کتاب: یادگاران سیمین و جلال
شادی روحِ زن و شوهری که بچههایشان «کتاب» بود، مطالعه کنیم.
🍃📖 روز کتابخوانی گرامی 📖🍃
#جلال_آل_احمد
#سیمین_دانشور
شادی روحِ زن و شوهری که بچههایشان «کتاب» بود، مطالعه کنیم.
🍃📖 روز کتابخوانی گرامی 📖🍃
#جلال_آل_احمد
#سیمین_دانشور
زلزله غرب کشور و جان باختن جمعی از هموطنان عزیزمان، دلها را اندوهگین و داغدار نمود.
تصاویر و فیلم های منتشر شده از این مناطق و به خصوص (دیدن رنج و آلام) بازماندگان مصیبت دیده، انسانیت هر انسانی را به درد می آورد.
باید همگان از این درد انسانی، نهایت همت مان را برای کمک رسانی به زلزله زدگان به کار بگیریم.
در این حال و روز، به یاد یک عالم مجاهد انسان دوست افتادم. ذهنم به سوی ابوذر زمان؛ مرحوم آیت الله طالقانی و خاطره ای از ایشان در امداد رسانی به زلزله زدگان رفت. خوب و لازم است به این خاطره معنادار اشاره کنم:
حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زمینلرزهای به بزرگی ۷/۲ ریشتر شهرستان بوئین زهرا را لرزاند.
این زلزله به کشته شدن حدود بیست هزار نفر و بی خانمان شدن عده زیادی منجر گردید.
زلزله بوئین زهرا، زلزله ای در وجود سید محمود طالقانی انداخت و آرامش را از او گرفت. ایشان به همراه جمعی از دوستانش به یاری زلزله زدگان شتافت. آیت الله طالقانی مسجدش؛ مسجد هدایت را تبدیل به ستاد امداد رسانی به زلزله زدگان نمود.
این عالم مجاهد دفتری را برای جمع آوری کمک های مردمی در مسجد هدایت آماده کرد و اعلام کرد که در روستای حسین آباد (که کامل تخریب شده بود) با کمک های مردمی و با یاری دانشجویان و دوستانش برای زلزله زدگان، خانه سازی خواهند کرد.
ایشان مدتی بعد با جمعی از دانشجویان و همراهانش برای تحویل خانه ها به حسین آباد بوئین زهرا رفتند و مرهمی بر دل زخم خورده مردم آنجا شدند.
اسم و رسم این مرد بزرگ همیشه زنده باد.
محسن طهماسبی
حوزه علمیه قم
این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.
زیمین لَرزه یه تلنگره
یه ناتریک
که یادُمان بیا زندگی کوتاهه و وَخت رفتن هر آن میتانه باشه
که ویشترک عزیزانمانی هوا ر بُداریم
این سوز و سرمایی میان، هموطنان مصیبت دیده ر یادا ناکُنیم
هرچی میتانیم کمک برسانیم
مخصوصاً اهدای خون، این زمان بهترین کاره
🌿🌾🌷 🌱☘️🌼
🔻 طالقانی گل و واش و سبزی 🔺
این میوه که در عکس می بینید، به فارسی «زالزالَک» خوانده میشه اما در طالقان به آن، گُوچ یا ویلیک می گویند.
گُوچ (ویلیک) خواص دارویی و طبیعی بسیار دارد. مثلاً در اغلب کشورهای اروپایی خصوصاً آلمان برای درمان بینظمی ضربان قلب از میوه زالزالک استفاده میکنند. در حقیقت، یک گیاه ضد نارسائی قلبی و کاهش دهنده فشارخون است و همچنین دارای خاصیت ضد اضطراب نیز می باشد.
در روستای اورازانِ طالقان مشهور است که این میوه مورد علاقه خرسهاست.
خرسها همانطور که در ابتدای بهار به دنبال والَک می روند تا سمومی که به واسطه خواب زمستانی در بدنشان جمع شده است را به وسیله آن، دفع کنند، در پاییز و قبل از به خواب زمستانی رفتن، به دنبال این میوه وحشی می گردند و از آن تناول می کنند.
