اهرک کشی
📌 اهرک کشی
رسم دیرین همیاری و محبت بین روستائیان طالقانی
طالقان، در کوهستانی صعب العبور و بکر قرار گرفته و در قدیم، دسترسی به آن با مشکلات فراوانی روبرو بوده است. این مشکلات در زمستان و فصول سرد، به دلیل بارش برف شدید و یخبندان و مسدود شدن راهها، مضاعف می شد تا آنجا که گاه روستائیان برای عبور و مرور به دهات مجاور و حتی خانه های روستای خودشان، سختیهای زیادی متحمل می شدند.
حال داشته باشید که این روستائیان برای تأمین آذوغه خود و مالهایشان (حیوانات اهلی) در فصل زمستان، ناچار به اتخاذ تدابیر کاربردی بودند. یکی از این کارها، تأمین آرد در زمان سرما بود که دیگر امکان استفاده از آسیابها به دلیل برف و یخبندان وجود نداشت.
طالقانیان، برای این منظور، مقداری از گندم برداشت سال خود را، پخته و خشک می کردند. (چیزی شبیه ترخینه) و جدا از گندمهایی که آرد کرده بودند، در انبار، ذخیره می کردند. در زمستان، هرجا که آردشان تمام می شد یا ذخیره آن رو به کاهش می رفت، مقداری از این گندمهای پخته و خشک شده را به کمک آسیابهای دستی که تعدادی از آنها در هر ده موجود بود، آرد و مصرف می کردند.
این آرد کردن، به تنهایی و سادگی انجام نمی شد بلکه تشریفات خاص و آیین مخصوص به خود را داشت که به آن «اهرک کشی» می گفتند. خانواده ای که قصد اهرک کشی داشتند، از یک روز جلوتر، آسیاب دستی را به خانه می آوردند و بعد از اهالی ده، مخصوصاً جوانان برای کمک و همیاری، دعوت می کردند.
این مراسم از غروب و یا شامگاه شروع می شد و تا نیمه های شب و سحر طول می کشید. جوانان، به نوبت و دو نفری، با کمک هم دسته آسیاب را می گرداندند و در خلال کار، گوشه هایی از ترانه های محلی و شعرهای روستایی را زمزمه می کردند. ابیاتی که گاه، راز دل و مکنونات قلبی آنها را فاش می کرد.
از جمله جاهایی که جوانان ده، دل به هم می باختند و همسر آینده خود را انتخاب می کردند و به قولی بختشان باز می شد، همین شبهای اهرک کشی بود. معمولاً جوانان دیگر همکاری می کردند که دو نفری که دلباخته هم هستند، روبروی هم در اهرک کشی قرار بگیرند و ضمن چرخاندن مشترک دسته آسیاب، برای لحظاتی با هم همکلام شوند و یا دست کم، با زبان نگاه با یگدیگر به گفتگو بنشینند.
صاحبخانه هم این وسط به پذیرایی از آنان مشغول بود و شام هم معمولاً قرمزه پلو (استامبولی پلو) یا بلغور پلو و آش بود که در کمال صفا و صمیمیت و شادی و خنده، در کنار هم صرف می شد.
در پایان اهرک کشی، آنچه باقی می ماند، آرد بود و بلغور که تا چندین روز و هفته، آذوغه اهل خانه را تأمین می کرد تا بهار سر برسد و همزمان با سر بر آوردن دانه های گندم از دلِ خاک، عاشقیهایی که در شبهای سرد زمستان، با اهرک کشی آغاز شده بود، به سرانجام نیکِ وصال و خوشبختی منتهی گردد.
با سپاس از آقای حسینی- کتاب فرهنگ طالقانی
✍🏻 به قلم: قادری
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی