درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۰۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهل طالقانم» ثبت شده است

آیت الله حاج شیخ محمد رفیعی طالقانی

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۱ ق.ظ



آیة الله آقای حاج شیخ محمدرفیعی طالقانی فرزندمرحوم حاج شیخ ابوطالب طالقانی درسال 1290 هجری شمسی درروستای اردکان طالقان چشم به دنیاگشود.پدر و جد ایشان همگی ازعلماوفضلاء بودند.
ایشان علوم ادبیات فارسی وغیره رادرمحضرپدرآموخت ودرابتدای جوانی به قم عزیمت نمود.
درآنجابه محضردرس اساتیدوبزرگانی چون آیة الله العضمی بروجردی،آیة الله صدر،وآیة الله امام خمینی ودیگران بهره بردتابه درجهٔ اجتهادنائل گردید.
درایام اقامت درقم دارای جلسات قرآن وتفسیراحکام واصول عقایدکه بسیارازطلاب وفضلاازاین جلسات بهره مندمی شدند.سپس جهت تبلیغات اسلامی عازم تهران شدومدتی رادرمسجدومحراب ومنبرفعالیت نمود.ایشان درزمان اقامت درتهران بامرحوم نواب صفوی همکاری داشت.
درهمین زمان بودکه به جهت مسایل سیاسی درزمان رضاخان به زندان افتادو
درآنجانیزبه تبلیغ وارشادپرداخت.پس ازآزادی اززندان باردیگربه قم عزیمت نمودوبه تبلیغ ونشراسلام ادامه داد.
ایشان دارای خطی زیباودرمنبرووعظ خطیبی ماهربودند.آیة الله آقاشیخ محمدرفیعی مدتهاباشاگردان منحرف احمدکسروی به جدال وبحث می پرداخت ودرحضورمردم آنها رامغلوب می ساخت.درزمان انقلاب اسلامی ایشان سهم عمده ای رادربسیج وآگاهی مردم برعهده داشتند.پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ازجانب آیة الله خمینی رهبرفقیدانقلاب به مقام امام جمعه منصوب شد.
سرانجام درروزجمعه ۱۳فروردین ماه سال ۶۲چشم ازجهان فروبستند.
روحش یاد.

گروه تولیدومحتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۱
درجی طالقانی

خاطره ای از دکتر حشمت طالقانی (حشمت الاطباء)

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۵ ب.ظ

دکتر حشمت طالقانی طبیبی حاذق در گیلان، مازندران و لشت نشا بود.
محمدعلی صفاری لاهیجانی که در آن دوران با دکتر حشمت حشر و نشر داشت در یادداشت‌های خود ذکر می‌کند که به یاد دارم که خودم دچار مالاریا شدم و دکتر حشمت «کنین» را با مخلوط آبلیمو تجویز کردند و معالجه شدم، احسان‌الله خان و حسین الله خان که از فعالان سیاسی تهران بودند چون تحت تعقیب دولت بودند (دولت حسن وثوق) به خانۀ ما در لاهیجان می‌آمدند و مدتی در کنار ما پنهانی زندگی می‌کردند، اتفاقا در همان زمان حسین خان به بیماری جرب مبتلا می‌شود و دکتر حشمت هم که در منزل ایشان بوده وی را معالجه می‌کند و این معالجه و آشنایی، راه را برای بیشتر شدن فعالیت‌های دکتر حشمت باز می‌کند.

پ.ن: کینین در درمان مالاریای ناشی از پلاسمودیوم فالسیپارم مقاوم به کلروکین یا در صورتی که ارگانیسم عامل، نا مشخص باشد یا انکه گونه های مختلف پلاسمودیوم در بروز بیماری دخالت داشته باشند، مصرف می شوند. این دارو همچنین در پیشگیری یا درمان گرفتگی شبانه عضلات پا ( ناشی از ارتریت ، دیابت، واریس، ترومبوفلیت و آترواسکلروز ) مصرف می شود.