تجربه به همراه تحقیقات دانشمندان ثابت کرده که این میوه، برای انسان هم سودمند است. پس تا وقت باقی است، در این فصل زیبا، از میوه پرخاصیت گُوچ هم بهره ببریم.
◀️ ارسالی: بانو میرزکی – اورازان
🎯 در ادامه خاطره جالبی از آقای فرشید فلاحی را می شنوید با نام:
🎤 اصفهانی گُچِ دار
🌷🌷🌷
یه شب بارونی بود. فرداش حمید امتحان
داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن، همینطور که داشتم لباس میشستم دیدم
حمید اومده پشت سرم ایستاده.
گفتم: اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا
امتحان نداری؟
دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ
زدمو از تو تشت بیرون آورد و گفت: ازت خجالت میکشم. من نتونستم اون زندگی که در
شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو
خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه...
حرفشو قطع کردمو گفتم: من مجبور نیستم.
با علاقه این کارو انجام میدم. همین قدر که درک میکنی، میفهمی، قدرشناس هستی
برام کافیه.
🌷🌷🌷
شهید دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید (آلاله
سرافراز طالقان روستای سیدآباد)
گاهی تصویری قدیمی، چون شولایی پشمین به دوشم می افتد، تا خستگی دویدن های رزومره و سردی ایام را به یاد دوران زلال کودکی التیام بخشد.
عطر مادربزرگ آن دمی که از سر سجاده برخواسته و بوی مشک ناب بنشسته بر پیراهن اش؛ رایحه ای بود که به روانم، طعم آرامش می بخشید.
بوسه ی گرم او بر صورت یخ گرفته ام، از تشویش تمام شدن تابستان را خوب به یاد دارم.. اوئی که دامن امنیت اش به گستردگی دامنه ی دماوند جولانگه خیالم بود...
شاخ و بال آرزوها کوتاه بود و سقف دلخوشی ها بلند بلند؛ انقدر بلند که هیچوقت گمان نمی کردم، که سرم از سایش سقفی آزرده شود!
رفته رفته بدنبال هویت اجتماعی؛ سایه ها گسترده شدند و وزن گرفتند، سایه هایی ساختگی از تعاریف اجتماعی؛ انقدر بدوشم سنگینی کرد که سالهاست در دخمه ی ذهن، دولا دولا قدم بر میدارم..
با گذر عمر در جایگاه بزرگترها قرار گرفتم و حال و هوای کوچه پس کوچه های خیال، سرد و تاریک و ترسناک شد..
نگران باید بود در جامعه ای که، نامرئی های درون انسان همچو صداقت و نجابت و مهربانی، از برایمان ارزش گذاری نمی شود و همه با اشیاء بی جان طبقه بندی و قیاس میآبیم.. در چنین محیطی سخن از عشق ، محبت ، آزادگی و تعالی انسانی هذیانی محض است و شعاری بیش نیست!!
زندگی میدان مسابقه ای نیست که بی امان بدویم و وسواسانه قدم هایمان را بشماریم ..
باید بال بگشود و همزمان با موسیقی منظم هستی رقص موزن رفت و پرواز نمود..
این نقش ماندگار که در دل وطن نمود شولای خاطرات چو حریری به تن نمود
آن سوتک خیال که قرار از دلم ربود آوای کودکی چه غریبانه می سرود
این کاروان عمر به رهم ساربان نداشت افسوس که رهروی بجز آن اشتران نداشت
معنای زندگی ز حقیقت کناره کرد آنکس که جای جهد به دعا استخاره کرد
رونق گرفت نقاب به بازار پر فروش برلب چه های وهوی و زدل سینه ها خموش
هر کس به بند خویش گرفتار و درهم است در بند بی حصار در افکار مبهم است
پیغام رستگار به منادی نهان رسید از گوش جان شنو که چه ها درخفا شنید
بیهوده سر مپیچ به گریبان روزگار در خود فرو کشان تب بی تاب انحصار
از سینه پر گشا به فرا سوی آسمان حیف از مقام دل که نشیند در آشیان
متن و شعر از: آقای قاسم رستگاری (روستای هرنج)
عکس از: زنده یاد مسعود رستگاری
این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.
