درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی روستایی» ثبت شده است

داستان گرم و خوش نان، قسمت دوم

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۲۱ ب.ظ

داستان گرم و خوش نان
قسمت دوُیُم

✅ روشهای پخت برخی نانها
. کول نان: این نان از نانهایی که کلفت میگردی یا و میگشت تنوری میان درست میکوردن. چیزی شبیه پیتزای امروزی، اینجور نانها را پاره و به تکه های کوچک تبدیل سپس با خمیر مخلوط میشد، هرکس بنابر مواد دیگه ای که در دسترس داشته و سلیقه خودش، چیزهایی ره اضافه میکورد. از شیر گاو و گوسفند بگیر تا قارچ و قرمه گوشت و سبزیجات.
. کلانک: این نان دی شبیه پیتزا هسته و بیشتر در بهار استفاده میگرده. خمیر و با اوی پنیر درست میکوردن. سبزی تازه بهاره مثل سیابن، سیر، پنیر، پیاز داغ و سیب زمینی ره گل هم مخلوط و داخل خمیر و کنده نان دمیکوردن.
. فتیر یا کلاس: هم که غالبا از خمیری که میماند استفاده میکوردن. مثلا  اگر قرار  بر پخت سیصد قرص نان بود بعداز پختن نان لواش که به تعداد مد نظر میرسیدن الباقی را کولاس درست میکردن. که مواد استفاده شده هم شکر روغن زعفران زردچوبه و تخم مرغ هسته.
جو کلاس: قدیم گندم کم دبه ؛ جو آرد میکردنو آنه ای همرا نان دمیبستن و میخوردن.
.  تُوتُک، اگردک: شبیه همین کلاس به قطرش کلاس ده نازکتر لواش ده کلفت تر. همون مواد کلاسی همراه درست میگردی. منتها تنور و تشی سر نمیپن. داغ روغنی میان سرخ میگردی شبیه سمبوسه. که قدیم بیشتر شب نشینی هامیدن مهمان بخوره. دست میبردی جلو بخوری تور همراه دست قطع میکردن.
. پنجی کش: یه نان دیگه دبه میان طالقان خیلی کم به. بالا طالقان بیشتر مرسوم به شبیه بربری اما طولش بربری ده کمتر به روش ده نان سنگکی جور میگردی. یه نمه ترش مزه هامیده.
. قاق: آرد گندم و شکر و زردچوبه را قاطی و نان قاق درست میکوردن.
گاگیلی یا گوگالی: سبزی سرخ شده، پنیر محلی ، آرد، زرده تخم مرغ و پیاز سرخ گردی ره مخلوط و با وردنه صاف میکوردون. به اندازه کولاس، میچسباندون تنوری دیم تا برشته گرده ا
‼️ نکات مهم:
❗️یه نکته: خمیر مایه نان از همون آرد پنیر درست میشده و بعد پختن نان یک یا دو کنده نان برای خمیر مایه بعدی کنار گذاشته میشد. غالبا نان را برای مصرف یک هفته میپختن.
. فتیر یا کلاس: هم که غالبا از خمیری که میماند استفاده میکوردن. مثلا  اگر قرار  بر پخت سیصد قرص نان بود بعداز پختن نان لواش که به تعداد مد نظر میرسیدن الباقی را کولاس درست میکردن. که مواد استفاده شده هم شکر روغن زعفران زردچوبه و تخم مرغ هسته.
❗️نان دوستنی سر یه شاپ شاپ دره که خیلی مهمه. خمیر کنده که وردنه گردی باید مابین دو دست پرت کنی بیاییه پایین شاپ شاپ صدا هادیه. تا خمیر کش بیا نان نازک گرده. اگر این شاپ شاپی صدا نیاییه زحمتتان هیچه.
❗️طالقان به جز تنور ساجی سر دی نان میپتن. ساج یه چیزی شبیه دیش ماهواره به آهنی البته کلفتر و شعاع کوچیکتر که این کولی آهنگران که میامین طالقان میساتن. مورد مصرف این ساج، بیرون آبادی به. مالدارانی که اون موقع دور کوه ها مالشان میبردن مثل آبگرم و اونوران، برای طبخ نان از ساج استفاده میکوردن. مورد مصرف دومش دی قدیم هنوز تهران و قزوین اینجور صنعتی نگردی به. طالقانیان بیشتر تمایل داشتن کاری به میشین سمت شمال عباس آباد کترا چالوس. فصلی میشن کارگری این ساج هم میبردن. نحوه استفاده شم اینجور به  کله میسازن تشی به یه چندتا گته سنگ میندان و زیرش تش میکردن و ساج میندان این کله سر.
❗️نکته دوم در مورد تش تنور هسته. تنوره تا اونجه که میتانن با چو تش نمینن. ریز چو و انجاری همراه اول تش مینان، یا گون، سر لپه ره میندین این تشی سر. حالا چوبه چوب و هیمه ده استفاده نمینن این خودش فلسفه داره.
چوب زود میسوزه اول دماش خیلی بالا هسته تش الو میکشه تنور
ده میدان. گرماش ممکنه نانوا و نان باهم بسوزانه و در حین نان بپتن باید چندبار تش کنن. اما سرلپه  گرماش معتدل و ماندگاره یعنی همون اول صبح که تش کنن تا آخرین نان کفایت مینه.
❗️یه نکته دیگه تا اونجه که میتانن تش نفتی همراه روشن نمینن. معتقدن نان نفت بو میره تنوره دی خراب مینه.
سرتان درد نیارم، نان جانه نان زندگی و برکت زندگیه. تهش بیرین حقیقتا هم اینجوریه. نان یکی از مبارک ترین سمبل های اتحاد ما طالقانیانه.

