پایان این شب سیاه...
عزیزجان
این زُمُستان دی سر میبو
با تَش امیدواری خودمانِ گرم میداریم تا بُهار
یه چایی بیوروم تیب؟
عزیزجان
این زُمُستان دی سر میبو
با تَش امیدواری خودمانِ گرم میداریم تا بُهار
یه چایی بیوروم تیب؟
در طالقانی این اصطلاح هواشناسی وجود داره که میگو: بُهاری رو... پاییزی کو (کوه)
منظور از رو، سمتِ گردنه طالقان و کوه، سمتِ البرز است.
این اصطلاح، در مواقع بارش به کار میرود. به این صورت که در بهاران، اگر سمت گردنه، ابری میشد، میگفتند که باران میآید. اما در پاییز، ابری بودن کوههای البرز، نشانه باریدن باران خواهد بود.
تجربه ارزشمند دیگری که به ما رسیده حکایت از آن دارد: هر وقت تابستان به میانه میرسید، یعنی حدودایِ پانزده مرداد، قدیمیهای میگفتند که در این روز، بادِ سرد میزند. و واقعاً هم در این روز، باد سرد میآمد و پس از این باد، رشد محصولات کشاورزی کم شده و طالقان به سمتِ پاییز میرود. از این روز به بعد، رویِ سبزهها شبنم نشسته و کم کَمَک، پاییز از دور فرا میرسد.
همچنین اعتقاد داشتند بعد از اتمام بارش باران، چنانچه سمتِ قبله، بدون ابر باشد، به اصطلاح: اگه «آسُمانِ قبله صاف بو» بارش به اتمام رسیده و دیگر باران/برف نخواهد آمد. برعکس، قُرمُزی آسُمان، نشانه باریدن برف است.
از دیگر عقاید هواشناسی، پیشبینی وضع هوای تابستان و زمستان است، به این صورت که اگر زمستان خیلی سرد و سخت باشد، انتظارِ داشتنِ تابستانی گرم و داغ را خواهند داشت. «زُمُستانی که سَرد بو، تابُستانُش میبو گَرمو!»
متن اصلی از: آقای شهرام صادقیان – کانال اصیل طالقانیان
طرح اصلی کارتون از: آقای شهاب جعفرنژاد
عکسهای طالقان از: آقایان سهراب و جعفر احمدی
طراحی پوستر برای متن طالقانی: سیمرغ
تکمیل شده در گروه تولید محتوای درجی
#شوخی_با_کسوف
هـِی بگوتین اول تابُوستانِه و
تیرماه اِچین مینه اوچان مینه
روشُنی تَموز همه روزان دِ ویشتره
گرما فُـراوانه و فَوَران مینه
نُسامه جا قحط میبو
و روز اِندی کِش میا کو چَلک بیـور نور بَـبُـر
آخُرُش دی این اَفتو خودشه مَییب بیگیت! 😐
حَلا باس بشیم نُماز آیات بُوخوانیم
پِنج بار رکوع دولا راست گردیم تا حالمان جا بیا 😎
عکاسی نام اون بیخ عکس، بنوشتیه: جاش کریپس، خدا ننه آقاشیب بُداره، خُجیرِ عَسک بیگیته.
هـِی مُـنو بـِین!
این خوشحالییی کیلی رِ هاندین دَسِ این و آن
بِنگَن جیفِتی میان
چند بار تو رِ بَگوئَم آخه رُوو
زیاد دی در قیدُ بندِ کُتاهی شِو و این که روز، رودهی سَگی جور دُراز گِردیه دَنباش!
دنیا هر چَن تا تو رِ زمان هادا، هَمانه رِ خوش زیندیگی کُن.
خا ایسه ما از تبریکاتِ طولانیترین روزِ سال عقب نُمانیم:
اولین روزِ تابُستانِتان به خیر و مُبارُک
یادُتانه زُمُستان بَ... وَرف دَبَه
شما رو بگوتُم:
مُرغانته بُوشکُن
و چاییته سَر کَش
از این سیفیده وَرفی که ایمروز دَره
فرداهان هیچی نمیمانه... جُز یه کیشکه تیکاک، گَلِ شاه کَرُم!!!
