درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاغل طالقان» ثبت شده است

چَکبندی خاطُره

سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۷ ب.ظ

خدا بیامرزه حسینعلی سنگبنی رَ.
من وچه بَم که یه بار سنگبنی جاده دَ دوچرخه ای همراه بَکتم آسفالتی سر. زخم و زیلی حَلا بالُم دی نمیتانستم راست کُنُم، بُرمه کنان بیامَم دَه.
خدا بیامرزه شمایی امواتَ، مایی پیلا ننه تا مِنی بالَ بِیدی، فوری یه زردِ مرغانه بیگیتُ مُنَ تا حسینعلی خانَه اسکورت کُرد. حسینعلی مرحوم، مایی بالَ آرام آرام ماساژ بُدا. حَلا مایی همراه دی شوخی میکُرد. چندتا فشار بُدا و مرغانه و آبگرم و زردِجوبه ای همراه دَبُست.
ما دی فرداش وچانی همراه بَشیم قدیمی سَدّی روخانه، چَکبندی دستمالَ واز کُردیمو بَشیم ســینووو.
حَلا شوکی بَشیم خانه. این بیصاحاب درد بوگوت حَلا مَردی بوخوس. تا اِلاهِ صبح، بال درد دَ نُخوتیم.
این دی مای خاطره از چکبند😊😊

✍ خاطره از: احمد لهراسبی

🎼🎼 TaleghaniDarji 🎼🎼

بال: دست
بُرمه کنان: گریه کنان
پیلا ننه: مادر بزرگ
چَکبند: شکسته بند
سینو: شنا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۷
درجی طالقانی

چــوبـداری

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ب.ظ

مشاغل قدیمی طالقان:
چــوبـداری




قدیمان طالقان یه شغلی دبه به نام: چوبداری. همین الان دی البته دره. قدیم، پنجاه درصد مشاغل، به دام و دامداری ربط داشت. اما چوپان با چوبداری فرق مینه.
چوپان در طول سال کارش نگهداری از دام بَه. چوبدار به طور مقطعی.
چوبدار کسی ره میگن که حیوان چهار پا از خر و قاطر بکیر تا سگ و گوسفند و گوو این دست ده میخره اون دست ده میروشه.
چوبدار تقریباً مثل بازاریاب های الان عمل میکُرد. یعنی کمک میکرد، تولیدکننده هایی که مشتری برای دامشان (محصولشان) نداشتن، اوشانیبه مشتری پیدا میکُرد و میروت. عمده کار چوبداران دی، از مرداد ماه به بعد شروع میگردی که وره کولی به یه وزنی برسیه که صرفه اقتصادی داره فروشش. از طرفی هم دامداران نم نم باید زمستانی علف و عالیق تهیه کنن یا کارگرشانی سال تُمانه و باید پول هادین.
البته چوبداری فقط مختص ریز مال نی. از اسب و قاطر بگیر تا سگ و گُو و گوساله و الی ماشاءالله.

چوبدار چو دست میره و میشو چادرانی سر، مالی که میخواه نشان مینه و مال و دامی که چوپان میخواه بروشه ره برآورد مینه. مثلاً دستی همراه، جای باسکول، وَره ر بلند مینه، بر فرض مثال میگو: 30 کیلو. صاحب وره دی میگو قبوله. یعنی این وره تی یی. حالا یه تعدادی دی مثلاَ 20 تا میش و وَره جدا مینن. کلی قیمت هامیدین. این ریز مالی.
اما درشت مال دی مثل گُو، چوبدار میا طویله میان برآورد مینه. از شیری که روزانه هامیدیی میپرسه، یه قیمتی تعیین مینُن. چوبدار یه مبلغی بیعانه هامیدی و گُو ر میبره.

دوتا خُجیر رسم این وسط دَبه. یکی اینکه چوبدار مال یا دام با یه مبلغی کمی بیعانه میبرد میروت، بعد الباقی پولِ هامیدا. یکی دی وقتی مثلاَ گُو خریده شده ر بند میکردن، میامین تحویل هادین به خریدار، این کاره یه بچه سن میکرد و افسار یه بند دام با یه مقدار علوفه تازه هامیدا خریداری دست و اون علوفه نماد این به که مثلاَ این دامی تی به آمد داشته باشه.
خریدار دی یه مبلغی هامیدا به انواع انعام اون وچه ره که اسمش بَه "افسار سری". البته چوبداری ریزه کاریهای زیادی داره که از حوصله این بحث خارجه.