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای خانم تاجدینی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۲۱
درجی طالقانی


💟 نذریِ نان:
یه نمونه از استفاده های نان، برای کسانی بَه که مشکل داشتُن. مثلاً نذر میکُردن خداجان مینی وچه بیکاره، کاری سر بشو یا مثلاً مینی فامیل مریضه خوب گرده، دوتا لاک نان میپچُم و مردمی میان پخش مینُم.


💟 پیشکشی فرستادنِ نان:
یه استفاده دیگه دی بدین صورت بَه که عروس خانمان، در اعیاد مختلف، پیشکشی و عیدی میبردن زامای فامیلانی خانه. یکی از این مهمترین جزء این هدایا نان بَه. همچنین سر جهازی عروس دی نان بَه که هامیدان همراش میبرد شوهری خانه.
در هدیه و پیشکشی فرستادن زاما و عشاق، دی نان نقش اصلی ره داشت. همان رسم خجیر درجی سران که مربوط به شویِ چله هسته، در شالی که از درجی خانه برای دختر جیر مینگین، در بین هدایا، نان (توتُک یا کُلاس) حتماً دَبه.


💟 پخت نان در مراسم عزا و عروسی:
استفاده دیگه ی نان، در مراسمهای مختلف به. مثلا اگر یکی از افراد آبادی فوت میکُرد، زنکان هرکدام یه لاک نان دمیپَتُن و میبُردن اویی خانه که صاحب عزا بِتانه مهمانانش ده پذیرایی کنه. همچنین در عاروسی ها دی همین کمک و میکُردن. ضمن اینکه یکی از مراسمات عروسی، نان دبُندُن بَه بدین صورت که یک روز کامل از آن هفت شو و هفت روز عروسی، به امر پخت نان، با کمک و مشارکت همه اهالی اختصاص داشت. 


💟 پذیرایی با نان:
در هنگام دفن میت، نان و حلوا ره بعنوان ''پیشخاک'' هامیدان. در مجالس مذهبی، نان و پنیر و سبزی و جوز پخش میکوردن. مهمان دی کو میومی اول اویی به سفره نان پهن میکوردون.


💟 کندوی آرد و پسینه، مخفی گاه امن اشیاء و آدمیان:
در قدیم قسمتی از خانه تنورستان یا آردکندو بَه که همان انبار آرد هسته. طالقانیان، قیمتی چیزانشان هامینان همینی میان. یا وچان هروقت خطایی میکُردن، ترسشان ده این میان قاییم میگردین. یا زمانی که سرباز گیری بَه، جوانان میشیَن پسینه، همین آرد کندویی میان قاییم میگردین که سربازی نشن.


💟 استفاده مدبرانه از نان در مواقع سختی و قحطی:
اون قدیم، طالقانی میان، یه سری زرنگ آدُمِ خوش فکر و بیشتر از طبقه اعیان طالقان دِبیَن که گندم و آرده احتکار میکُردن، البته نه برای اینکه بعدا گران بروشان، بلکه برای وقتایی که مثلا خشکسالی یا جنگ میگردی. یا زلزله و سیل میامه، یا بد سرما میگردی. آن وقت تو آبادیهای دیگه این آرد و گندمُ میاردُن، بین مردم به رایگان یا نسیه و چوب خطی پخش میکُردن. این دی باز یه جور نوع دوستی و اتحاد طالقانیان بَه.
نمونه مهم این اتحاد و نوع دوستی، زمان جنگی که متفقین به ایران حمله کردن و قحطی ایرانه بگیت، اتفاق دَکَت. ظاهراً سهم طالقان از یورش متفقین، روسیه بَه. وقتی بریتی بیَن طالقانی میان، جوانان دهی میان هرچی گاو و گوسفند و آذوقه و علُف دبَه، ببردی بیَن کوهانی میان قاییم کردن. بله اون موقع که روسان، این نسل وَکتان بیامین، طالقان و کل ایران قحطی بیومی. اما همون بزرگان که بگوتیم احتکار میکردن، یه جور گروه مقاومت درست کُرده بیَن. با یه انضباط خاص و مدبرانه و خیلی مخفیانه، نان میپَتُن و بین روستاها و مردم طالقان پخش میکُردن. پدر سوخته روسی سربازان، میامین خانه ها میگردیَن هرچی آذوقه دبَه میبُردن. زناکان دی نان و یه سفره ای، ایزاری، کهنه کرباسی، چیزی میان، دمینان میبردن طویله ای، باغ و دری میان، قاییم میکُردن. خلاصه آن بوره کَلان هیچ رقمه حریف طالقانیان نمیگشتن.