ایسه الآن هامون روزه... گرما بیداد مینه اما این دی نمیمانه عزیزجان
عکس از: حسن چاووشی
شاه کرم: قله کوهی مشهور در البرز (طالقان)
طالقانی درجی
مِیدان میشین، پوجارانی میانِ خوب نیگا کُنین
هوا گَرم دکِتی و ماهر و دُم سرگردانی زیاد گِردیه!!!
سُر یا تال که در فارسی به آن تاپاله می گویند، از فضولات حیوانات اهلی درست می شود تا برای سوخت به مصرف روستائیان برسد.
امروزه دانش پزشکی ثابت کرده که دود حاصل از سوختن این فضولات (مثل عنبرنسارا که همان فضولات الاغ ماده است) خاصیت میکروب کشی و ضد عفونی کننده داشته و در درمان برخی بیماریها هم موثر است.
همچنین اشعه ناشی از سوختن سُر، برای روماتیسم و دردهای مفصلی مفید است. آنقدر که پزشکان و اطباء مجرب، خوابیدن زیر کرسی یی که با سُر گرم می شود را تجویز می کنند.
در عکس، روستای زیبای ناریان در طالقان را مشاهده می کنید که سُرهایی برای استفاده در زمستان، تهیه شده است.
عکسها از: سیده مریم قادری
این هم اصل داستان سُر گرفتن در طالقان، به روایت بختیار قاضی
فایلهای زیر را دانلود کرده و گوش دهید.
صبح زیبا آمد و چشم شقایق باز شد
لاله زلف سرکشش را شانه کرد و ناز شد
بوی صبح و زندگی، شوری چنین برپا نمود
گفت عارف یارب و با بلبلان هم ساز شد
سلام
صبح بخیر یاران جان 🍃🌻
تنورِ دلت که گرم باشد
نانِ مهربانی اش را می خوری
هرچه دلت گرمتر
مهربانی ات بیشتر
و روزگارت آبادتر...
زُمستان که میگردی، هیچی نمیتانست عین یه شونشینی فامیلان و دوستان، بیخِ یه خجیره داغِ کرسی، اون دی خانه ی گت ترین آدُمه فامیل، با صفا و لذتبخش باشه.
همین صفا و همدلیها و کنار هم بیَن ها بَ که هر سرمایِ طولانی و کسل کننده ر، نه تنها قابل تحمل می کُرد که تازه خیلی دی خوش خوشانشان میگردی.
الآنا با شوفاج و پکیجو گازی بخاریان، کمتر خانه ای، نیاز گرمایشی به کرسی داره. اما روح همه مان، کرسی و گرماشه طلب مینه.
ما دی سعی کنیم، اقلکاً یه کیشکه کرسی خانه مانی میان بنگنیم و هر از گاهی دور هم جمع گردیم تا این خجیره رسم و آیینان از یادِ یالکانمان در نشو.
میبو.. آها میبو عزیزجان
عسکه نگاه کنین... آقای سیدحماد سجادی، کنج خانه ی کیچیک اما با صفاش یه کرسی بندایه.
✍ سیده مریم قادری - اورازان
داستانِ گرمِ کُرسی
اوُل بِینیم که این کُرسی چه شکلی بَه. آخه این دورانی وَچان، خیلیهاشان حتی کُرسی ره یه نظر دی نِیدین. کُرسی یک چارپایه چوبی شکل بَه، مثل میز، معمولاً دی مربعی که ابعادش یک متر در یک متر و گاهی دی گَت تر بَه. حدوداً دی شصت تا هشتاد سانت بلندی داشت. (بعضیها یه پارچه آنه ای به میدوتُن تا لحافه پاره ناکُنه) آنه ای سَر یه گته لحاف مینگتن که چهار تا هفت برابر ابعاد کرسی به. بعد لحافی سَره جاجیم یا چادرشب یا سیفیده ملافه مینگتُن. بعد دوباره دی یه گته مجمع مینگتن کُرسی ای سر، گاهی دی یه مشما سفره، تا خوراکیان و چراغ و ظرفاشانو آنه ای میان بنگنن. دورِ کُرسی دی تشک و پُشتی و مُتکا می چینُن تا راحت اونه ای سر بَنشی و تکیه بَزنی. چهار طرفِ کرسی ره پله یا پایه میگُتن که بهترین پایه که از در دورتر و بالای اتاق محسوب میگردی، مخصوص گت تران بَه.
