دوستش داشتن، یا سر اون دکوری که کجه یِ خانه کته بو قشنگتر هسته، شوهرشانی همراه چنان دعوا کَتن که انگار قرار هسته که مهمترین اتفاق زندگیشان دکفه. یا اون غذایی که از بعدازظهر کلی زحمتشه بکشیَن تا شام باخورن همون طور دست ناخورد از یادشان درش و فرار کُردن.

چند میلیون نفرحتی اون لحظه یادشان درش که کی هستن. تا چند ساعت حتی پیَر و مارشانه، زن وچه شانه، یا عزیزِه نگار خودشانه که اوره  میگوتن تیِی داغ هلاکم یادا کردن. حتی من خودم که این متن مینوسم بعد از یه ساعت سراغ پیَر و مارمه بِیتم. همه اون چیزایی که یه روزی با اطمینان میگوتیم امکان نداره، ظرف چندثانیه ناقابل ازیاد ببردیم.
چندمیلیون نفر فرارکُردن، از ترس بریزیَن سقفی که برای خریدش، یا اجارش ،یا قسطی که بخاطرش داشتن شِو روز زحمت بَکشیَن، سلامتی خودشانه به خطر بنگته بیَن.

اون چند دیقه محشر بی، اندازه شجاعت این آدمان، اندازه عشق و وفاداریشان به خانواده، اندازه ادعاشان حداقل به خودشان وخانوادشان ثابت گردی

انصافاً خیلی تلخ بی، یا بقول خودمان تَل بی، ولی سوای اینها من اون چند ثانیه رَ خیلی دوست دارم، چون که توی همین چند روز شاید هزار بار اون صحنه رَ بیاردم ذهنمی میان، اینکه تا چند دیقه دیگه شاید هیچکداممان دنه باشیم، اینکه باور کنیم مرگ دی به اندازه زندگی واقعیت دارَه.

درس عبرتی بی برای ما که عبرت نِمیریم،
مایی که بعد اینکه اوضاع یه جَختیَک آرام گردی، دوباره همون موجودی گردیِیم که بیِیم.


✍🏻 برگردان شده به طالقانی (گویش بالاطالقان) و ارسال توسط: آقای سید مصطفی افتخاری از پراچان
📸 عکس از: خانم زینب امانی

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۲۷
درجی طالقانی

دو عکس و خاطره نوشته از قدیمان

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۳۰ ب.ظ


قِدیمان، اُشکُوری هَمرا وَلگ جَم می کُردُن
این سُوسُول وآزیان دَنِبَه

↩️ خودُمانی زُبان: فرشید فلاحی #کولج





واشانِ (علف ها) جمع مینُن، کوپا چاله ی میان

که زُمُستان، مالانی خوراک گرده.

↩️ شوکت لهراسبی #لهران


منتشر شده در کانال طالقانیها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۰
درجی طالقانی

چله شووی شعر

پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۲ ب.ظ

همه دُل شین گَته نن جانی خانه

گته آقا میخوا حافُظ بُخوانه

 

آها چُله شووَ رسمی خجیرَه

نُوگیین دوره درازهَ راهْ دیرَه

 

یه مجمعه توتُ جوزُ سیفُ کیشیمیش

غُرابان دی خَبر هادانِ پیش پیش

 

بوناشی کُرسی پایهَ تا خودِ قوورت

بَکُش اون نعلبکیَ ی چاییَ رَ هوورت

 

ننه قوربانِ اون دیمُ دَسّانُت

دولابُ و گَنجهُ و اون هیمه لانُت

 

هزار سال زُنده باشی مون تی قوربان

سَرُم پای تو باشه هادیَم جان

 

شعر از: فرشید فلاحی

ویدئو از: مهدی ویسانیان


دریافت کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۶ ، ۱۴:۱۲
درجی طالقانی

لبوپلو (چغندرپلو - چندرپلوی طالقانی)

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۷ ب.ظ

چله شو نزدیکه و خیلی ها دوست دارند در این شب، یه غذای اصیل، سالم و خوشمزه میل نمایند. لذا تصمیم گرفتم براتون طرز تهیه یک غذای اصیل طالقانی رو بگذارم.

🍛 لبوپلو (چغندرپلو یا چندرپلوی طالقانی)

🥄  مواد لازم:

▫️لبو
▫️سینه مرغ یا کوفته ریزه (گوشت قلقلی)
▫️پیاز
▫️اسفناج (دلبخواهی)
▫️برنج
▫️زعفران محلول در آب
▫️روغن، شکر، نمک و فلفل
▫️آب لبو حدود یک لیوان


🍲 طرز تهیه:

ابتدا لبوها را خوب شسته، سر و دم آنها را جدا کرده، داخل قابلمه همراه با مقداری آب و شکر، روی حرارت قرار دهید تا بپزند. بعد از آنکه لبوها پختند، آنها را از داخل قابلمه در آورده و پوست بگیرید و نگینی خرد کنید.

مرغ را به صورت نگینی خرد کرده و به زعفران و کمی نمک و فلفل آغشته کنید. در یک تابه کمی روغن بریزید، پیاز را خرد کنید و آن را روی حرارت قرار دهید. حالا تکه های مرغ را داخل آن خوب تفت دهید. در یک کاسه تکه های مرغ و لبو را با هم مخلوط کرده و کنار بگذارید.

اگر دوست داشتید می توانید در غذا، اسفناج هم استفاده کنید. اسفناج رو داخل قابلمه روی حرارت می گذراید که کمی نرم شود و سپس در روغن، همراه پیاز تفت می دهید و کنار بگذارید.

به جای مرغ، می توانید از گوشت قرمز استفاده کرده به اینصورت که با استفاده از گوشت چرخ کرده که با پیاز رنده شده و ادویه و نمک ورز داده اید، کوفته ریزه (گوشت قلقلی) درست کرده و در روغن سرخ کنید و کنار بگذارید.

 در یک قابلمه مقداری آب بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا جوش بیاید، سپس برنج را که از قبل خیس کرده بودید داخل قابلمه بریزید. صبر کنید تا برنج کمی نرم شود، سپس آن را آبکش کنید.

داخل قابلمه مقداری روغن بریزید و ته دیگ مورد نظرتان را داخل آن قرار دهید. حالا برنج و مخلوط لبو، مرغ یا گوشت به اضافه اسفناج را لابه لای هم داخل قابلمه بریزید. یک لیوان آب لبو را به آرامی به برنج اضافه کرده و آن را دم کنید.

نوش جان


◀️  سیده مریم قادری
#اورازان


منتشر شده در کانال طالقانیها
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۵:۱۷
درجی طالقانی

نذری یا خیرات انار

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۱ ب.ظ


دریافت کلیپ


چله شویِ ایمسال مصادف گردیه با پنجشمبه
برا یادآوری اسیرانِ خاک و شادی روحشان
میتانیم انار دان کنیم وخیرات هادی یِیم
اینجوری خیلیها خوشحال میبُن

آهاعزیزجان بیشترک قدر باهم بودنه بدانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۴:۱۱
درجی طالقانی