✍ به قلم: ابوالفضل یزدانیِ طالقانیِ خُسبانی
        تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۰
درجی طالقانی

چَلْک

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ب.ظ



چَلْک بافی نوعی صنایع دستی در روستاهای طالقان محسوب می شود که جنس آن از نوعی چوب درختچه که از خانوادهٔ درخت بید، که محلی ها به آن شوش می گویند، ساخته می شود. از به هم گره خوردن و پیچاندن این چوبها سبدهایی با اندازه های مختلف درست می شود که کاربردهایی مانند: قراردادن میوهٔ  باغها، انبار علوفه، انبار پیاز و سیب زمینی ،لباسهای کثیف جهت شستشو و غیره بوده یا هست.
اگر گذری به خانه های قدیمی روستاهای طالقان داشته باشید حتما یک یا چند مورد از این سبد (چَلْک) خواهید دید.

◀️ متن و عکس: احمد لهراسبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۶
درجی طالقانی

گُوگَل و گُوگَلوانی

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۶ ب.ظ

سُلام مینُم. خا بر همگان واضح و مُبرهنه کو گو همان طالقانی گاو هسته و گوگَل دی به گله گوآن اطلاق میبو. گو ر بُشناسین خودُش یه تخصصه و PHD داره. اولاً انواع زیادی گو داریم مثل: خالی گوساله، گوساله، تلم تلیسه، ماگو، جانه گو، ورزا (ورزو)، ورزایِ کاری، شیرا گو، قصدرَ گو، کلِ گو، گو رسمی، گو هلندی، گو گیلکی، گو سرابی، گو دو رگ، گو اصیل، گو هُلِشتَن و گو اسراییلی (لعنت الله علیه) البته اصطلاحاتی که طالقانیان برای نام ببردُن گوان به کار میبرُن بسیار متنوع و کاربردیه و از روستا به روستا دیه با هم فرق داره.
گو یا گوساله ی کله دَ معلومَه که کَلِ گوساله یه یا ماده، اونانی کو خیلی تخصص دارُن همون دور دَ فقط اوی کّله رَ بینُن میگن چه جنسیتی داره.

گوگَل وانی دی یه خُجیره شغل در طالقان هسته. اولاً کو خیلی از این عزیزانی کو گو میدارُن، متاسفانه یا خوشبختانه فرصت گِو گَل بانی به اوشان دست هانمیدیه، چون دیه مردمان مثل قدیمی طالقان یا شمال، گوآنشانه  دَر نمینُن و بیشتر کُلامی (طویله ی) میان دَره.
در بسیاری روستاهان مثلاً پراچان، رسم بَ هرکس مثلاً یه گو داشت، باید یه روز میشی گوگلی همرا، هر کس دو تا، دو روز و همینطور به تعداد گوان، روز اضافه میگردی و چرخشی بَ. این وچان که چند تا گو داشتُن، همَش گوانَ فاش هامیدان. 😂😂
قدیمانی یکی از راحت ترین کاران، گوگلوانی بَ. فقط یه روزایی که گُوان مگسه دمیکت، گوان عصبانی بیَن و فُرار میکردُن، گوگلوان خسته می گردی. بقیش بخور و بُخس بَ. آنقدر کو بعضی وچان، همش بُرمه میکُردُن که ما ر ببرین گوگلوانی. از قدیم میگُتن: خری خورچام کار، میان باریه! مایی خورچام کار، دی گوگل وانی! یه جک دی دره که یارو ر میگن: چکاره ای؟ میگو: بخور و بخُس و گوگل وانی!
از جمله مهارتهایی که برای یه گوگلوان (و کلاً چوپانان و رمه داران) لازمه، نحوه صدا بزیَن و استفاده از صوتهای مختلف برای راهنمایی و هدایت حیوانه. ظاهراً زُوان حیوانات، باهم فرق داره. طالقانی میان، هر حیوانی همراه، با یه زُوان و صوتی گپ میزنن. گو میگن: لِ لِ، گوساله ر میگن: گل و گل و، سگ میگن: کتو کتو. میش ر میگن: بییرد بییرد، وره ر میگن قز قز، وره کولی ره: بیجی بیجی. امبا بدبخت خره میگن: لانه ویار یا اِهه پِدَسّگ
خدا رحمتشان کنه، آقامی عمو یه دانه گو داشت، وقتی میخواست اونه ر راهی کنه میگوت: لِ لِ لِ مُن این آهنگ و صُدا ر خوب یادمه.
شروع گوگل، از بعدِ اَفتو بَ تا غروب. مردم یکی یکی گوشانه میاردن دهی میان، غروب دی گوگل بان گوگله همانجه میارد و همینی بابت، غروب دمان دهی میان شلوغ بَه. گو صحبان نیم ساعت زودتر جمع میگردین، گوگلی پیشواز، تا گوآن بیان دی اختلاط میکُردن.یکی از وظایف گوگل بان علاوه بر چرای گوآن، دو  هنگام اُو هادان دی بَه که معمولا ًیا شه رو لو میبردن یا دهاتشانی روخانه و گته نهر.

