درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

روز بزرگداشت فردوسی

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۷ ب.ظ

🌷🌿ایران... فدای اشک و خنده تو🌿🌷

همه میدانیم ک چیب ''فردوسی'' اندی شاعور محبوب و نام ماندگار ادبیات نه فقط ایران که کل جهانه.
شاهی نامه، حاصل عشق و علاقه ی این بزرگ مرد، به زبان و تاریخ و شرافت میهن و دیارشه و همین عشق و البت مجاهدت در پی آن، او رو محبوب و ماندگار کورد.
او تلاش کورد زوبان پارسی بمانه، ما دی تلاش کنیم خجیره گویش و فرهنگ طالقانمان نه فقط زنده، که شاداب و بی خزان بمانه.

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم  زنده  کردم  بدین پارسی

یاد و نام نیک این خجیره گته مرد که امروز دی روز بزرگداشتش هسته، گرامی و مانا

آغاز کتاب

به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای، خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر، فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست، نگارنده بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را، نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه، که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد، نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی، همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست، میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی، در اندیشه سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان، ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی، ز گفتار بی کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه، به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخن گاه نیست، ز هستی مر اندیشه را راه نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۷
درجی طالقانی

میلاد حضرت عباس

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ

سلام خُجیران، صبحتان بخیر

امروز که میلادِ یُل کربُ بلاست، مُن یاد یه قطعه از تعزیه دَکتُم 
وقتی حضرت ابوالفضل با شمر، رَجُز خانی میکُرد:

عباس منم، پلنگ صولت شیر آژن دشت و کار زارم
گر هی بزنم بر مرکب خویش همتا و برابری ندارم
رستم که کَلَنتَرِ زمان است، در رزم بود رکاب دارم
من ساقی دوزخ و بهشتم، من بانی هفت آسمانم
اما اگر کسی به صدق دل بگوید "یا ابوالفضل" البته که حاجتش برآرم

با این همه بزرگی و شوکت، اَنی آقام پر سخاوت و کرمه که فقط یه دعا از تهِ دل کافیه، کو ماه بنی هاشم، یه نیم نگاه دی به ما دنگنه .

تولدت مُبارُک علمدار حسین، امروز ویشتر از همیشه به اجابت دعایم امیدوارم آقای من

دلنوشته ای از: سحر سیدعلیخانی، سنگبن

شعر علمدار وفا با صدای محمد رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۷
درجی طالقانی

شهرتان...

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ب.ظ

آی مردم ، یک نفر در شهرتان گم گشته است
می شود  آیا برایم ، زود ، پیدایش  کنید ؟
یک نشانی دارد او ، بیچاره دیروز_من است
یک دهاتی که ، نمی خواهم ، که آقایش کنید

استاد عبدالناصر میرچی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۷
درجی طالقانی

مثل شماره 23

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۴ ب.ظ

📌   ننه، مسجدی چُو رِ میمانه.

یعنی مادر مانند چوب مسجد است.
به عبارتی ستون و پایه ی مقدس خانواده که همیشاک بایستی مورد احترام قرار گیره، مادر هسته. 

مرحبا به طالقانیانی که همیشاک قدر مادر و پدر و بزرگترانه میدانُن و اوشانی احترامو حفظ مینُن.

با سپاس از آقای احمد لهراسبی






با درجی، طالقانی گپ بَزنیم.

Telegram.me/taleghanidarji

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۴
درجی طالقانی

مقدمه ی کوه بشیَن

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۳ ب.ظ


دوستان با توجه به اینکه الان فصل سرسبز بهار هسته، ما طالقانیان دی گو اَندی عشق طالقانیم، اگه کُچیک ترین  فرصتی گیراریم، کیشی جور سمت طالقان در میشیم، که هم از هواش استفاده کنیم هم اینکه دکوئیم کو کَتَلی میان، لازمه که حساب آمادگی جسمانیُ و وزن خودمانَه داشته باشیم.