✍️ علیرضا شاه حسینی


دکتر حشمت طالقانی، نفر اول از چپ

این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۱۵
درجی طالقانی

پرویز کلانتری طالقانی الاصل

شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۳ ب.ظ



تا کنون دقت کرده بودید؟
تصویرحسنک براساس دانش آموزان سخت کوش دهه ۵۰ طالقان الگوبرداری شده است.
حسنک کجایی داستان کودکی ست که مسوولیت حیوانات اهلی خانه شان بعهده اش بوده . اودرکناردرس خواندن درنگهداری آنها سخت تلاش میکرده.وعصرهاتاازمدرسه به خانه بیاید.حیواناتش گرسنه میماندند. او کنار درب طویله ایستاده و فکرمیکند«چه کندکه زبان بسته ها این قدر گرسنه نمانندوسروصدا نکنند؟!»
با تشکر ار بانو مرضیه صمیمی آموزگار بازنشسته طالقانی

با یاد پرویز کلانتری


پرویز کلانتری طالقانی (زادهٔ ۱ فروردین ۱۳۱۰ زنجان-درگذشتهٔ ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵) نقاش، طراح، نویسنده و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی و از نقاشانِ مطرح نوگرای ایران بود. بسیاری از نقاشی‌های آشنا برای کودکان دبستانی –به‌ویژه در کتاب‌های نظام قدیم آموزش و پرورش– همچون «روباه و خروس»، «چوپان دروغگو»، «حسنک کجایی؟»، «مرغابی‌ها و لاک پشت» و «روباه و زاغ» از آثار او بودند.

پرویز کلانتری در شنبه روز نخست فروردین ۱۳۱۰ در زنجان زاده شد. پدر و مادرش از اهالی طالقان بودند اما به دلیل شغل پدر سالها در زنجان اقامت داشتند، و پرویز نیز در زنجان متولد شد و تا سه سالگی در آن شهر زندگی کرد.[۱] وی از کودکی علاقهٔ خود را به رنگ‌ها نشان داد و به گفتهٔ خودش از کودکی با خط خطی کردن دیوار همسایه‌ها کشیدن نقاشی انتزاعی را تمرین می‌کرد. پدرش کارمند اداره راه و مادرش خانه‌دار بود. دوران تحصیل را در دبستان علامه و دبیرستان شرف تهران گذراند. کلانتری در سال ۱۳۳۰ وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران شد و در سال ۱۳۳۸ در رشتهٔ هنرهای تجسمی دانش‌آموخته شد. آشنایی او با همایون صنعتی‌زاده موجب راهیابی او به مؤسسهٔ انتشاراتی فرانکلین ناشر کتاب‌های درسی و نشریهٔ پیک گشت. به این ترتیب به تصویرگری کتاب‌های درسی روی آورد.
کلانتری در سال ۱۳۳۴ به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمد و تا سال ۱۳۴۷ که به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتقل شد، در آن سازمان فعالیت داشت.

کلانتری در جمعه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ پس از مدت طولانی بیماری درگذشت.

برگرفته از ویکی پدیا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۳
درجی طالقانی

اهل طالقانم...

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ

اهل طالقانم
روزگارم بد نی
کوله پشتی بر دوش
وزمه کاچم در دست
من میشُم در دل کوه
تا بچینُم سبزی
لیواسک و شورک و شنگ
یه کمی دی آتُک
شمایی به میارم
به رسم سوغاتی
رفقان درجی

البت کمانگوشی بچیین مینی کار نی، بقیه ر گلاویز گردین کو خیلی پهلوانُن

طنز شعری از: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
عکس از: ابوالفضل یزدانی، خسبان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۸
درجی طالقانی

طالقانی هواشناسی

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ق.ظ

طــــالقانی   هواشنــــــــاسی
نوشته: حامد نجاری

 