💟 باورها و اعتقادات مردم در مورد نان:
نان را برکت سفره میدانستُن. هرجا کوچا یا راهی میان میدیَن، ومیگیتن و بوس میکُردن و راهی سر ده کنار میزیَن. کلاً دور ریز نان بسیار کم به. وچان و یالُکانشان دی به هر طریقی عادت میدان که نان دوست باشن. مثلاً وقتی نان دمیکت تنوری میان، نانه با انبر میاردُن میدان میندان، کنار تنور و میگوتن هرکی بَسوته نانه باخوره پول پیدا مینه، به خاطر اینکه نان باخورد گرده، این کلکُ میزیُن نان حیف نگرده.

با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

نان دبُستان با صدای خانم رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۷
درجی طالقانی

آهنگری، چلنگری

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ


آهنگری

قسمت اول: مواد و وسایل صنعت آهنگری
* زغال سنگ: یکی از باراندازهای چاروادرهای طالقانیِ روستای هیو Heev بَه. به همین دلیل، هم همین الان دی خیلی طالقانی ساکن هیو هستن و با هیویان فامیل گردین، دختر هادان، دختر بیاردن. حالا این هیو چه ربطی به بحث ما داره؟ هیو یکی از جاهایی هَسته که اون قدیمان، بیشتر اهالی آن، تو کار معدن دِبیَن. الان دی میشی هیو اکثر فامیلیهان یه ربط و ریشه ای به معدن داره. از معدندار بگیر تا مدنی پور و معدن کن، معدن نشین و غیره.
هیو، نه فقط کو یه معدن، که معادن زیادی از زغال سنگ و چندتا کارخانه فراوری زغال سنگ داره.
همین از سمت کرج تهران، اتوبان ده سمت طالقان (قزوین) که میشیین، بعداز کارخانه سیمان، یه متروکه کارخانه دَرَه به نام سیپورکس، پشت کوهشی نام هسته چنبورَک که چندتا معدن زغال سنگ و کارخانه فرآوری زغال سنگ دره.
* شمش آهن و ساروج: گچ رو از دُنبلیدی صحرا، آهک از چَمبورک که هیوی پشت هسته،با پودر سنگ و خاکستر و مرغانه ره میاردُن  ساروج میساتُن که در مقابل گرما و اُو مقاومت زیادی داشت و هرچه گرما اونه میخورد سُفت تر میگردی.

قسمت دوم: مقدمات آهنگری:
** ساخت پاچال: چاله ای بَه کو میکندُن آهنگر میشه اونی میان، برای پوک بِزیَن.
** ساخت کوره: کوره ابعاد استانداردی نُداشت و هر کوره ای به اندازه نیاز آهنگر بُسات میگردی. معمولا کوره های طالقان، یک متر در یک متر بَه و دو جور، کوره داشتُن که یکی زیمینی میان دَبَه و جور دیگه اُستاده بَه کو مثل کوره نانوایی سنگکی به.
** ساخت دَم: دَم ره از پوست میساتُن، برای باد بِزیَن کوره، که انواع مختلف داشت. مث گُو دم، مالی دم و بعضی دی از پلاستیک ب که خیلی مقاوم نَبَه.
** سندان: سندان دی برای آهنی تو پُر و آب دیده بَه کو برای شکل هادانِ وسایل ساخت بَه، کو اونی سَر همینان  و پوکی همرا ضربه میزیَن.
** پیشبند: آهنگری  پیش بند هم داشت که تش وفلزات تیکه  اویِ جانَ نسوزانَ ولباسش زود کثیف   نگَردَه