بعضی هان که روحیه شوخ دارُن اِو طالقانیانی همرا  جور ترُنَ، وختی تو ر مِینُن و میپرسه: شما کُجه یی آدُم هستی؟ اویی جوابه که میگیم: طالقانی، میگو: اَوْ گوگَلوانی گو. به این ترتیب "گوگلوان" یه خوبه فاش هسته طالقانیانی میان، که هم برای ایجاد صمیمت ابراز میبو هم برای تنبیه و تشویق. البته یه جورایی دی همون جنبه ابراز صمیمیت بیشتر، در ارتباطات را داره، ینی طرف میخوا بگو که او هم گوگلوانه.
یه نکته دیگه دی این بَ کو جوانی که میتانست گوگلوانی کنه، میگتن دی مرد گردیه و میتانه زُن بَبُره. شاید دی اینجوری میگوتن تا این جوانان رُخشن و بشن گوگلی وَر. نکته دومش دی گوگلوانان، اکثراً عاشُق پیشه بیَن و خاطرات عاشقیشان نقل محافل بَه.
یادُش بخیر، مُن یه روز گوگل وان بیَم، خیلی دی خسته، صبح پایسام و گوآنه رونایی سر دِ یه خورده جَرتر ببردم، ول کردم و بوخوتم. این سرنگونان دی همه وگرد کردن دهی میان. هیچی دیگه خو دِ پایسام، بدیم، برارم گوآنه پیشا کردی و میا. مایی آبرو بشه و کلی دی مُنه دَهوا کرد. (ایسه گمانم به همین خاطر هنوز مجردُم 😝😅😂)

خا این روزان که کمتر کسی گو داره و گوگل وانی مینه و یه چند سال دیگه دی مایی وچان فقط گوگِل گردی و گوگِل چرخی (Google) ر بلد میبن، بُدا اقلاً ما یه متنی آماده کنیم و بنگنیم اینتُرنُتی میان، تا بعدها این وچکان، اقلاً در گوگِل چرخیهاشان به گوگل وانی اجدادشان برسن.

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
✍به همت آقایان و خانمها: ابوالفضل یزدانی، سیدعباس افتخاری، محمدحسین رضایی، شهناز فلاحی و مریم قادری

عکسها از: ابوالفضل یزدانی و محمدحسین رضایی
🔺 کپی برداری از این متن، تنها با ذکر منبع (کانال درجی) مجاز است. 🔻


خاطره ی زیبای گوگلوانی با صدای محمدحسین رضایی تقدیم به شما (دریافت کنید)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۶
درجی طالقانی