در بین جشنهای قدیمی مردمان مأوا گرفته در دامنه های البرز، یک جشنی هست به نام «تیرماهی سیزده شو» که مصادف است با دوازده آبان ماه و گفته می شود همان جشن «تیرگان» ایران باستان است که در تقویمهای طبری، به روز دوازده آبان و شب سیزده آبان افتاده است.
این جشن، در روستاهای طالقان هم به کیفیتی که در ادامه می آید، برگزار شده و می شود.
در رابطه با تاریخچه این جشن نیز روایات مختلفی وجود دارد. برخی پیروزی کاوه بر ضحاک را مبنای جشن تیرماه سیزده شومی دانند، برخی هم آن را روز تیر اندازی آرش برای تعیین مرز ایران معرفی میکنند و برخی دیگر معتقدند که تیرگان شب تولد حضرت علی است.
در این شب همه خانواده ها کنار هم جمع می شوند و تا پاسی از شب خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه های بزرگترها سپری می شود.
جوانان هم با در دست داشتن ترکه ای بلند که کیسه ای به انتهای آن بسته شده است همراه کودکان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانه ها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه می کنند و صاحبخانه هم اغلب به آنها پول میوه و شیرینی می دهد.
در این شب بیشتر خوراکی هایی که مناسب مهمانی است، وجود دارد. همچنین بنابر رسم هر محل خوراکی هایی ویژه ای نیز تدارک دیده می شود. مثل انواع شیرینی ها و نانهای خانگی و محلی.
علاوه بر شب چره، یعنی انار، انگور، سنجد، بادام، تخمه و امثال آن به مناسبت سیزده باید غذایی پخت که از سیزده ماده خوراکی گوشت، آب، سبزی، برنج، عدس، نخود، نمک و غیره درست شده باشد که آن را «سیزده چی» می گویند.
از رسم های دیگر در شب تیرماه سیزده شو، فال گرفتن با دیوان حافظ یا فال کوزه (امیری) است و برخی نیز در شب این جشن بر بام خانه دیگران می روند واز روزنه بام شان درازی را که به سرآن یک دستمال بسته اند درون اطاقی که آنان نشسته اند می اندازند و صاحب خانه از همان خوردنی هایی که برای مهمانان آورده است در آن دستمال می گذارد و آن را می بندد.
آن گاه کسی که بر بام نشسته و شال را به پایین انداخته آهسته شال را بالا می کشد که از این رسم به عنوان «شال اِنگَنی» یا «شال جیر کُنی» یاد می کنند.
منبع: خبرگذاری مهر
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی
یه دار، بَنشت پَییزی وَر و بگوت:
مینی گیسانه رنگی کُن
او دی، وَلگانشی سَر، حنا بُندا
یه دار دیه، خاطُرخواهِ بُهار بَ
تُنُکه گیسانشی پَلو، دو تا نوچه بُدا
شَهروی زیندگی، ادامه داره
ایسه تو انتخاب مینی، بُهاری باشی یا شوریده و رنگی رنگی
✍&📸 متن و عکس: سیده مریم قادری
#اورازان
روزهای پاییزی اگر رهگذرِ کوچه ای روستایی باشی
از آن روستاهایی که زندگی هنوز در رگهایش جریان دارد...!
بوی کاهگِل از تار و پود روستا، به مشامِ جان می رسد
بویی قدیمی...
پر از عشق
و خاطرات کودکی...
بی گمان همه ی ما روستایی زاده ها، بوی کاهگل را دوست داریم...
شاید به خاطر الفت دیرینه ی اوست با دل
و شاید هم به خاطر عادت آینده ی ماست با او به هنگام آرمیدن در خاک!
هرچه باشد، این روزها، روستاها بوی کاهگل می دهد...
بوی همبستگی مردمان روستایی،
به پیشواز فصل بارش رفتن
و زمستانی سرد، اما گرم از صمیمیت و محبت را در کنار هم گذراندن...
این روزها
چه حال خوشی دارد روستاهامان
حال دل همه تان خوش
◀️ سیمرغ