قسمت سوم: تولیدات اهنگران طالقان:
داس، پوک، خَجُرَه، میخ طویله، انبر، دیزیندان، تبر، نعل و ... به طور کلی هر ابزار آهنی کو در طالقان مورد استفاده قرار میگیت.
فصل چهارم: نحوه ساخت:
اوستا، آهن مورد نظر را دُله کوره هامینا و شاگُرد دی میدَمی، کوره ای دَم دی یه فلز از جنس فولاد دَبَه همینان که حرارت میدان اونه میگوتُن بلور، حَلا زمانی کو آهن آماده میگردی، یعنی قُرمُزه قُرمُز، اوستا اونه در میارد و شاگرد دی دم انگار میکُرد و پوکه میگیت و اوستا چکوشه میگیت. اوستا معمولاً یه طرف وامیستا و شاگرد طرف دیگر.
به نوبه یکی این میزی، یکی اون، اندی میزیَن کو اون آهن به شکل ابزار مورد نظر دَرایه. بعضی ضرْبَ هان دی دابل هستن، اوستا چنان با مهارت این طور ضرب هانُ میزی کو آدُم کیف مینه. اصلاً وقتی یه قطعه دَره چَکوش کاری میبو، یه قشنگه ملودی تولید میگرده.
حتماً داستان رقص جناب مولانا رَ وقتی کو از بازار آهنگران، یا به گفته بعضی کتب، زَرگران رَد میگردی رو بُشنوستینَ. وقتی صدای چکوشی که با مهارت و استادی، سندان و فلزی سر میخورد به گوش مولانا، یه آهنگ دلنشین بیامَه، او رَ به یادَ اون موسیقی کیهانی دِنگَتُ شروع کُرد به رقص و سماع. 🎶🎶
پوک بزیَن بر سندان، در چلنگری، خودُش یه گونی سابقه میخوا. اینکه کُجه بزُنی، چِطور بزُنی، کِی بَزُنی، با چه زوری بزُنی، با کجای پوک بزُنی، کجه ی آهن بزُنی، پوکت کجه دِه جیر بَری، کجه دِه جَر بری، کی آهنه اُو بزُنی که آبدیده گرده و هزار نکته ی باریکتر ز مو.
یکی از خصوصیات آهنگران و صنعت کارن دی این بَه کو تمام وسایل دِ استفاده ی بهینه میکُردُن، یعنی از ضایعات آهن که دسشان میرسی، اونه جمع میکُردُن و اون دِه ابزار میساتُن. در کل آهنگران خیلی کم پیش میامِه کو ضایعات داشته باشُن.

قدیمیان میگوتن پول حلال و پر برکت پولی هسته که با عرق جبین دربیا. آهنگران واقعا پولشان با عرق جبین در میامه بخاطر همین همیشه یه دستمالکی لنگی دمیوستان سرشان عرق پیشانیشان نیا چشمشانی سر.
مینین میگن فلانی عاقله مرده، کنایه از آدم با تجربه و کاردان هسته. آدمهایی که سرد و گرم روزگار ره بکشین. آهنگران دی واقعا عاقله مرد بین. زمستان سرد و تابستان گرم این کوره سر دبین.
پروانه به گرد شمع و ما پای تنور
چون سوخته ایم، دگر مسوزان ما را

مردان آهنکار، آهنین اراده هستُن، الهی که آنانی کو زنده اَن سلامت و پایدار و رفتگان دی روحشان غریق رحمت خداوند باشه.(آمین)

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی، مخصوصاَ آقایان محمدحسین رضایی، فرشید فلاحی و ابوالفضل یزدانی


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۰
درجی طالقانی

برقی خاطُره

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ



این برق دی اختراع و کشف عجیبیه ها، چندی مایی گَت تران اون ده خاطُره دارُن.
ایسه مینیشیم پای گَپ خانم قادری و آقای محمد رضایی کو مایی بِه از برق بیومیَنی خاطُره میگوئن.


خاطره خانم قادری (دریافت کنید)

خاطره آقا محمد رضایی (دریافت کنید)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۵
درجی طالقانی

داستان گرم و خوش نان، قسمت اول

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ق.ظ

داستان گرم و خوش نان
قسمت اَوُل

بعد از کشت گندم و برداشت آن و آسیو بردن و آرد کردن، میرسیم به تنوری سر که آن دی درست کوردیم و حلا میخوایم دورهمی نان دبندیم. همانطور کو میدانید آرد شیرینی پزی با آرد نان لواش یا آرد بربری و تافتان و سنگک، با هم فرق مینه. اما این هنر طالقانی زناکان به کو با یه آرد و یه جور تنور، ده جور نان دمیبستان کو عطرش کل محله ره میگیت.

✅ وسایل نان دبستن: تشت یا لاک، وردنه، اینارد، سفره خوآن، تُندراشو، لاکیجَه، انبَر، دیزیندان، چپی، نان بند، اُستام، جارو، پیتَه، لاک سَرین گَن، گمره
لاک: چوبی گود ظرف هسته برای خمیر کوردن آرد
وردنه: چوبی استوانه نازک کوردن خمیری به
استام: فلزی صاف قاشق لاک اوی همرا تمیز میکوردن
لاکیجَه: شبیه لاک به فقط یه بوجوک کوچیکتر
چپی: سبدی چوبی به که نان ازتنور در ارون اونی سربنگنن تاخنک گرده وخمیرنباشه
نان بند: وسیله ای کا خمیر بهد پهن کوردن با وردنه اونی سر میکشی ین اونی همرا میری ین تنوری دیم
اُستام: کاردکی به گونان ر اونی همراه ازتنور جدا میکورد، یجورایی حکم پیمانه دی داشت که خمیره از لاک در میوردن کنده ای بن
پیتَه: دستمال دم دستی
لاک سَرین گَن: پارچه ای به گوخیلی کلفت به ومعمولا خود زنکان میدوتون تا خمیری سر دنگنن خشک نگرده
خوان: چهار پایه چوبی به برای زیر وردنه کوتاه به از زمین بیست سانت ارتفاع داشت
آرد سفره: موقع کار پهن میکوردن آرد زمین نریزه
لاک سفره: یه کلفت پارچه به بعد خمیر کوردن میکشی ین لاکی سر خمیر گرم گرده ورز بیا
سفره خوان: سفره ای به گو زیر خوان (میز جلو نانوا که چونه رو وردنه مینه) پهن میکوردن تا ارد اضافه اونی میان بشانه