بعضیان اندی چاقن، راه بشیَنشان حالت ویبرِه دارَه. ایسه حساب کنین یه گروهی همراه میخوایم بشیم کوه، یکی دو نفر از اینان دی مای همراه باشن، دوصد رحمت به اتوبوسهای داخل شهر، اندی این راهی میان مینیشن که یه نفس هاکنن، صحرا بشیَن آدُمَ کُفت میبو.
این گو هیچی نی، وسط راه متوجه میگردی که یکیشان دنی، نگران میبی یه کم ومیگردی عقب، یه دفه یه صحنه ای همراه روبرو میبی😳😳😂آقا نیشتَه سنگی پُشت، درَه خودشَه روغُنکاری مینَه😂😂چون عرق سوج گردیه.
تازه ایجه گو صافِ جا بی، اندی بلا بکوشت،کوهی جوَر شیَنِ بگو، اون دَسچویی که بیتی که راحت کوه دَ جوَر شی دی خودتی بدردنمیخورَه. باید یه سرِچورَ هادی یی اوی دس، تا بتانَه جوَر بیا. اون سَرکه میرسی اُزمُ جانت خوردَه.

آقا تو رو خدا این وزنتانَه کنترل کنین. تازه وگردستنی موقع، اگه چیزی دی بچّی باشیم باید هم شمارَ دوش گیریم، هم بارتانَه، هم خودمانی سبزیه. آخه خدا اون پیَرِتَ بیامرزَه، وقتی نمیتانی کوه بیای، همون اول بگو ما دی هرچی بچّییم، یه مُشتَک دی تُو رَه هامیدییم، امید است که در وزنتان تجدید نظر فرمایید. 😅

✍ طنز/شکوا نوشته ای از سید مصطفی افتخاری، پراچانی خُجیره کوهنورد
🎤 با صدای خودشان، تقدیمتان

این متن ارزشمند با صدای سید مصطفی افتخاری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۳
درجی طالقانی

قصه ی مینو

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۰۸ ب.ظ


 💟  من قصه ای دارم ....

در یکی از زمستانهای اسطوره ای روستایمان، وقتی ابتدایی بودم و عروس برف کل ده را به تملک خود درآورده بود و در آن سال مادرم به جهت کسالت به تهران رفته بود و من دلتنگ مادر و دلنگران او، تنها، در کوچه پس کوچه های روستا غمگینانه میرفتم، درحالیکه سرم پایین بود و به قول معروف، سر در گریبان غم داشتم، یکدفعه دیدم ضربه ای محکم به شانه هایم خورد..

تا بجنبم، صورتم در میان دستان گرمی قرار گرفت و صاحب دو چشم مهربان، اشکهای ناچکیده ام را دید و با سرانگشت برچید و خطاب به من چنین گفت:
مینوجان، دخترم، زندگی زمستانهای سخت دارد، سرما دارد، نه سرمای حاصل از برفهای حسنجون که سرمای سختی های بی پایان زندگی
و تو باید تا پایان عمر، زیر شلاق هر باد و بوران و سرمایی، سر و شونه هاتو بالا بگیری و راه بری.
مهم نیست قدرت باد و سرما چقدره، مهم تویی ک نباید تکیده باشی...
فراموش نکن زندگی برای سرافرازی است نه سرخمیدگی و شکسته شدن...

و من از آن تاریخ تا کنون، این درس استاد برایم شد حکمی جاویدان.

درود بر معلمی که استاد بزرگ زندگی من بود: آقای امین زاده.


✍ خاطره ای از: مینو تاجدینی
📝🎤 با ویرایش و صدای: مریم قادری

این دل نوشته ی زیبا با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۸
درجی طالقانی

میراث روستایی

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۹ ب.ظ

سلام دوستان، وقتتان بخیر

میگم کدامتان ازموزه ی آثار روستایی استان گیلان دیدن کُردین؟ اگر تا حالا نِشی یِن، توصیه مینُم یه بار بشین، خیلی فضای قشنگی دارَه، مخصوصاً موقعی که به ورودیِ این موزه میرسی، تابلورِکه میخوانی، مِینی اونی سر بِنویشتیه: مؤسس دکتر محمود طالقانی، آدُم، اون شهر غریبی میان، جان دمیکوعه. آقای دکتر محمود طالقانی جامعه شناس و مدرس دانشگاههای آمریکا هسته.

