درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاهگل» ثبت شده است

فـاجعه معــماری در طـالقان

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ

آن زمان که در کنجی می‌نشینیم و دفترچه خاطرات رو ورق میزنیم، در می‌یابیم که ای عجب، بسیاری از لحظاتی که با لذت سپری کردیم در خانه‌هایی بوده که با در و دیوار و پستو و ایوان و تنورستان و حتی نردبان آن هم، به قولی عشق می‌کردیم و هویت لذت گذشته را در منازلی این چنینی لمس کرده بودیم.

 

 

امروز وقتی می‌گوییم برویم طالقان یا فلان ییلاق، عملاً جاذبه‌هایی که در مخیله نقش می‌بندد طبیعت است و آرامش و تفریح .به راستی شده است که امروز دلتان برای در و دیوار خانه تان در طالقان تنگ شده باشد؟یا اگر تنگ شده، این دلتنگی به اندازه‌ای هست که شما را ترغیب به رفتن کند؟ آیا اساساً هیچ تصویری در حال حاضر، در ذهنتان از خانه‌تان در طالقان دارید که موجب وجد و شوری در جان شود؟

صد البته که جوهر کلام، بازگشت به خانه‌های کاهگلی که از لحاظ مقاومت و  بهداشت و آسایش در سطح پایینی بودند نیست. تا صد سال گذشته اکثر منازل در سطح کشور، از پایین‌ترین استاندارها برخوردار بود و چه هزاران هزار انسانی که به هنگام وقوع زلزله در زیر آوارهای این خانه‌ها جان دادند. چه کودکانی که به علت نبود بهداشت مناسب در این منازل فوت نکردند. چه بیماری‌هایی که در سطح جامعه تسری پیدا نکرده و هکذا...

آن چه می‌خواهم بگویم فقط فقر و فقدان هنر معماری در سازه‌های ویلایی و حتی شهری ماست. آن چه محصول چند هزار سال فرهنگ و هنر و اصالت ما متناسب با جغرافیا و فرهنگ و آداب و دیانت و روحیات و خلقیات ماست. هنری که خاک و چوب و آهن را چنان در هم می‌آمیزد که گویی خانه سکوی عروج روان به ملکوت شده است.

متاسفانه ما نتوانستیم ادغام صحیحی از تجدد و این میراث ارزشمند تا به امروز داشته باشیم و تقلیدوار سراهای چند صد میلیون تومانی می‌سازیم متناسب با آسایش تن و این در حالیست که ما وارث معماری بی‌بدیلی هستیم که خانه‌هایش سرپناه روح و روان هم بوده.

امروز در روستاهای طالقان شاهد ساخت مساجد چند طبقه با هزینه‌های بسیار بالا هستیم که متاسفانه فقط یک سازه است و اگر گنبد و گلدسته‌ای بر سر آن نباشد، در چشم ناظر گمان می‌رود یا مدرسه است یا درمانگاه و کمترین هنری از معماری ایرانی اسلامی که بستری فراهم می‌کند برای عروج خیال نیایشگر در آنها دیده نمی‌شود. تقلید پشت تقلید... کپی پشت کپی... رخوت پشت رخوت...!

در طالقان امروز ویلاها کمترین تناسب محیطی را دارا هستند و در بهترین حالت همان سازه شهری تهران ناگهان بر کوهی سر بر می‌آورد. خانه‌هایی با نمای روز شهری که وقتی دو ساعت در آنها می‌نشینی از یادت می‌رود که در طالقان هستی و وقتی از خانه خارج می‌شوی تلنگر می‌خوری که ای بابا اینجا طالقان است.

معماری ایرانی در یک کلام درون گراست و توجه ویژه‌ای به احوال و روحیات و ما فی الضمیر انسان دارد. مطبخ‌های غیرِ اُپن، ایوان، شبستان، اتاق‌های مجزایِ منتهی به ایوان، حیاط و باغچه‌هایی که در یک گردش کیهانی گویی منتج به مرکز آن آب و حوض می‌شود .سرویس بهداشتی در خارج از خانه و تنورستان و دهها شاخص دیگر. البته مقومات و مقتضیات زندگی امروز هم تغییر کرده و منظور بر احیا صد در صدی آنچه بوده نیست.مقصود برگرفتن حداکثری از آن هنر اهورایی است متناسب با زندگی امروز.