✅ مواد لازم: آرد، آب، خمیر مایع، نمک
بنا به نوع نان این مواد دی اضافه میگردی: سبزی کوهی، پیاز داغ، شیر، شکر، عسل، توک، زردچوبه، تخم مرغ، زعفران و روغن.
همچنین قدیمان یه نوع گیاهی دبه بنام ''دوجال'' که لابلای گندم در میومی، آنه ره دی جدا آسیو و با گندمی آرد قاطی میکوردن و میگوتن خمیره بهتر مینه و خوب ورز و کش میا.
ضمنا برای معامبات خمیر کوردن از واحد ''من'' که معادل 3 کیلوی الان میباشه استفاده میکوردن. هر ''من'' طالقان، هفت هشت کیلو خمیر هامیدا و حدود دویست پنجاه تا سیصد قرص نان میگردی.

✅ انواع نان در طالقان:
. لواش
. پجی کش
. کولاس (فتیر)
. اگردک
.کلانک
.توتک
. کول نان
. گاگیلی (یا گوگالی)
. قاق

با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


این متن ارزشمند با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۸
درجی طالقانی

قُرمه کُردن

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ق.ظ



طالقانیانی تدبیر برای ذخیره و نگهداری طولانی مدتِ گوشت

آن قدیمان که یخچال و فریزر دَنبَه. مردُم برای مصرف روزانه شان گوشت تهیه میکُردُن. اما اینجوری هم نَبه که همیشه تازه گوشت داشته باشُن. هر روز یا هر هفته یه گوسفند یا گاو باکُشُن. باید یه فکر دیگه میکُردُن و یه تدبیر به کار میگیتن.

طالقانیانی تدبیر برای این کار، تهیه و استفاده از قُرمه بَه. مثلاً اولایِ فصل سرما که میگردی، یه گوسفندُ میکُشتُن، کل گوشتشُ جدا میکُردُن با پی و چربی و اینا میریتُن قُزانی میان و میپَتُن با یه ذره اُو، خودُش روغُن مینگت و آخرُش سرخ میگردی همان روغُنی میان. ایسه روغُنُ جدا میکُردن برای طبخ و گوشتُ که قُرمه میگوتُن میریتن حیوانی معده ای میان که قبلاً بَپُته بیَن، یا تو یه ظرف سفالی و این اواخر دبه، آنه ای سر دی یه ذره روغُن میریتن که هوا نکشه و خراب نگرده.

میماند دنبه، آنو دی خُورد میکُردن، اونقدر حرارت میدان تا ظرفی میان روغُنُش جدا گرده، اونو ومیگیتُن و بماندشه دوباره حرارت میدان، قشنگ سرخ میگردی و میبو عین پفک، اما میگوتن جُزک که یالانی عشق و جان بَه و مُشت مُشت میخوردُن.

بعد، زمستان که میگردی، غذایی میان، جای گوشت، قُرمه میریتُن. روغن مصرفیشان دی همان دنبه و روغُنه دنبه بَه.

راه دیگه ای هم برای نگهدای گوشت داشتُن. اون جاهایی از گوسفند که گوشت کمتر داره، مثل دنده ره یه تاریک و خُنُکه جا، اُوزان میکُردُن و میَشتُن خُشک گرده برای زمستانی اوگوشت. فک پایین کله پاچه رو دی نگه میداشتُن برای شب چله ای شام که با برنج میپتن و اونو میگوتن چکن پلو یا کله پلو.


با سپاس از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

خاطره قُرمه با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)

قُرمه کُردُن با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۸
درجی طالقانی

کرسی

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ


داستانِ گرمِ کُرسی

اوُل بِینیم که این کُرسی چه شکلی بَه. آخه این دورانی وَچان، خیلیهاشان حتی کُرسی ره یه نظر دی نِیدین. کُرسی یک چارپایه چوبی شکل بَه، مثل میز، معمولاً دی مربعی که ابعادش یک متر در یک متر و گاهی دی گَت تر بَه. حدوداً دی شصت تا هشتاد سانت بلندی داشت. (بعضیها یه پارچه آنه ای به میدوتُن تا لحافه پاره ناکُنه) آنه ای سَر یه گته لحاف مینگتن که چهار تا هفت برابر ابعاد کرسی به. بعد لحافی سَره جاجیم یا چادرشب یا سیفیده ملافه مینگتُن. بعد دوباره دی یه گته مجمع مینگتن کُرسی ای سر، گاهی دی یه مشما سفره، تا خوراکیان و چراغ و ظرفاشانو آنه ای میان بنگنن. دورِ کُرسی دی تشک و پُشتی و مُتکا می چینُن تا راحت اونه ای سر بَنشی و تکیه بَزنی. چهار طرفِ کرسی ره پله یا پایه میگُتن که بهترین پایه که از در دورتر و بالای اتاق محسوب میگردی، مخصوص گت تران بَه.