با نظر دکتر طالقانی، حدود ۵۰ هکتار زیمین، برای این کار اختصاص بُدان. درکلّ روستاهای گیلان، از قدیمی ترین خانه ها اعم از اربابی و رعیتی عکسبرداری کُردن و همون بنایِ روستایی رِ با حفظ تمام شکل ظاهری بنا،ر با گِل وچو، اون محوطه ای میان بساتُن. یه کیچکه تابلوی سر، دی مشخصات خانه که چند سال پیشی هسته و نام صاحب خانه رِ دی بنویشتیَن. فضای بسیار قشنگ وجذابی دارَه.

مسؤلینِ استان مازندران و استان گلستان، از دکتر طالقانی درخواست کُردن که این طرحَ اوشانی استانی میان دی اجراکُنَه که ظاهراً برنامه ریزی برای اجرای این طرح صورت بیگیته اما در مساحتی کیچیکتر.
@TaleghaniDarji
ایسه جایِ سؤال ایجِیَ که چرا ما ازاین داشتهٔ خودمان درطالقان استفاده نکنیم؟
اون وقت کسای دیگه برای حفظ آثارشان از سرمایه و دانش بزرگانِ ما استفاده مینُن، مگرنه اینکه در طالقان دی هیچ آثاری از خانه ها و بافتهای قدیمی وجود نُداره، مگر نه اینکه ما دی هیچ تصویری ازخانهٔ گِلی و با صفای آبّامان در ذهنمان نُداریم؟
بازم نَنِمی گپ یادم بما که میگوت پسرجان روزی میرِسَ که شما این فضارِ فراموش مینین، میاین طالقان فقط آب و هواخوری، نَنُم راس میگوت.
مگرنه اینکه ما برای داشتن یه خانه درطالقان، منتظریم که یه زیمین یا یه خانه مَقر، مایی ب ِارث بَرسه، بعد بیل و کَلنگمانِ بیریمُ خانه ای که یه زمان تمام خاطراتِ آقا ننه مان، اویی میان بَه، یادگاری که بایستی نسلانی بَ بُمانه، خراب کنیم و خیلی دی خوشحال باشیم ازاینکه یه خانهٔ جدید و باکُلاس بساتیم که مسترابش میان مطبخش دره و هیچ قشنگی و صفایی میانش نی و فقط سالی ۲ یا ۳ بار دَرشه وا مینیم. کو با این وضع کم گردیَنِ رفت و آمدها و معاشرات خانوادگی، همیشه دی سوت و کور هسته.

ما گو طالقان چیزی که زیاد داریم زمینه، یکی منَ بگو آیا ما نمیتانیم برای حفظ آثارِ روستایی و خاطرات گذشتگانمان و آن همه صفا و زیبایی به تارج بشیه، اقلکاً از فُکر و دانشِ این سرمایه مان، دکترمحمود طالقانی استفاده کنیم و یه خُجیره میراث، وَچانمانی بَ به جا بگذاریم.
وقتی گیلان و مازندران میتانُن ینی مادی میتانیم.

این تعاونی توسعه طالقان دی که ان شاءالله یه اتفاق خُجیر هسته، میتانه این موضوعه در برنامه ها و دستور کار خودُش قرار هادیه که برای دست دست کُردُن و امروزی کاره به فردا بنگتن، خیلی دیره.

ای که دستت می رسد کاری بکن...

والسلام

✍نویسنده متن: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
📝 تنظیم و ویرایش: سیده مریم قادری، اورازان
       گروه تولید محتوای درجی طالقان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۹
درجی طالقانی

صبح نوشته های درجی 2

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۵ ب.ظ

خداجان، ما چه بخوایم چه نخوایم، تو ما رَ دوست داری، پس یکی از آن خُجیر ِروزانِتَ  مایب رقم بزن
سلام خُجیر دوستان
صبحتان سرشار از عشق خداجان


دوستان، زندگی مثل قطار سریع السیر حرکت مینهَ
خیلی وقتان متوجه حرکتش نمیبیم
باید حواسمان باشه که بهترین ایستگاه پیاده گردیم
بهترین ایستگاه، ایستگاه خوشبختی هسته
ایستگاه آرامش خودتی دل
ایستگاه خدایی لبخند

ان شاءالله که در پایان هر روز از زندگی، در ایستگاه خوشبختی پیاده گردیم.

