آهنگری، چلنگری
آهنگری
قسمت اول: مواد و وسایل صنعت آهنگری
* زغال سنگ: یکی از باراندازهای چاروادرهای طالقانیِ روستای هیو Heev بَه. به همین دلیل، هم همین الان دی خیلی طالقانی ساکن هیو هستن و با هیویان فامیل گردین، دختر هادان، دختر بیاردن. حالا این هیو چه ربطی به بحث ما داره؟ هیو یکی از جاهایی هَسته که اون قدیمان، بیشتر اهالی آن، تو کار معدن دِبیَن. الان دی میشی هیو اکثر فامیلیهان یه ربط و ریشه ای به معدن داره. از معدندار بگیر تا مدنی پور و معدن کن، معدن نشین و غیره.
هیو، نه فقط کو یه معدن، که معادن زیادی از زغال سنگ و چندتا کارخانه فراوری زغال سنگ داره.
همین از سمت کرج تهران، اتوبان ده سمت طالقان (قزوین) که میشیین، بعداز کارخانه سیمان، یه متروکه کارخانه دَرَه به نام سیپورکس، پشت کوهشی نام هسته چنبورَک که چندتا معدن زغال سنگ و کارخانه فرآوری زغال سنگ دره.
* شمش آهن و ساروج: گچ رو از دُنبلیدی صحرا، آهک از چَمبورک که هیوی پشت هسته،با پودر سنگ و خاکستر و مرغانه ره میاردُن ساروج میساتُن که در مقابل گرما و اُو مقاومت زیادی داشت و هرچه گرما اونه میخورد سُفت تر میگردی.
قسمت دوم: مقدمات آهنگری:
** ساخت پاچال: چاله ای بَه کو میکندُن آهنگر میشه اونی میان، برای پوک بِزیَن.
** ساخت کوره: کوره ابعاد استانداردی نُداشت و هر کوره ای به اندازه نیاز آهنگر بُسات میگردی. معمولا کوره های طالقان، یک متر در یک متر بَه و دو جور، کوره داشتُن که یکی زیمینی میان دَبَه و جور دیگه اُستاده بَه کو مثل کوره نانوایی سنگکی به.
** ساخت دَم: دَم ره از پوست میساتُن، برای باد بِزیَن کوره، که انواع مختلف داشت. مث گُو دم، مالی دم و بعضی دی از پلاستیک ب که خیلی مقاوم نَبَه.
** سندان: سندان دی برای آهنی تو پُر و آب دیده بَه کو برای شکل هادانِ وسایل ساخت بَه، کو اونی سَر همینان و پوکی همرا ضربه میزیَن.
** پیشبند: آهنگری پیش بند هم داشت که تش وفلزات تیکه اویِ جانَ نسوزانَ ولباسش زود کثیف نگَردَه
قسمت سوم: تولیدات اهنگران طالقان:
داس، پوک، خَجُرَه، میخ طویله، انبر، دیزیندان، تبر، نعل و ... به طور کلی هر ابزار آهنی کو در طالقان مورد استفاده قرار میگیت.
فصل چهارم: نحوه ساخت:
اوستا، آهن مورد نظر را دُله کوره هامینا و شاگُرد دی میدَمی، کوره ای دَم دی یه فلز از جنس فولاد دَبَه همینان که حرارت میدان اونه میگوتُن بلور، حَلا زمانی کو آهن آماده میگردی، یعنی قُرمُزه قُرمُز، اوستا اونه در میارد و شاگرد دی دم انگار میکُرد و پوکه میگیت و اوستا چکوشه میگیت. اوستا معمولاً یه طرف وامیستا و شاگرد طرف دیگر.
به نوبه یکی این میزی، یکی اون، اندی میزیَن کو اون آهن به شکل ابزار مورد نظر دَرایه. بعضی ضرْبَ هان دی دابل هستن، اوستا چنان با مهارت این طور ضرب هانُ میزی کو آدُم کیف مینه. اصلاً وقتی یه قطعه دَره چَکوش کاری میبو، یه قشنگه ملودی تولید میگرده.
حتماً داستان رقص جناب مولانا رَ وقتی کو از بازار آهنگران، یا به گفته بعضی کتب، زَرگران رَد میگردی رو بُشنوستینَ. وقتی صدای چکوشی که با مهارت و استادی، سندان و فلزی سر میخورد به گوش مولانا، یه آهنگ دلنشین بیامَه، او رَ به یادَ اون موسیقی کیهانی دِنگَتُ شروع کُرد به رقص و سماع. 🎶🎶
پوک بزیَن بر سندان، در چلنگری، خودُش یه گونی سابقه میخوا. اینکه کُجه بزُنی، چِطور بزُنی، کِی بَزُنی، با چه زوری بزُنی، با کجای پوک بزُنی، کجه ی آهن بزُنی، پوکت کجه دِه جیر بَری، کجه دِه جَر بری، کی آهنه اُو بزُنی که آبدیده گرده و هزار نکته ی باریکتر ز مو.
یکی از خصوصیات آهنگران و صنعت کارن دی این بَه کو تمام وسایل دِ استفاده ی بهینه میکُردُن، یعنی از ضایعات آهن که دسشان میرسی، اونه جمع میکُردُن و اون دِه ابزار میساتُن. در کل آهنگران خیلی کم پیش میامِه کو ضایعات داشته باشُن.
قدیمیان میگوتن پول حلال و پر برکت پولی هسته که با عرق جبین دربیا. آهنگران واقعا پولشان با عرق جبین در میامه بخاطر همین همیشه یه دستمالکی لنگی دمیوستان سرشان عرق پیشانیشان نیا چشمشانی سر.
مینین میگن فلانی عاقله مرده، کنایه از آدم با تجربه و کاردان هسته. آدمهایی که سرد و گرم روزگار ره بکشین. آهنگران دی واقعا عاقله مرد بین. زمستان سرد و تابستان گرم این کوره سر دبین.
پروانه به گرد شمع و ما پای تنور
چون سوخته ایم، دگر مسوزان ما را
مردان آهنکار، آهنین اراده هستُن، الهی که آنانی کو زنده اَن سلامت و پایدار و رفتگان دی روحشان غریق رحمت خداوند باشه.(آمین)
با سپاس از گروه تولید محتوای درجی، مخصوصاَ آقایان محمدحسین رضایی، فرشید فلاحی و ابوالفضل یزدانی
کپی برداری از این متن تنها با ذکر منبع آن (کانال تلگرام/وبلاگ درجی TaleghaniDarji) مجاز است.
این متن ارزشمند با صدای فرشید فلاحی تقدیم به شما (دریافت کنید)