حلا میرسیم به نحوه گرم کردن کُرسی، اگه خانه، چال کرسی داشت، آنه ای میان تش میکُردن و کرسی ره سرش مینگتن. خوبی چال کرسی این به که بعضی وقتان میتانستی غذا ره دی آنه ای میان بَپُچی.  یا اینکه منقلی میان تش میکُردن و منقله زیر کُرسی هامینان. این روزا دی کار راحت تر گِردیه و با به دانه هیتر یا اجاق برقی میتانی به سادگی کرسیته گرم کنی.
اگه کرسی منقلی بَه، زیر آنه یه سینی هامینان تا فرشو نُسوزانه. هر روز غروب، زناکان میومین حیاطی میان، تَش میکُردن تا زغال گرده، یه مقدار هیمه از جُز چو و سُر و یه بوجاک خاکستر دمینگتن آنه ای میان و روشو با خاکستر میپوشاندن و یه بیلچه مانندی همراه، کوپه مینُن. خوب بیلچه ای پشتی همراه، سُفت مینن که هم تَش ماندگاریش طولانی تر باشه، هم حرارتش کنترل گرده. وسط روز دی، منقله یه هَم میزیَن تا تَش و گرما جان بگیره (به اصطلاح وِمیشکَلُستُن). در شهرها که زغال دَبه، آخر تابستان که میگردی، زناکان زغالشویی داشتُن. شستن زغال دی از این خاطر به که میگوتن زغال که بشورد گرده، گاز کمتری داره. خاکه زغالان دی گوله و افتویی میان خشک میکُردن، هر روز، همراه زغال، یه گوله دی مینگتُن منقلی میان. 

این گرم کُردن کرسی، خودش یه گته هنر میخوا. تَش باید جوری باشه که لحاف و کرسی ره نسوزانه. از طرفی گرماش ماندگار باشه. طالقانی منقل کرسی، معمولاً تا بیست و چهار ساعت گرماش ماندگاری داشت.
از معایب کُرسی، اینه که خطر آتیش سوزی، سوختگی پا و گازگرفتگی (گاز زغال) و خفگی داره. کرسی ئی تَش اگه تند باشه، یا لحافُ تشا میدیه، یا اندی داغ که نمیشا بُنُش بنیشی.

اما مزایا و محاسن کُرسی بی شماره. اولیش کمک به اقتصاد خانواده خصوصاً در قدیم به. چون کرسی، خرجی کمتری داشت تا سایر وسایل گرمایشی. کرسی اگر با سُر گرم گرده، اشعه ناشی از سوختن فضولات گاوی، درمان کننده روماتیسم و درهای مفصلیه. آن قدیمان که رعایت احترام بزرگتران خیلی رسم بَه، کرسی این راحتی را داشت که بی شکستن حرمتها، قشنگ پاتو دراز کنی تا خستگیت در شو. خویِ راحت و گرمای خوش آن دی از گت ترین محاسنشه. کُرسی در مایی فرهنگ، عامل دور هم بودن خانواده، صمیمیت و شادیه. همه مان خاطراتی از خجیره شب نشینیان دورِ کرسی، بزرگترانمانی نقلان و داستانان، شب چرز و خوردنی های روی کرسی در ذهن داریم کو هیچگاه مایی به کهنه و فراموش نمیبو.
خانه تانی کُرسی همیشه گرم و دلتانی گرمی، همیشه پابرجا.

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۱
درجی طالقانی



طالقانی بعضی پرندگان
غراب، قلاچ، کوشکوروت، زاغی

قسمت اوُل: بیان ویژگیها و مشخصات ظاهری و رفتاری

عرضم به حضور انور دوستان که مایی طالقان، سه دسته از کلاغان زندگی مینن، همین سه دسته اسامی زیاد و متنوعی دارُن که در دهات و گویشها مختلف فرق مینه. غُراب، کلاغ، کوشکرود، کشکریک، کوشکوریت، سیاه غُراب، غُلاچ، زاغ، زاغچه.


اولیش غُرابه که سَرُش سیاه هسته و کله به جیر خاکستری و از همه گت تر و پیلتر. غُراب وقتی پیر میبو، رنگش دی عوُض می گرده. از سیاهی تا خاکستری، ویشتر کوهی میان زندگی مینه و دهی طرف نیمیا.


دویُمیش غُلاچه که یا یه دست سیاهه یا نوعی از آن دی سفید و سیاه هسته و از غراب کیچیکتره، نوکُش قُرمُزه و گاهی دی زرد و در بسیاری جاهان زندگی مینه.


سویُمیش از همه شان ده قشنگتر و کیچیکتره، یک نوع زاغی به نام کَشکَرَک، یا کوشکوروت یا کَشکریک، اینه مهمان همیشگی ده و مردم هسته. کَلَ چُشم و قاتل کشک، یه ضرب المثل دی دره که میگو: مثل اینکه تا به حال کوشکورتی ور کشک افتو(آفتاب) نوکردی ییه! اما به گمان اهالی خوش خبر و خواندنش شگون داره.