قدیمان ایمروزی جور نَبـــه اداره هواشناسی و اخبــارهای موثق و سایت وُدُر دات کام و این چیـــان دباشه .
تجربه در طــول سالیان متمادی و نسل به نسل منتقل میگــِردی و در قالب ضرب المثــل های کوتاه ، سینه به سینه رد میگـَـنُس.
یکی از اون تجربیات در قالب هواشناسی بود که شرح آن خالی از لطف نیه
بدین مضمون :
اگر شُمبـــه هوا غضب کورد و ببارُست تا دوشومبه میباره
اگر تا دوشومبه دی بُبـــارُست و قطع نگِردی یقین تا جمعه دی میباره
اگر جمعه دی بُبارُست دیگه این لا خدا بدانه تا کی میخوا سرنگون بباره و قطع گرده .
البته این قانون که خودوم دی یک بار قِدیم تران تجربه صحت اون رو داشتم فقط برای زمانی هست که شروع بارندگی شومبه روز دکوعــــه..
دیگر اینکه این قانون صرفا طالقانی شین و این دوره که پدیده گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی ، کره زمینی بابا رو دروردیه بعید میدانم کارگر دکوعه.
این دوره یی سِگانی واق واق دی قِدیمی جور نیه ، عیسه وای به حال ابر و بـاد و بـاران.

ارسالی از: حامد نجـــاری، گوران

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۷
درجی طالقانی

دَف

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ب.ظ


دَف





ای جان ودل بِستان دلم غرق تمنّای توأم
وی ماه من اینک برآوقف ِتماشای توأم

درنزد من مأوا گزین بنشین وآشوبم ببین
می جویمت میخوامت در سِحرسودای توأم

امشب بمان دربزم دل روشن نما ایوانِ دل
مهتاب ِمن باش و ببین فرهادِ شیدای توأم
 
درهرغزل درهر سرود نجوای دل یادِ تو بود
من مولوی تو شمس من مجنونِ لیلای توأم

شورم ببین شعرم بخوان پرمی کشم تا آسمان
با این غزل دف می زنم چون مستِ مینای توأم....