روزتان خوش



خدا جان، تو گو می دانی مای دَستان خالیه، ولی قلبمانی میان، کلی آرزو داریم
بیا مایی دَستانَ توانایی هادین که به آرزوی قلبیَمان برسیم
و اگر به صلاحمان نی، قلبمانَ از آرزوهای ناصواب خالی کن

سلام عزیزان، صبحتان بخیر
از خدا جان بخوایم که مای دستانَ توانایی هادیَ که بتانیم روزیِ حلال درآریم

متنهای صبحگاهی از یار همیشگیمان: سیدمصطفی افتخاری، پراچان
عکس: سیدعباس افتخاری، پراچان


سلام خدا جان
ببخش اگه تا بحال از خوب یدار گردیَم اول تُرِ سلام نکُردم
هر چندخودت مُنِ سلام میکردی اما مُن صداتَ نمیشنواُستُم
از امروز اول تُو رَ سلام مینُم.

میدانم امروز دی چند بار زیمین می خورُم،
مینی دست گو به آسمان نمیرسَه اما تو گو دسِت زیمینِ میرسَه، مُنُ بلند کن

سلام  خالق من
سلام بر بهترین مخلوقاتت
سلام بر امامِ کاظمِ خفته در بارگاه کاظمین
سلام کائنات
سلام دوستان
سلام عزیزان

همه تانی صبح به خیر و شادی و ان شاءالله

عکس از: علیرضا قاسمپور


سلام خداجان،
من قولمی سر درم، بیدار گردیَم اول تُو رَ سلام مینم

سلام خجیران
صبح همگیتان بخیر
عیدتان مبارکا بو
ان شاءالله دیمُتان سرخ اَلاله باشه


خودُم اینجَه دَرُم،   دِلُم طالقان
خدایا کی تُمان میگردهَ هجران
چِطو طاقت  بیارُم  دودِ  تهران
میخوام پر َبَکشُم بَشم خداجان

آهای شمایی که الان طالقان درین و خجیره او و هوا رمیخورین، مایی یاد دی دباشین

شعر: سیدمصطفی افتخاری، پراچان  عکس: محمد آقابراری، وشته



سلام علیکم اَلا اهلِ طــــــــــــــالقان
پایستین زودتَرَ کیب قضا میبو نُمازتان
شماکه گواهِ خوبیهاتانه هم آبّاتان هم نَنِتان
چیدانی حلا خوتّین جمع نمینین لحافتان😂😂

صبحتان بخیر

شعر: سید مصطفی افتخاری، پراچان، عکس: محمد آقابراری، وشته 

خدایا؛این دعا نی، یه خواهشَه، یه التماسَه 🙏🙏🙏، مهربانی رَ دوباره وَگردان به قلبهای ما

سلام خُجیر دوستان
هر روزصُبح که خانه دِ دَر میشیم، دسانمانَ بَبریم رو به آسمانُ و  خدا دِ بخوایم تا انرژیِ مهربانی بابندگانشَه نسیبمان کُنَه
الهی آمین

صبحتان بخیر مهربانان

متن: سیدمصطفی افتخاری، پراچان


ماه رجب دی به یه چشم به هم بزین، تمام گردی و ایسه باید بیشیم پیشواز ماه شعبان
🌺🌺🌺

در اولین شب شعبان، شمایی ون آرزو داروم که همیشاک دلتان، این ماهی جور پراز شادی باشه
🌺🌺🌺

همیشک بهترین اتفاق و شادترین اتفاقات عمرتان پشت سرهم دکویه
🌺🌺🌺

همیشک قلبتان شعبان ماهی جور چراغانی و پور نور باشه🌺🌺🌺
شمایی ون آرزو دارم همیشک از شادی دلتان، کل شهر رو شیرینی هادین و هیچ چی نتانه این شادی و شور شما ده هگیره🌺🌺🌺
✍ متن: سحر سیدعلیخانی، سنگبن
ماه شعبان بر همه ی شما مهربانان مبارک