این کوهپایه مردم ترک زبان اطراف طالقان، مثل هیو شلمزار و خور و اون وَران، به ترکی، کشکورت ره میگن ساغ ساغان. دلیلش اینه که صداش، کلاغی همراه فرق داره. کلاغ میگو: غارغار، کشکورت میگو: ساغ ساغ. ولی اینی صدا ره طالقان ده دقت کنی مینی کو صداش همون اسمشی جوره, یعنی یه جورایی "کیش کیش" میخوانه. حالا نمیدانم مایی اُسم گذاری درست تره یا طالقانی کشکورتان با لهجه تاتی  میخوانُن و اینورانی کشکورتان با لهجه ترکی!

ضمناً غُلاچی صدا قچ قچ جوره و برخلاف کلاغ که گوش خراشه، غُلاچی صدا دلنشینه.

غُرابان، مخترع  آپارتمان  نشینی  هستُن، حتی دیدن کو بالای پنجاه تا لانه، یه داری سر دَره. کلاً کلاغان علاقه عجیبی دارُن که بلندداری سَر لانه بسازن علی الخصوص گته بلند چنار.


غُراب قاتل ماهر (مار) هسته. به پنیر، صابون، طلا و برق زدنی ها علاقه داره. صابون دی از این جهت دوست داره کو از جنس چربی هسته. اصلاً حکیمان میگوئن اگه میخوای بِینی صابونی سالم و خوبه، بین کلاغ میبره یا نه.

غراب متخصص جوز بخوردنه، یه جورى جوزُ دارى سر، سوراخ مینه و میخوره کو جوز جدا نمى بو و جیر نیمیکوئه.


کلاغان کلاً به دلیل اتحادشان هم عقابو حریفن هم شاهین و قرقیره. عجوبه ای هستن خودشان به. یه سبزی صحرایی دی داریم به نام غلاچ پا.

کلاغانی راه رفتن دی مخصوصه و با بقیه پرندگان فرق مینه. یک ضرب المثل دى هسته کو غراب بیامه زَرُچى راه بِشیَنه یاد گیره، خودشى راه بِشیَنَم یادُش دَرش.

کلاغان غیرتی دی هستن. من تا به حال نشنوستم کسی بگو که جفت گیری کلاغُ بِدیه. ضمناً باوفا و عاشق پیشه دی هسته. با همون یک دانه جفت تا آخر عمر سَر مینه. تو کار طلاق و طلاق کشی دِنی.

کلاغان تقریباً همه چیز میخُورُن. آت و آشغال و مُردار آدم و حیوان بگیر تا ته مانده غذا و نان. از آنجا که حیوانَ مُردار خوری عمر زیاده، خیلی دی عمر مینه، بَلکَم تا سیصد سال دی بوگوت گِردیه.

الهی که کشکوروتانی که بامتانی سر میا و میخوانه شمایی به بهترین خبرها رو بیوره.


با سپاس فراوان از گروه تولید محتوای درجی


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای پوریا فرامرزی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۹
درجی طالقانی

جُمام

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ


جُمام یعنی چی؟

در زُمُستان، کو هوا خنُک میگردی، به ناچار، مک و مالُ طِوله ای میان، بند دیمیکت. تا بهار دی حیوان در نمیامه، مگه اینکه روزی دو بار بوشو نویی سر، یه قُورت او باخوره.

نزدیکان بهار کو میگردی، یواش یواشَک زیمین و هوا مساعد میگرست چرایی ون. ایسه نمیگردی کو یکسره و یکهو، مال و بَبُرُن دورِ راه. اینی خاطر، دهی دمه و دور، روزی یکی دو ساعت، حیوانکان و دور هَمیدان تا پاهانشان عادت کنه.

مثل این ورزشکاران که خودشانه گرم مینُن مسابقه ای وَن. این کار واسه این بَه که مال جُمامی دِ درآیه. چون اگه این کارو نکنن، مال جرند دمیکوئه.

آن حالت حیوان کو در زُمُستان به دلیل کم تحرکی به وجود میا را جُمام میگوتن.

جُمام در آدُم دی بوجود میا. مثلاً یه شخص، یه مدت یه کاری رو انجام هانه دایه و یه دفعه میشو دمیکوئه اون کاری میان، حسابی دی انجام میدیه، آخر سر که میشو خانه، دیگه از خستگی نیمیتانه تُکام باخوره. اینه ره میگوئن طرف جُمام دَکتیه.

اما تعریف کلی جُمام: جُمام اصلاحی هسته که به حیوان نسبت هامیدیَن معمولاً. یعنی بگیتُنِ دست و پا.

در آدُمی دی مثال جمام مثل کسیه کو اصلاَ ورزش نیمینه، یدفعه میشو فوتبال بازی مینه، دست و پاش میگیره. به عبارتی جُمام یعنی یکی کو اصلاً کار نکردی یا راه نشیه، یدفعه دکویه کاری بیخ که این باعث میبوجانش درآ.