فرشید_فلاحی 93/5/19

دریافت فایل صوتی با صدای شاعر



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۹
درجی طالقانی

چپاک 4: تولستوی

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ


چپاک تعریف میکورد: اسفند ماه که میگِردی مایی قُلنجه رگان دی میگیت و باد میکورد و عزا مصیبت سرمیکت. مایی خاخور شِوهر کوردی به و اون سال هرچی کُنده کوری به مایی گردن بار گردی به .اون روز ساعت هفت صُحب مایی ننه مشمعانو دست گیت و هی قیژژژ...قیژژژ بعدش بشی قزقان و قابولومبه هانی سر و تَرَق و تُرُق....کلا طالقانی ماران استعداد خاصی در خِو د راس کوردون بَبان دارند.
خلاصه که مارو راسّا کورد و بیگیت کارگری که ده روز بمانسسیه عید گرده و گرد گیری و کُفت و زهر مار .
تو مونه بَگو بشو زروری کله رو دُندانی همرا شخم  بزن ولی این خُله وِلی کارانو نکن.هنوز که هنوزه نَفهمسوم لک و لایی پشته یی چغری چیه که میخوا شش دست اون بیخه دست پیته یی همرا بُسّویی!
مایی ننه دی زیدی(وسواسی) بَه و همچین میخواس اویی چوشمی پیش بسّویی که انگار سگ کُش بکشیه.
کارانی که سخت به مون دی یک کیل دو بور میکوردوم و نهایت یه فاهش میکشی و یه راحت کار دیگه مونه میدا.
یادوم د در نیمیشو اونروز ما بِشی یِ یم رپی سری آلاشغالانه ویگیریم و تر تیمیز کاری کنیم که ناغافل آقاجانی قِدیمی رادیو دو موج مارک سونی وَراگیت مونی پِری دیم و  جیرکت و یه قشنگه بُشکُسنی صدا ازش درومی.
آقاجانی رادیو بُشکُست، آقاجانی همدم بُشکُست، آقاجانی معشوقه بُشکُست
باورم نیمیگردی. زمان هُسّا بَ و مون دی از ترس خشک گردی بییم.
استخوانانم اچین گردیبه خشکه چو و قابل نبی یم تِکِیم باخوروم.
آقاجانی رادیو دو موج که یه جلد بپوسیه چرمی دی داشت مونی پایی بیخ کِتیبه و انگار دروم نُماز میت اقامه مینوم و اویی نعشه نگاه دبی یم.انگار رادیو مونه خنده میکورد و به زبان حال میگوت باریکلا پسر. خوب بزی یِی. ایسه صبرا کن که آقاجان بیایه و مونی دادِ خواهی رو مینه .
اونروز بفهمسوم که زبان حال که اندی این شاعران ،شعرانی میان میگوعن چیه؟
وقتی  انقلاب جانت دکوعه اونوقت زبان قاله یادا مینی و بلبل باغ احوال و حال میگردی.
یا مقلب القلوب و الحوال حالا چه خاک سر کنم؟ اگه آقاجان بفهمه مونه داری تُک اوزان مینه میکوشه گوو
این فیلمان وسترنی جور که مردکه اعدام مینون همانطور تصور میکوردوم که یه سفید طناف مونی گردن دره و دروم طِو میخورم.
دعای تحویل سال رو پیشواز بخوانسوم و حولیب اون بیصحابه رادیو رو بنگتوم رپی سر و درشی یم.
اصلا به مون چی؟آقاجان اگه بَگُت، مون دی رَته میدی یم که چه بدانوم؟
امبا مگه میگِرده؟ مونی کارنامه اعمال سیاه سورماله. این گند و گه کاریان جز مُن کی یِ ی کاره؟
اوشان دی گو غول نی یُن. اصلا شایدا هیچیش نگردی باشه. خدارو شکر اون بپوسیه جلد چرم رادیویی سر و کینه دگیتیه.
باز دلم طاقت نیورد و بشی یم یواشاکی اون سرنگونه روشون کوردوم که بِینوم ساق و سالمه یا نه.همین دگمه رو بِزی یم صدا بُدا  انگار خری کینی باد درشیه.نویز دکتیبه.به زبان حال میگُت بشو رد گن صغیر پدسسوخته
