خاطرات ریسیده با چُل
خواخورجان چُلتو بِریس!
تو دِ فرداهان، یه پَشمی دَسجوروپ میمانه و
هُزار خاطُره...!
عکس: کِنان دِمیر
طالقانی درجی
خواخورجان چُلتو بِریس!
تو دِ فرداهان، یه پَشمی دَسجوروپ میمانه و
هُزار خاطُره...!
عکس: کِنان دِمیر
طالقانی درجی
حَتم دارُم یا دروازِمانی زِنگ خُورابه!
یا دِهِمانی جاده!
شاید دی شمایی تیلیفُن قَعطه!
و اِلّا مُون کو بَعید میدانُوم تو مُنو یادا کُورده باشی بَبه جان...!
عکس از: مهدی ویسانیان
طالقانی درجی
این گیاهی که در عکس مِینین، گَزنه نام داره
این گیاه، خواص بیشمارِ دارویی داره در درمان و پیشگیری از بیماریها
نظیر دیابت و رویش مو
همینطور اونی هَمرا یه خُجیره غذا بَپُت میبو به نام: تَره گزنه که هامون بورانی هسته
علاوه بر اینها یکی از موثرین ابزار در دست گت تران برای تربیت طالقانی وَچکان هسته که نقش بسیار مهمی در درس بُخواندن اوشان ایفا نموده است!!
بگو بِینُوم کُجاهانی آدومی؟
مجلس با اعطای تابعیت به فرزندانِ زنان ایرانی، موافقت کرد. از این پس، هر فرزندی که مادر ایرانی داشته باشد، ایرانی محسوب میگردد.
این قانون در روز تولد دختری طالقانی تصویب شد که وصیتش اعطایِ تابعیت ایرانی به فرزند خردسالش بود.
مرحومه فخیمه مریم میرزاخانی طالقانی
مادرم ایرانی است، من هم ایرانیاَم:
امروز در خبرهای بوخواندُوم که لایحهی اعطای تابعیت ایران به فرزندانِ حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، تصویب گِردی.
از این رو تصمیم بیگیتُم چند کلامی راجع به امر مهم «تابعیت طالقانی» با شما عزیزان گفتگو کُنوم آن دی با لهجه طالقانی کمرنگ که همه متوجه گَردُون.
تابعیت طالقانی از چند راه محقق میبو:
1. اگر شما پدر یا حداقل یک پدربزرگ طالقانی داشته باشی، صد درصد طالقانی هستی.
2. اگر مادر یا مادربزرگانتان طالقانی باشند، صد و بیست درصد طالقانی هستی.
3. اگر همسر طالقانی اختیار کنی، خودت و خانواده ات بِالکُل طالقانی میبین. به میزان صد و چهل تا صد و هفتاد درصد. (بستگی به میزان سنواتی داره که از ازدواجتان میگذره. هرچه پیشتر میشین، طالقانی ویشتر میبین.)
4. اگه فرزندت با یک طالقانی ازدواج کند، طبق بند 3، شما هم تابعیت طالقانی پیدا می کنی.
5. اگر به هر دلیلی مادرتان در دیار پاک طالقان وضع حمل کند و آنجا دنیا بیایید، با کمی دوندگی میتوانید تابعیت طالقانی بگیرید. در هر صورت چه تابعیت بگیرید یا نه، نصف به علاوه یک وجود شما طالقانی است. (پنجاه و یک درصد).
6. حال اگر بدون داشتن نسبت خونی یا سببیت فامیلی یا شرایط مکانی تولد، صرفا عاشق طالقان و طالقانیان هستی، اگر ثابت شود که نیت سوئی از این علاقه ندارید، طالقانیان با آغوش باز شما را به جمع خود پذیرا هستند.
7. و اما اگر در طالقان دنیا آمده اید و پدران و مادران و اجدادتان هم طالقانی هستند و همسر طالقانی دارید و فرزندانتان نیز با طالقانیان وصلت کرده اند، آن وقت نه تنها تابعیت طالقانی شما نور علی نور است، (به میزان دویست درصد یا به عبارتی یک طالقانی دو آتیشه) بلکه قطعا یکی از خوشبخت ترین انسانهای روی کره زمین خواهی بود.
چون که طالقان ما، بهشت روی زمین است.
طنزی بر گرفته از حقیقت، تقدیم به مریم میرزاخانی عزیزمان
مادری که آرزو داشت، دخترش تابعیت ایرانی داشته باشد.
به قلم: سیده مریم قادری، یک طالقانی از اهالی #اورازان
شیردوشی در پناهِ یوردِ کوهستانی
عکس از: آقای ادیبی، دیزان طالقان
برای خواندن بیشتر در مورد «یـورد» اینجا رو کلیک کنید
طالقانی درجی
این دی خوشگُلیایِ تابُستان:
شیلانُـک...