آهنگری، چلنگری

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ


آهنگری

قسمت اول: مواد و وسایل صنعت آهنگری
* زغال سنگ: یکی از باراندازهای چاروادرهای طالقانیِ روستای هیو Heev بَه. به همین دلیل، هم همین الان دی خیلی طالقانی ساکن هیو هستن و با هیویان فامیل گردین، دختر هادان، دختر بیاردن. حالا این هیو چه ربطی به بحث ما داره؟ هیو یکی از جاهایی هَسته که اون قدیمان، بیشتر اهالی آن، تو کار معدن دِبیَن. الان دی میشی هیو اکثر فامیلیهان یه ربط و ریشه ای به معدن داره. از معدندار بگیر تا مدنی پور و معدن کن، معدن نشین و غیره.
هیو، نه فقط کو یه معدن، که معادن زیادی از زغال سنگ و چندتا کارخانه فراوری زغال سنگ داره.
همین از سمت کرج تهران، اتوبان ده سمت طالقان (قزوین) که میشیین، بعداز کارخانه سیمان، یه متروکه کارخانه دَرَه به نام سیپورکس، پشت کوهشی نام هسته چنبورَک که چندتا معدن زغال سنگ و کارخانه فرآوری زغال سنگ دره.
* شمش آهن و ساروج: گچ رو از دُنبلیدی صحرا، آهک از چَمبورک که هیوی پشت هسته،با پودر سنگ و خاکستر و مرغانه ره میاردُن  ساروج میساتُن که در مقابل گرما و اُو مقاومت زیادی داشت و هرچه گرما اونه میخورد سُفت تر میگردی.

قسمت دوم: مقدمات آهنگری:
** ساخت پاچال: چاله ای بَه کو میکندُن آهنگر میشه اونی میان، برای پوک بِزیَن.
** ساخت کوره: کوره ابعاد استانداردی نُداشت و هر کوره ای به اندازه نیاز آهنگر بُسات میگردی. معمولا کوره های طالقان، یک متر در یک متر بَه و دو جور، کوره داشتُن که یکی زیمینی میان دَبَه و جور دیگه اُستاده بَه کو مثل کوره نانوایی سنگکی به.
** ساخت دَم: دَم ره از پوست میساتُن، برای باد بِزیَن کوره، که انواع مختلف داشت. مث گُو دم، مالی دم و بعضی دی از پلاستیک ب که خیلی مقاوم نَبَه.
** سندان: سندان دی برای آهنی تو پُر و آب دیده بَه کو برای شکل هادانِ وسایل ساخت بَه، کو اونی سَر همینان  و پوکی همرا ضربه میزیَن.
** پیشبند: آهنگری  پیش بند هم داشت که تش وفلزات تیکه  اویِ جانَ نسوزانَ ولباسش زود کثیف   نگَردَه

قسمت سوم: تولیدات اهنگران طالقان:
داس، پوک، خَجُرَه، میخ طویله، انبر، دیزیندان، تبر، نعل و ... به طور کلی هر ابزار آهنی کو در طالقان مورد استفاده قرار میگیت.
فصل چهارم: نحوه ساخت:
اوستا، آهن مورد نظر را دُله کوره هامینا و شاگُرد دی میدَمی، کوره ای دَم دی یه فلز از جنس فولاد دَبَه همینان که حرارت میدان اونه میگوتُن بلور، حَلا زمانی کو آهن آماده میگردی، یعنی قُرمُزه قُرمُز، اوستا اونه در میارد و شاگرد دی دم انگار میکُرد و پوکه میگیت و اوستا چکوشه میگیت. اوستا معمولاً یه طرف وامیستا و شاگرد طرف دیگر.
به نوبه یکی این میزی، یکی اون، اندی میزیَن کو اون آهن به شکل ابزار مورد نظر دَرایه. بعضی ضرْبَ هان دی دابل هستن، اوستا چنان با مهارت این طور ضرب هانُ میزی کو آدُم کیف مینه. اصلاً وقتی یه قطعه دَره چَکوش کاری میبو، یه قشنگه ملودی تولید میگرده.
حتماً داستان رقص جناب مولانا رَ وقتی کو از بازار آهنگران، یا به گفته بعضی کتب، زَرگران رَد میگردی رو بُشنوستینَ. وقتی صدای چکوشی که با مهارت و استادی، سندان و فلزی سر میخورد به گوش مولانا، یه آهنگ دلنشین بیامَه، او رَ به یادَ اون موسیقی کیهانی دِنگَتُ شروع کُرد به رقص و سماع. 🎶🎶
پوک بزیَن بر سندان، در چلنگری، خودُش یه گونی سابقه میخوا. اینکه کُجه بزُنی، چِطور بزُنی، کِی بَزُنی، با چه زوری بزُنی، با کجای پوک بزُنی، کجه ی آهن بزُنی، پوکت کجه دِه جیر بَری، کجه دِه جَر بری، کی آهنه اُو بزُنی که آبدیده گرده و هزار نکته ی باریکتر ز مو.
یکی از خصوصیات آهنگران و صنعت کارن دی این بَه کو تمام وسایل دِ استفاده ی بهینه میکُردُن، یعنی از ضایعات آهن که دسشان میرسی، اونه جمع میکُردُن و اون دِه ابزار میساتُن. در کل آهنگران خیلی کم پیش میامِه کو ضایعات داشته باشُن.