ای خاکان سرومی؟ خدایا مگه نیمیگوعن بی کسانی کس خدایه این چه بُلا ولی بَه مایی سر بیومی؟
آقاجان در دِ دلومی و دوتا نان سنگک دستش دبه خودوشی کُتله قدی قاعده.
همین دلومی شروع کورد فاهش و کتره که اون گُه به ریش شاطر پول خاشخاشی بیگیتیه و سنگک ساده اورو بدایه و زیر بار نشیبه و مایی گور به گور شانس و اقبال تورتوریش رو ماییب بیوردیبه
مایی آقاجان کلا یالانی همرا زُبانی همرا گپ نیمیزی و ویشتر دست و لگه یی همرا اختلاط میکورد.خودوشیب سیستم تربیتی داشت که اول میزی بعد سوال میکورد ولی خب  خداییش دی بنگری ما دی اویی احترامه داشتیم.این دوره یی یالانی جور نبی ی یم اگه یک روز جانومو دلوم اوشانه نکنی تورو کینه پشت مینون.
سفره پهن گردی و اون روزی آبه گوشت مونی پس رجه د جیرشی،امبا سفره یی سر مونی خیک که سیر گردی بَه یادوم کت یه کتابی بخوانسوم چند وقت پیشان از جناب تولستوی،اون میان بگتیبه:  گاهی صراحت لهجه بیش از هرگونه تجاهلی ریشه در دروغ دارد. انگار مفتاح الفرج گردی .
همان کُتابی دل دی بنوشتیبه پدر و مادران با اینکه میدانند اوشانی یال دروغ میگوعه ولی باز دروغشانه باور مینون.
نور امید مونی دل دکت.الهی قربانت گردوم تولستوی جان خدا رحمتت کنه ینی میگرده ؟
مایی آقاجان که تولستوی نخوانسیه. اگه مون د بَپورسی خیلی قاطع و با صراحت لهجه و محکم کُتمان مینوم
اگر یک در هزار دی فوکر کنه دورو میگوعم طبق این قاعده تولستویی باوور مینه
الهی که حور و پِری چالی میان دباشی تولستوی جان.
آقاجانی خیک که سیر میگردی عادت داشت یه متکا بنگنه و اون صحاب بمورد رادیو دو موج رو
 گوششی بیخ بنگنه و رادیو اخبار بگه و او دی باخوسسه، همینطو کورد و حال مون دی زیر چوشمی اورو بُداشتوم.
همین لو گردیو رادیویی دگمه رو بِزی، انگاری گو گاو گَله باد بزیه،آقاجان ترس د شش متر بپروس . سرنگون صدای ضد هوایی میدا
ای خدا خودوت مونه یاری کن. مونی تُک و پر ترس د خُشک گردیبه.
یه اُزگاک اورو دست و پر بِزی بدتر گردی. ای خدا خودوت فوریاد برس.
جلد چرمی ره واز کورد و بِدی که بعلییییی رادیو بُشکُسیه
تو بگی کوچکترین فوکر و تانی کنه نکورد
صاف بیومی مونی طروف
  یتیم این چیه؟
یا جناب تولستوی
مون دی خیلی حق به جانب و محکم وایسامو طبق گفته تولستوی با صراحت لهجه بگتم: چی شده آقاجان؟ مون اینه دست نِزی یم. مونی کار نیه. اگه مون بشکسی باشوم توره میگوعم. میخوا بزنی بزن ولی مونی کار نیه
اندی محکم و جانان بگتوم که خودوم باورم گردی مونی کار نیه
آقاجان یک تأنی کورد و یه نگاه به اون کفن کورد و یه نگاه دی مونه کورد و همچین شپاتی رو بخوابانست مونی گوشی بیخ که روح تولستوی و هفت جد و آبادش اون دنیا مونی دیمی جور تًش بیگیت.
خفه گرد صغیر پدسسوخته چطو مونیبه بلبلی دی مینه؟ بی صاحِب، گردی یِی؟
آقا دکت مونی پی و یه چندتا لگه و شپاتی باخوردوم فورار کوردوم
ای که گور به گور گردی تولستوی
اقلکن خودومی عقلمندی همان اول فورار میکوردوم و اندینا کتک نمیخوردوم.
آقاجان تولستوی بخوانسی بَه ولی از کتاب روزگار...