سلام خُجیران

چه روزی بهتر از امروز
که صبح باشد و گل باز و نمِ باران و اولین روز ماه پر ولادتِ شعبان
به که چه خُجیری روز میبو امروز

قشنگِ صبحتان معطر از عطر عاشقی
گلهای لادن، عکس از: مریم قادری



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۵
درجی طالقانی

کادو روز معلم

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۴ ب.ظ

تازه معلم حق التدریس گرستی بیم.
ولیان درس میدام. مایی مدرسه راهنمایی و دبیرستان با هم ب.

هر کلاسی یه زنگ تفریح، جشن برگزار میکورد، ما که دبیر بییم دی به کلاس راهنمایی ها دعوت میگردیم و با شربت آلبالو و توت خشک و جوزه مغز و آلبالو خشک، ما د پذیرایی میکوردون. یادوش بخیر، خیییلی صفا داشت.

مینی کلاسی میان، دترکی ب که از یه روستای نزدیک ولیان میامه. وچک سرطان خون داشت، خیلی دی مظلوم ب ولی بیشتر غایب میکورد و کلاس دنبه.

امبا روز معلم بیامبه کلاس.
از دیدنش کلی خوشحال گرستم و احوالشو بپرسیم و بیدیم چشمانشی میان یه نگرانی دره. گمان کوردم بخاطر مریضی، حالش خوب نی .
در حال درس هادان بیم، بیدیم یکی در میزنه. درو باز کوردم، پی یر اکرم_ همان وچه_ ب.
سلام واحوال پرسی کوردیم، بگوت با اکرم کار داروم. وچه ر صدا کوردم بیامه، پییرش بیدی. نگرانی چشمانش د درش، خیلی ذوق کورد.

خواستم بیام کلاس و اکرم و پییرش تنها بذارم بیدیم بگوت:
❤️ خانم روزتان مبارک ❤️

یه سیاه مشمبا بیگیت مینی طرف، خیلی تشکور کوردم و باهم بیامیم کلاس.

زنگ تفریح بیدیم پییرش بیامه بگوت: اکرم  میخواست شمایی ب جوز وتوت خشک کادو بیاره امبا فراموش کورد. مون بیدیم وچه ناراحت میبو پیاده جوزان شمایی ب بیاردیم.

هر سال روز معلم که میرسه، این خاطره مینی یاد میا و به روح پاک اکرم، صلوات و فاتحه ای هدیه مینم.
 
این دی مینی خاطره

✍ آزیتا عطایی، دنبلید

________

خاطره نقل شده از خانم عطایی عزیز، قلبمان را به درد آورد.
راستی شاید بارها شنیده باشید که
''سرطان به غیر از درد، هزینه دارد''

در شب شهادت مولای باب الحوائجمون، بهترین کار، دستگیری و امداد نیازمندان است.

یه سر به سایت محک بزنید 👇
http://mahak-charity.org/main/index.php/fa

الهی عزیزاتون همیشه سالم باشند. خودتون هم. 🌹


زندانی عشق با صدای محمد رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۴
درجی طالقانی

توره ونگ

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ب.ظ

🔻 طالقانی گل و واش و سبزی 🔺


این گل با نامهای گل انگوری یا انگورک، سنبلک، کلاغک و موسکاری شناخته می شود اما در طالقان به آن توره ونگ، تور منگ یا کَل دیوُدَنگ می گویند.

مصرف این گل بنا به اعتقاد اهالی، توهم زاست و نیز معتقدند هرجا این گل باشد، مار به آنجا می آید (چون خوراک مار است) فلذا گلی منفور و غیرمحبوب در بین طالقانیان است.

در قدیم از آن برای رنگ کردن تخم مرغهای شب عید استفاده میشده و امروزه از بافتهای آن ماده‌ای استخراج می‌کنند که به مقدار کم برای رفع اختلالات دستگاه گوارش و رحم به کار می‌رود.

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۰
درجی طالقانی