حلا میرسیم به نحوه گرم کردن کُرسی، اگه خانه، چال کرسی داشت، آنه ای میان تش میکُردن و کرسی ره سرش مینگتن. خوبی چال کرسی این به که بعضی وقتان میتانستی غذا ره دی آنه ای میان بَپُچی. یا اینکه منقلی میان تش میکُردن و منقله زیر کُرسی هامینان. این روزا دی کار راحت تر گِردیه و با به دانه هیتر یا اجاق برقی میتانی به سادگی کرسیته گرم کنی.
اگه کرسی منقلی بَه، زیر آنه یه سینی هامینان تا فرشو نُسوزانه. هر روز غروب، زناکان میومین حیاطی میان، تَش میکُردن تا زغال گرده، یه مقدار هیمه از جُز چو و سُر و یه بوجاک خاکستر دمینگتن آنه ای میان و روشو با خاکستر میپوشاندن و یه بیلچه مانندی همراه، کوپه مینُن. خوب بیلچه ای پشتی همراه، سُفت مینن که هم تَش ماندگاریش طولانی تر باشه، هم حرارتش کنترل گرده. وسط روز دی، منقله یه هَم میزیَن تا تَش و گرما جان بگیره (به اصطلاح وِمیشکَلُستُن). در شهرها که زغال دَبه، آخر تابستان که میگردی، زناکان زغالشویی داشتُن. شستن زغال دی از این خاطر به که میگوتن زغال که بشورد گرده، گاز کمتری داره. خاکه زغالان دی گوله و افتویی میان خشک میکُردن، هر روز، همراه زغال، یه گوله دی مینگتُن منقلی میان.
این گرم کُردن کرسی، خودش یه گته هنر میخوا. تَش باید جوری باشه که لحاف و کرسی ره نسوزانه. از طرفی گرماش ماندگار باشه. طالقانی منقل کرسی، معمولاً تا بیست و چهار ساعت گرماش ماندگاری داشت.
از معایب کُرسی، اینه که خطر آتیش سوزی، سوختگی پا و گازگرفتگی (گاز زغال) و خفگی داره. کرسی ئی تَش اگه تند باشه، یا لحافُ تشا میدیه، یا اندی داغ که نمیشا بُنُش بنیشی.
اما مزایا و محاسن کُرسی بی شماره. اولیش کمک به اقتصاد خانواده خصوصاً در قدیم به. چون کرسی، خرجی کمتری داشت تا سایر وسایل گرمایشی. کرسی اگر با سُر گرم گرده، اشعه ناشی از سوختن فضولات گاوی، درمان کننده روماتیسم و درهای مفصلیه. آن قدیمان که رعایت احترام بزرگتران خیلی رسم بَه، کرسی این راحتی را داشت که بی شکستن حرمتها، قشنگ پاتو دراز کنی تا خستگیت در شو. خویِ راحت و گرمای خوش آن دی از گت ترین محاسنشه. کُرسی در مایی فرهنگ، عامل دور هم بودن خانواده، صمیمیت و شادیه. همه مان خاطراتی از خجیره شب نشینیان دورِ کرسی، بزرگترانمانی نقلان و داستانان، شب چرز و خوردنی های روی کرسی در ذهن داریم کو هیچگاه مایی به کهنه و فراموش نمیبو.
خانه تانی کُرسی همیشه گرم و دلتانی گرمی، همیشه پابرجا.
با سپاس از گروه تولید محتوای درجی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی) مجاز است.
این متن ارزشمند با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)