نویسنده: حامد نجاری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۰۰
درجی طالقانی

پیاز اُو

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ب.ظ

پیاز او (اشکنه طالقانی)


مواد لازم:
سیب زمینی
پیاز
تخم مرغ
روغن
رب گوجه فرنگی
سبزیجات خشک معطر (آویشن، ترخون، مرزه، پونه)
نمک، زردچوبه، فلفل قرمز
سایر موادی که میتوان به دلخواه اضافه نمود:
کمانگوش (قارچ کوهی)
کوفته ریزه (گوشت قلقلی)

طرز تهیه:
سیب زمینی بندانگشتی خرد شده را داخل روغن تفت داده، کنار میگذاریم. بعد پیازهای نگینی خرد شده را سرخ کرده و به آن زردچوبه و 2 قاشق رب میزنیم و تفت می دهیم. سیب زمینی ها را اضافه کرده و مقدار مناسبی آب و سبزیجات خشک معطر میریزیم و میگذاریم با شعله ملایم حدود 20 دقیقه بپزد. به تعداد نفرات تخم مرغ شکونده و به همراه نمک داخل قابلمه غذا میریزیم و هم نمیزنیم تا خودش را بگیرد.
بعد از ده دقیقه غذا آماده است.
درصورت تمایل میتوانید کمانگوش خرد شده و تفت داده در کره و نیز کوفته ریزه و آب یک عدد لیموی تازه نیز  اضافه کنید.
طرز تهیه کوفته ریزه: گوشت چرخکرده+پیاز رنده+ادویه و نمک را مخلوط و خوب ورز میدهیم. قد گردو کوچک برداشته داخل روغن سرخ می کنیم.
نوش جان

آشپز: مریم قادری-اورازان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۰
درجی طالقانی

کتلت طالقانی

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ

اول عرض کنم که این کتلت از این جهت ''طالقانی'' هسته که با خوشفکری زنکان هنرمند طالقانی بپت گردیه. ما طالقانی زناکان معمولا دور ریز غذا و مواد غذایی نوداریم. شاید شما دی مینی جور حرص میخورید وقتی اسراف و کفران نعمت بعضیا رو مینین که برکت و نعمت خدا ره دور میریزن. یکی از این چیزان، مغز نان باگت هسته که دلشو در میاریم. کافیه این قسمت از نانو خشک و بعد آسیو کنید و در طبخ انواع کتلت و کوکو استفاده کنید تا هم خدا ره خوش بیا هم بنده شه که یه خجیر غذای خوشمزه نوش جان کنه.
ایسه مواد لازم:
 از این به بعدشه فارسی میگوئم
. گوشت چرخکرده 200 گرم
. سیب زمینی 3 عدد
. پیاز 1 عدد
. تخم مرغ 2 عدد
. پودر مغز 3 تا 4 عدد نان باگت بزرگ
. آرد نخودچی 3 قاشق غذاخوری
. سبزیجات معطر خشک شده پونه، مرزه، آویشن، ترخون   کلا یک قاشق غذاخوری
. نمک، زردچوبه، فلفل و ادویه دلخواه گوشت مثل پودر دارچین زنجبیل
. روغن برای سرخ کردن

طرز تهیه:
سیب زمینی و پیاز را خام رنده کرده و با بقیه مواد مخلوط و خوب ورز میدهیم.
نیم ساعتی درون یخچال یا جای خنک به مخلوط بدست آمده استراحت می دهیم.
سپس به اندازه یک نارنگی از آن برداشته، به طور یکنواخت، صاف و تخت کرده و در روغن سرخ می کنیم.

 نکته: برای کنار کتلتها، سیب زمینی و هویج یا گوجه فرنگی سرخ شده مناسبند. سیب زمینی ها را حتما در خاتمه کار و در روغن باقیمانده سرخ کنید. درسته رنگ اونها کمی تیره تر میشه ولی یکی از خوشمزه ترین سیب زمینیها اونیه که در روغن کتلت سرخ شده باشه.
                    نوش جان

آشپز: مریم قادری - اورازان 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۰
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: خسبان

