نامه به خدا
شده اینقدر گرفتار باشی که همه ی درها رو به روی خودت بسته ببینی؟
به قول قدیمیا، روزگار به چه کنم، چه کنمت بندازه؟
دنیا با این همه وسعتش برات بشه یه زندون بی روزن؟
میدونی اون وقت باید رو به کدوم طرف کنی؟
و در خونه کیو بکوبی؟
مطمئنم میدونی...
بارها سرتو بالا گرفتی و آستان پر عظمتش رو دید زدی و با یه نگاه امیدوار و شاید یه قطره اشک، باهاش حرف زدی.
حرف زدنی که آداب و اسلوب خاصی نمی خواد!
زبون خاصی نمیخواد!
ترس اینم نداری که حرفاتو جای دیگه بگه، آبروتو ببره یا بر علیه خودت ازشون استفاده کنه!
حتی میتونی مطمئن باشی که جوابتو میده...
که دستتو میگیره...
که بعدش راه نجاتت رو باز می کنه
حالا یا به همون راهی که خودت خواستی.
یا با یه راه بهتر♡♡♡
این داستان واقعی که در زیر، فایل صوتیش قرار گرفته رو یکی از همراهان درجی، از کانال «کَلِسَنگِ سوهان» برامون فرستاده. با یه عالمه حس خوب، تقدیمتون می کنیم.
🔸 نامه به خدا
✍🏻 نویسنده نامه: ملا نظرعلی طالقانی سوهانی
🎤 نقل از: حجت الاسلام و المسلمین استاد منظوری امام زاده
⤵️ ارسالی از: آقای محمد تنها