علمیش دی میبو: عدم آمادگى جسمانى

ایسه اسفند ماه هسته و کار دی زیاد، اگه طی سال، زیاد کار نُکردین و جُمامین، حواستان باشه زیاد کار نکنید، کت و کول دِه بکوئین.

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۰
درجی طالقانی

طالقانی زنبوران

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ


ایسه زنگ حشره شناسی هسته و مهمانمان جناب عسل مگس، گُشگ و سیاه زنگو می باشن.

خب عسل مگس که همه میدانید همان زنبور عسل هست، حشره ای مفید که تولیدش شفایه، ولی امان از گُشک. بی صحبه گُشک، تو رِه نیش بزنه، سُه ماه جاش درد مینه. این سیاه زنگو دی قدیمی خانه هانی سقفی تیر چوبی ره سوراخ میکُرد و لانه میسات. یه پا مهندسه خودشی به. یه قهوه‌ای زرد زنبور دی دَرَه خیلی مهاجمه، میگوتن خرمایی، دور دورو دی میگوتن هرکی این بدبخته بوکوشت یه خرما بهشت اوره هامیدییَن. لامصب وقتی پرواز مینه، مثل فانتوم میشو، بی پدر، یکی از یالانمانه نیش بزی، تمام بدنش کهیر بِزی و سه روز تب کُرد بَکَت خانه.


آدُم میترسه آت آشغالانی لا دِ زنگو  د رآ، لامَصب، رنگُش چنان مشکی یه، انگار پلیس  نوپو میا، فقط یه باتوم کم داره که بَزنه کله مانی  میان، آژیر دی میکشه اینور اونور میشو. وقتی پرواز  مینه صداش مثل اینه که کارتون بندای دوچرخه ی پره لا و با سرعت پا میزنی، صدای موتور کراس میدی، دقت کنی چند نوع صدا داره. خلاصه که سیاه زنگو، همه فن حریف دی هست، هم مهندسه هم استاد خلبان، هم پلیس نوپو.

حسابی دی اهل زن و زندگیه. جُرحَت داری لانشه چو دَکن، ساموراییان جور، جَلدی شمشیر میکشه. تا چند ساعت دی تانکی صدا رِه در میاره و اطراف لانه پرواز مینه. میگُوتن سیا زنگو، کمتر کسی ره نیش میزنه، ویشتر الکی هورای مینه، ام گُشگِ بی پیَر، وحشیه و بدجور میزنه.


عسل مگسه دربعضی جاهان مَگَز میگن، خسبان کوه یه جا داره میگن مگس سنگ. ظاهراً قدیمان اونجه ده عسل میگیتُن.


شوخی با زنبور: این سیا زنگوان زنکانشان هستُن، چادر دَره سرشان، خیلی دی باحجاب میگردُن. مردکانش دی همون گته قهوه ای  آنُن که انگار کت و شلوار قهوه ای تَن کُردیَن.


یکی از وَچانی که سابقه لانه چو دکردُنش زیاد بَه و این زنگوآن و گُشگانو حتی تا تشخیص هویت و انگوشت نگاری دی ببردی بَه میگوت، نران این سیا زنگوآن، یه رنگ فیروزه ای خیلی کمرنگ، گردنشانی بیخ دارُن. زناکانشان یه دست چادر به سر درُن که نوع چادرشان دی عربی با نقاب هسته.

عسل مگس، این مگسی جور علاف نی، دایمنه خدا، دَره کار مینه. این عسل مگسان خانه یی حد پیداشان نمیگرده، صبح میشُن شومیان. فقط زن و وَچه شانی فکرُن، یه لقمه نان درارُن. اما این مگسِ موذی میا آدمی دَسی لقمه رِه هامیگیره.


عسل مگس، خیلی دی تابع نظم و قانون هسته، به شدت اجتماعی. پاک ترین شهده تبدیل به عسل مینه که شفایه و موم و عسل درمان خیلی از بیماریها هسته. بعد از مورچان، پر تلاش ترین حشره، عسل مگس هسته. دور پروازه. تا پانزده کیلومتر برای جمع آوری شهد میشو. زن سالاری تو جامعه شان حاکُمه. رئیسشان ملکه (ننه شان) هسته. ملکه دَنباشه یا بمیره، نسلشان تو کندو از بین میشو. پاش دِکوه نیش دی میزنه. راستی در طالقان به جای نیش زدن میگن: نژد بِزیَن.

زنبور عسل داره اگر اکرش روایه،      اما حذر از گوشگ و زنگو کرد باید

معنی شعر: زنبور عسل، شهد و عسل داره (خیر و فایده داره) رضایت و علاقه قلبی به اون رواست، ولی از گُشگ و زنگو باید حذر کرد که هیچ خیری برای آدمی ندارند و نیش میزنند.


با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.


خاطره گُشگِ لان با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۲
درجی طالقانی