اینکه ما می‌رویم در بالا شهر و در یک رستوران شیک و گران قیمت با معماری ایرانی و سنتی که فقط در آن آجر و چوب و سنگ و آهن با ملات هنر ساخته شده است، می‌نشینیم و یک وعده غذا را به قیمت خون پدر می‌خوریم و صد عکس سلفی هم با آجرهای دیوار و تخت و پنجره‌های مشبک و منحنی می‌اندازیم و آنوقت در نافِ بافتِ روستایی طالقان، خانه‌ای می‌سازیم شهری!

خانه‌ای که اگر ده سال هم طالقان نروید، نه آجر قرمزِ گرم در نما دارد و نه ایوانی با سقف لمبه قهوه‌ای سوخته و نه نرده‌هایی چوبی ناز شصت استاد نجار و نه اتاق‌هایی حافظ امنیت روان، با درب و پنجره‌های مشبک چوب روسی، نه تنورستانی اَندود به نمای کاهگل نانو تکنولوژی و نه تخت و شبستانی که دلتان برایش تنگ شود.

 

 

امروز خانه‌های آنجا همان است که در اینجا... همچنان یک پذیرایی و یک آشپزخانه و سه تا اتاق و یک رنگ سفید به دیوار و مُشتی لوازم لوکس که مثال لوازم آرایش، خانه را از رخوت بیاراید.

امّا ای کاش خانه‌های طالقان به شکلی بنا شود که متناسب با محیط کوهستانی و برآمده از معماری با اصالت ایرانی و متناسب با فرهنگ بومی باشد. خانه‌هایی که فرق فارقی با منازل شهر داشته باشد و در عین رعایت بهترین استاندارهای موجود، ولو شده اندکی هم به هنر آمیخته باشد. فراموش نکنیم که شادی و رضایت درونی و در توالی آن آرامش روح و روان آدمی در یک خانه، هیچ ارتباطی به تجمل آن ندارد و کسب این موهبت جز بر طریق هنر معماری با اصالت که محصول چند هزار سال تکامل در هر فرهنگی می‌باشد میسر نخواهد شد.

آیا رفتن از این خانه شهری به آن خانه شهری در ییلاق، نامش سفر است؟.این چه سفری است که هیچ تغییر و تحولی در وجود آدمی در آن دیده نمی‌شود؟.امروز استفاده از هنر معماری ایرانی در گران قیمت‌ترین نقاط شهری تهران استارت خورده و امیدواریم هرچه زودتر به طالقان ما هم برسد.

تا بوده چنین بوده که همیشه اعتبار امور توسط قشر ثروتمند به جامعه تزریق می‌شود. در طالقان هم این شروع خجسته ولو بسیار محدود شروع شده است که ما می‌توانیم با توجه بدان، ایصال به مطلوب را سرعت بیشتری ببخشیم.

 

 

به امید روزی که دلمان برای یک شب اقامت در خانه‌های‌مان تنگ شود .شاید خانه‌ای بسازم فردا، خانه‌ایی که دلم لک بزند برای دیدارش. خانه‌ای با نمای آجرهای قرمز با بند کشی های سفید و مشکی که گویی یکدست، ردایی از خاک سرخ بر تنش پوشاندی. خانه‌ای با ایوان و نرده‌های چوبی قهوه‌ای رنگ، هنر دست استادی زبردست. خانه‌ای که هم تنورستانی به نمای کاهگل نانو دارد و هم هیمالانی زیبا کنج حیاط. حیاطی که به چهار گوش هندسی درخت و گل‌کاری شده است و در میانش حوضی آبی رنگ دارد. با ایوانی که سقفش لمبه‌های خرمایی رنگِ شیکی کوبیده شده و در دکوراسیون داخلی اتاق‌هایش، آجر و سنگ و رنگ کاهگل به‌کار رفته باشد. خانه، مطبخی داشته باشد با درب‌های مشبک جدا شده از پذیرایی. اتاق‌هایی که در درون خانه، با پنجره‌های منحنی به پذیرایی باز شود و شاید در گوشه آن تختی مجلل باشد که بنشینم و از پشت پنجره‌های مهربان، بارش باران و برف را تماشا کنم. خانه‌ای که هر گوشه‌اش نماز گزاردن، لذت داشته باشد و حداقل بکشاندم به سکوت و تفکر و اندیشه. خانه‌ای با جادوی معماری اصیل...