آتُک جان، زودتر دُرو که تیِب این اُشکُمِ مُن، بدجوری تُنگاگیته!
آتُک = والَک، نوعی سبزی کوهی بسیار پرخاصیت. عکس از: خانم فرناز بهمن پور
این کوه با کُمانگوشانُش مُنو میخوانه...
عکس از: آقای ادیبی، روستای دیزان طالقان
سیبزینی بوربونی و تَشِ کنار شَهروجان
سیفیده تــوت و سیاتـوت...
اَِلو کُوتانُک...
جُوو و تَنو...
روخانهای لِـُو و قشنگه گُلان...
گُل مَحَمّدی...
تونلهای برفیِ کوهستانهایِ طالقان، با جویبارهای خنک و تَگَری آن...
عکس از: محمد آقابراری، روستای وشته طالقان
دشت روزگارتان سبز و پُرحاصل عِزیزان
طالقانی درجی
مِیدان میشین، پوجارانی میانِ خوب نیگا کُنین
هوا گَرم دکِتی و ماهر و دُم سرگردانی زیاد گِردیه!!!
قِدیمان هِلِکی وسایلشانه دور
نمینگَتُن.
حتی اگه چینی بَه و میشکُت اونه ر بَست میگیتُن. از این رو چینی بند زَنی یکی از آن مشاغلی بَه که در قدیم وجود داشت.
حیدر مهرانی، چهره
پیشکسوت حوزه ادبیات و نقد، متولد بیستم اسفند ماه هزار و سیصد و پانزده در روستای
مهران طالقان است.
شعر زیر از اوست:
ای روح بیور اسب چه میبینی؟
بعد از هزار هزاره تاریخی
در سرزمین کاوه آهنگر
بیور شپش بهجای تو بیداد میکند...
شمس لنگرودی درخصوص او مینویسد:
سیاُم دی (سال 1393) روز درگذشت استادم حیدر مهرانی است. حیدر مهرانی که در دوره جوانی من، رئیس اداره کشاورزی لنگرود بود، در کنار پدرم، با دو عقیده متضاد، بیشترین تأثیر را در شکلگیری ادبیم داشت.
این شاعر و پژوهشگر اظهار کرد: از نیمه دوم دهه 40 به بعد بیشتر کسانی که در گیلان بعدها در عرصههای مختلف ادبیات و هنر مشغول شدند مستقیم یا غیرمستقیم معلمشان حیدر مهرانی بود. او متولد 15 اسفند 1315 در طالقان و از درسخواندههای قدیم بود که لیسانس مدیریت و بازرگانی داشت. در عین حال اشتیاق سوزانی به ادبیات و هنر داشت. خود من را با شعر نو در حد قابل قبول، او آشنا کرد، همینطور شعر سهراب سپهری با تحلیل را با او شناختم. مسائل اجتماعی و تاریخ را او بود که به ما درس میداد.
شمس با اشاره به اینکه مهرانی در سالهای دهه 40 رییس اداره کشاورزی بوده و به این دلیل در لنگرود ساکن شده است گفت: او از روشنفکران قدیم بود که علاقهمندان را دور خود جمع کرده بود. کتابخانهای وسیع داشت و ما که آن موقع پول و فرهنگش را نداشتیم از کتابهای او استفاده میکردیم. مثلا من طرفدار شعرهای سانتیمانتال بودم و او مرا با انواع شعر نو آشنا کرد. در کل نقش بزرگی در گیلان داشت؛ از لنگرود که من، کریم رجبزاده و رضا مقصدی بودیم تا فومن که شیون فومنی در آنجا بود. همه به نوعی شاگرد او بودیم و پیش او درس میخواندیم.
این شاعر در ادامه گفت: چیزی که برای ما در شخصیت او چشمگیر بود حافظه قوی، دانش فراوان و فروتنیاش بود. این اواخر طوری با ما حرف میزند که انگار کاری برایمان نکرده است. در سال 53 به دلایلی بر سر دوراهی انتخاب ادبیات یا مسیر دیگری قرار گرفتم و مدتی هم ادبیات را ول کردم، ولی با ایشان بود که دوباره به شعر و ادبیات برگشتم. شمس لنگرودی در پایان متذکر شد: نقش حیدر مهرانی در گیلان مانند نقش فریدون رهنما بود که در دهه 30 روی شاعران نفوذ داشت و راهگشا بود. البته مهرانی عمدتا شفاهی بود و کمتر نوشته است. حیدر مهرانی 30 دیماه 1393 در سن 78 سالگی در بیمارستان گلسار رشت از دنیا رفت. روحش شاد.
کیشکه شاپُسَر بُپُرسی:
- این کو بیایی و هیشکی خوشحال نگَرده دِ غصّه تر چیه؟
روباهَک او ر بگوت:
- این کو بِشی و هیشکی رِ حالی نگرده!
عکس بالا از: خانم کاترین کمالی
طالقانی درجی