پیشواز با عشق
قشنگترین جملاتی که میتونی وقتِ رسیدن به خونه، تویِ یک روز سردِ زمستونی بشنوی:
بیو جـآن... دَستِتِه مُنه هادین... بِنیش تِشی وَر
تیب یه چایی بیُورُوم تا گَرم دکوئی ای جانتی قُربان
رسیدن به خیر ... خدا قوت
عکس از: مهدی ویسانیان
قشنگترین جملاتی که میتونی وقتِ رسیدن به خونه، تویِ یک روز سردِ زمستونی بشنوی:
بیو جـآن... دَستِتِه مُنه هادین... بِنیش تِشی وَر
تیب یه چایی بیُورُوم تا گَرم دکوئی ای جانتی قُربان
رسیدن به خیر ... خدا قوت
عکس از: مهدی ویسانیان
زندگانی نخی کلافِ میمانه
دستت که دَر شو، میبو کلاف سَر در گُم
دمیپیچه لِنگ و بالتی میان، گره میکوئه میانُش، زیاد دی که چِنگ داکُنی کور میبو
آن وقته که باید صبوری کنی ببه جان
و سر حوصله، یکی یکی گرهآنُشه وا کنی
شاید دی لازم گرده که یه جاهایی ر بِربینی و یه کیشکه گُره بزنی که معلوم نگرده
یادُت باشه که هامون طور که هیچ کلافی بی گره نی، هیچ زندگانی دی بی مشکل و دلخوری و غصه نی
اما صبر که بیا وسط، از هِمین گره دارِ کلاف، میتانی یه قشنگه چی ببافی
آها ببه جان، زندگانی هامون قشنگِ چی هسته
برگرفته از متنی به قلم ناشناس (منسوب به سیمین بهبهانی)
عکس از: بانو زهرا بیگدلی
نیمیدانُوم چند وقت از بِشییَنُت بُگذُشتیه، اَمبا
کُهنگی این دردی کو سینهمی میان بَنُشتیه
از تازگیِ قشنگِه خاطُراتمان ویشتره!
یادُوش بخیر صُحب به صُحب
مُنو با یه ایزار نان راهی صحرا میکُردی
ایسه الآن وَلگه که جیر میا و مُنی کو بی ایزار این کوچه ر جَر میشُم
و هَمّـُوش دی تییِی یاد دَرُم
به قلم: سیده مریم قادری، از اهالی روستایِ اورازان طالقان
برگردان متن طالقانی به فارسی:
نمیدونم چند وقت از رفتنت گذشته، اما کهنگی دردی که تو سینهاَم نشسته، از تازگی خاطرههای قشنگمون بیشتره. یادش به خیر که صبح به صبح، من رو با یه سفره نون راهیِ صحرا (زمین کشاورزی) میکردی. حالا الآن برگها هستند که پایین میآن و من که بدون هیچ غذایی، از این کوچه بالا میرَم و همش هم به یاد تو هستم!
شنبه و اولِ ماه و سالروز ازدواج آقام امام علی و خانومم فاطمه زهرا مُبارُک
خداجان...
این ماهِ نو که بیومی
همگی بندگانُت از درد و غم، راحت گَردُون
همه خانه هانی میان، سلامتی و رونق دَباشه
ایشالا هیشکی بیکَس و غریب و مریض نبو
عکس از: مهدی ویسانیان
دوست بُوداشتُون یه رازه! که مَردی قلبی میان دَره و زُنی خندهای میان...! هِمینی واستان، آبّا به گَته ننه میگوت: تو گو مینی رازه میدانی، خا بَخَند جان... عکس از: مهدی ویسانیان طالقانی درجی
غروب یک روز تابستان
که خسته از کارِ صحرا، به ده باز میگردی
اَنوار طلاییِ خورشید
با آخرین نوازشهای کم رمقِ خود
تو را بدرقه میکنند...
جانُت سلامت ای روستایی
متن: سیده مریم قادری
عکس: آقای ادیبی
دستانته منو هادین...
مون شعر بلد نیم
ولی تی یی دستکانی همراه
تا همیشه ی خدا، آشنایوم...
#زنده_باد_زبان_مادری
📌 بُهاری هوا، زن شوهری دهوا هسته
کنایه از باران های یهویی و ناپایدار و صاف شدن هوا هست
یعنی این کدورت ها پایداری نداره و لحظه دیگر از بین میره
همانند باران های بهاری که رگبارهای کوتاه داره
معادل فارسی مثل: زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند
با تشکر از حامد نجاری
با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.
Telegram.me/taleghanidarji