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۷ ب.ظ


سلام به همه خجیر همشهریان
معرفی اجمالی روستای خسبان
تقریبا اکثر طالقانیان که اونور د میان حدود گیلنگ که میرسن یه گته کوه روبروشان مینن.تکش دی ابری بیخ دره.این قشنگ کوه مای عزیز خسبانی کوه هسته که مای قشنگ خسبان دی این کوه پشت هادایه.شهرک میان نرسیده به بانک ملت یه دور برگردان داره که روبروش یه خیابان که محضر و قدیمی دامپزشکی این خیابانی میان دبه.این خیابان د جرشی یه همواره جاده هسته به نام کلاندشت. که بر خلاف دهات دیگه زیاد سر جوءر و سرجیری و پیچ و خم نداره.
که سمت راست این جاده مزارع روستای خسبان و سمت چپ این جاده فرهنگسرای جلال آل احمد و مقبره الشهدا قرار دارد. خلاصه این جاده ده که جر میشی میخوری به یه دوراهی که یه راه به گزینان میرسه یه راه به خسبان تابلو دی داره.دوراهی ر به سمت راستگ که میشه یه آهنی پل هسته رودخانه سر اون دی رد گردی اولین امتیاز خسبان مینی تاسیسات سیلندر پرکنی گاز که از همه دهات طالقان میان اوجه کپسول گاز پر مینن و میبرن. بعد از عبور از مالاندشت و شادره ای کش و پشتی افتاب به یه بلنده جا میرسیم که تقریبا اونجا د کل روستا پیدایه. روستای خسبان به چند محله تقسیم میگرده:
جیرمله. جوءر مله. میان مله. آسیوسرک. قلاچاک.
این روستا داری مناظر بکر و دیدنی هسته که عبارتند از: خاکرو. زودر. منطقه شلبن. آبشار شلبن (واقع در پایین روستای بزج که این آبشار دسترسی از خسبان آسانتری نسبت به روستای بزج داره). پردلو. چاکبن. کباغی سر. آسیویی سر. کبود باغ. اوندستی باغان. چاکی سر. چالان. کلاندشت. مالاندشت.
فاصله زمانی خسبان تا شهرک با اتومبیل پنج دقیقه هسته.خسبان داری یردهای مهمی برای گوسفند داران هسته به نامهای لت سرک.  سگلان. جوجوار. قلقل چشمه۰ پاییزه گهره. الهو کول. نفت دره. خورگیره ای گردون.
تو این کوه ما یه قله بالای چهارهزارمتر ارتفاع داریم.که هرساله برای فتحش کوهنوردان بسیاری جر میشن.
البته بنا بر دلایل گوناگون بیشتر از راه گزینان میشن.مای قشنگه خسبان یکی از بزرگترین دهات طالقانه البته بیشتر ملکش  دیم زاره دلیلش دی این هسته که خسبان کوهی او بیشتر سمت کرکبود و دهات اونور میشو. با این حال باغ و در دی زیاد داریم.یعنی زنان و مردان سخت کوش و با غیرت خسبانی هرجا که یه قطره او دبه.یا حتی زمین یه کوچیکه نم داشته یه نهال بکاشتن. که مایی خسبان تقریبا تو این منطقه مرکزیت داشته.از یه طرف به گزینان میچسبه از یه طرف به نویزک و بزج و از سمت جنوب به شهرک و پردسر قدیم.
در گذشته از دهات اطراف مثل گزینان و بزج و نویزک و بعضا سگران برای درس بخواندن میامین خسبان.
برخلاف روستاهای دیگه که پیشه مردم دامداری و رعیتی به، خسبان در قدیم شغل سومی دبه.بله مای عزیز خسبان مهد صنعت طالقان به. و صنعت کارهای بسیاری در زمینه های مختلف داشته که از خیاط و معمار و بنا بگیر برس به آهنگر و نجار.علاوه بر این خسبان مهد فرهیختگان بسیاری هم هسته.از ملا بگیر برس به مکلا.اما از صنعت بگوتم یادم امه که یه مثل بزنم.اوج هنر و خلاقیت صنعتکاران خسبانی ره اگر اشتباه نکنم در ده نویز مینین که معروف به جوب سنگی هسته.استاد کار خسبانی سالها شاید نیم قرن پیش کوه و کتلی میان سنگ تراش هادایه و یه قشنگ جوب وبزرگ جوب اوی به درست کرده که هنوز بعد این همه سال پابرجا هسته و ازش استفاده میگرده.
موفق باشید.
گروه تولید محتوای درجی
با تشکر از پوریا فرامرزی 



آرش صابری_ناریان
آبشار شل بن_خسبان



فایل صوتی "خسبان به روایت رضا بُریری" تقدیمتان

دریافت کنید

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۵۷
درجی طالقانی