دست واکَرُک
گردوى سبز و نارس، چیدی تو از درختى تالان کنی و آنگاه، اُفتی به درد و سختی
دستت سیاه اگر شد از پوسـت سبز گردو دست واکَـرُک میآیـد، دَمـارت درمیآرد
قدیمیها برای اینکه بچهها گردوها را کال نچینند و حیف و میل نکنند، با یک غولِ خیالی به نام «دست واکَرُک» اونها رو میترسوندند. بهشون میگفتند: اگر جوزِ نارس بچینی و دستت سیاه بشه، دَست واکَرُک میاد و اونقدر دستاتو با ناخنهای بلندش میخراشه و میتراشه تا سیاهی دستها از بین بره.
خب، حالا که با دست واکَرُک آشنا شدیم بیایید فعلها رو با هم مرور کنیم:
کَریدن در طالقانی به معنای خاراندن، خراشیدن، با ناخن یا یک وسیله دیگر، چیزی را کَندن است. مثلاً خودتو نَکّـَر: یعنی خودتو نخار!
واکَریدن، هم فعلی است به معنایِ کندنِ سختِ چیزی. به نوعی تراشیدن. مثلاً واکَریدنِ تهدیگ از تهِ قابلمه.
یک اصطلاح هم داریم: جوزَ واکّـَر. زمانیکه پوست سبزِ گردو جدا نشده و به قول خودمان «سوآلُم» دارد، آن را با چاقو دو نیم میکنند و مغزش را از داخل، دَرمیآورند. به این عمل میگویند: جوز واکَریَن. که مهارت خاصی میخواهد. باید چاقو را در راستایِ خط گردو بزنی و مواظب باشی نوک چاقو از آن ورِ گردو، بیرون نرود که ممکن است باعث زخم شدن کف دست شود. یک بار برادرم در حین جوز واکریَن، چاقو رفت کف دستش! شیره گیاه شیرینگن زد اما خونش بند نیامد، هرچی خاک هم ریختیم افاقه نکرد. (درمانهای قدیمی و خانگی). تا اینکه پدرم گفت: این زخم، جوله! (یعنی عمیقه) بایستی بَبُریم بدوجیم! (بخیه بزنیم.)
حالا که صحبت به اینجا رسید، بگذارید یک اصطلاح زیبای دیگر را هم بگویم: ناخونچُک. به معنای بازی کردن و یا وَر رفتن با چیزی به وسیله ناخنها. مثلاً زخمی که سرش هَم آمده و رویش کلاهک بسته، بچهها خوششان میآید که با ناخن روی آن را بِکَنند. مادرها در این مواقع میگویند: وَسه! ناخونچُک نزن، زخمت وا میبو خون میا.
تا داستان و خاطره و اصطلاحی دیگر، روز و روزگار خوش.
طالقانی، زبانِ شیرینِ مادریِ من
مشارکت کنندگان در متن: آقایان مسلم گرشاسبی (روستای کَش) و سید احمد میرصادقی (روستای اورازان) -ویرایش و تهیه پوستر: سیمرغ
تهیه شده در گروه طالقانی درجی