قدیمیان میگوتن پول حلال و پر برکت پولی هسته که با عرق جبین دربیا. آهنگران واقعا پولشان با عرق جبین در میامه بخاطر همین همیشه یه دستمالکی لنگی دمیوستان سرشان عرق پیشانیشان نیا چشمشانی سر.
مینین میگن فلانی عاقله مرده، کنایه از آدم با تجربه و کاردان هسته. آدمهایی که سرد و گرم روزگار ره بکشین. آهنگران دی واقعا عاقله مرد بین. زمستان سرد و تابستان گرم این کوره سر دبین.
پروانه به گرد شمع و ما پای تنور
چون سوخته ایم، دگر مسوزان ما را

مردان آهنکار، آهنین اراده هستُن، الهی که آنانی کو زنده اَن سلامت و پایدار و رفتگان دی روحشان غریق رحمت خداوند باشه.(آمین)

با سپاس از گروه تولید محتوای درجی، مخصوصاَ آقایان محمدحسین رضایی، فرشید فلاحی و ابوالفضل یزدانی


کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.


این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۰
درجی طالقانی

نعلبندی

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ

از جمله مشاغل قِدیم، نعلبندی بَه.
چون حیوانات بارکش و مَرکبان (یعنی آن گته مالانی که سواری هامیدان) وزن خودشان و بارشان سنگین بَه و زیاد دی راه میشیَن، بخاطر اینکه خودشانی سُم خُراب نگرده و بتانُن خوب راه بَشُن، اوشانه نعل میکُردُن. حیوانه بُداشتُن برای نعلبندی، یه سخته کار بَه و زور و قدرت زیاد میخواست.

ابزار نعلبندی دی اینان بَه:
1-نعلبندی انبر: انبر نعلبندی با دسته بزرگ
2-سُم تراش
3-ناخونگیر: ناخنگیر برای تراشیدن سم دام
4-کنده سم تراش
5-لواشه یا پوزبند
6-نعلبندی چَکوش: چکش نعلبندی
7-جعبه وسایل نعلبندی و میخ

برخلاف خارجیان که نعله یه خُجیره چیز و بقولی نماد خوش شانسی میدانُن (چون شبیه حرف انگلیسی u هسته که تنها حرف صُداداره کلمه luck یعنی خوشبختیه) اما طالقانیان اصیل و با فرهنگ میدانُن کو استفاده از نعل اسب از زمان شهادت امام حسین علیه السلام باب گِردیه، آن دی از سوی قاتلان حضرت که پس از شهادت به پیکر مطهر ایشان دی رحم نُکردُن و با نعلهای تازه به روی اجساد مطهر شهدا تاخت کُردُن و بعد دی نعلانه به نشانه پیروزیشان، سر در خراب گَرده خانه هاشان، اوزان کُردُن.


با سپاس از گروه تولید محتوای درجی

کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.

این متن ارزشمند با صدای بختیار قاضی تقدیم به شما (دریافت کنید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۵
درجی طالقانی