 

 

خانه‌ای خواهیم ساخت

به قلم: حامد نجاری، از روستایِ گورانِ طالقان

  منتشر شده در کانال طالقانی‌ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۰۵
درجی طالقانی

فانوس خیالم رهسپار با تو بودن است

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۰۸ ب.ظ

شماییب آرزو مینُم هَر وَخت چُشمانِ‌تانِ دِمی‌وَندین و خوئِتان می‌بره

یه قشنگِ خِوء بیا پِلکان‌ِتانی پُشت

بَهد دی که صُبح گِردی، واقعیت زُندگی‌تان به قشنگی هامون رویایِ شوءِتان باشه

 

پس با این رویا، چُشمانِتانِ دَبُندین عِزیزانِ جان

شِو و خِو خوش

 

 

برگردان متن: آقای افتخاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۲۱:۰۸
درجی طالقانی

روز تعطیل و دلتنگی

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ق.ظ

 


روز تعطیل که میشه، دلم پَرپَر می‌زنه برای خونه‌ی مادربزرگ

و دلتنگیم برای اون حجمِ مهربونیِ محصور در دیوارهای خوش عطرِ کاهگلی، به بی‌نهایت می‌رسه...

این گل شاه اشرفی که ما بهش شیویدی هم میگیم، عجب حال و هوایِ طالقان رو داره.

تو اکثر خونه‌های روستایی و باغچه‌های باصفاش، میتونی یه عالمه از این گلها رو تو رنگهای مختلفش مشاهده کنی. مثلاً تو عکسهایی که از خونه ی آیت الله طالقانی گرفته شده، این گلهای زیبا خودنمایی می‌کند.

 

یادش بخیر... خونه‌ی اورازان ما هم یه عالمه از این گلها داشت


متن: بانو سیمرغ

عکس: آقای مسعود جعفری نژاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۰۸:۳۰
درجی طالقانی

گپی با طالقان به زبان آن شِرلی!

يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۲۰ ب.ظ

طالقان جانُم

مُنه بگو آن کاهگُلی خانه آنوت

که وَختی واران میزَه

کاه و گُلی بو، آدُومه مَست میکُورد

چی گِردی؟

 

آن سَبزه مورته باغانُت

چی گِردی؟

 

کُجِه بَش آن قشنگه کوچه گَلانُت؟


 

متن از سیده مریم قادری، از اهالی اورازان طالقان

عکس از مریم مومن آبادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۵:۲۰
درجی طالقانی

با ما در یک سفر تصویری به خانه های تاریخی و پر خاطره طالقان همراه باشید.


علاوه بر اتاقها، خانه های طالقانی شامل موارد دیگری نظیر تندورستان (تنورستان)، هیمه لان (محل نگهداری هیزم)، کَله (اجاق هیزمی) و ... می شد.


تندورستان (لوله دودکش تنور نان پزی = لوکومبر و انبر فلزی نان گرفتن از تنور و سر تنور نان پزی را در عکس مشاهده می کنید.) - عکس: بانو شوکت لهراسبی 🔻



کَله طالقانی (اجاق دیواری) قدیمان در طالقان زمین ایوانی دیوار میانش کله داشت که با هیمه تَش میکردن و مرغانه، آرشو، حلوا، پیاز، برنج و بلغور و فسنجان و دیگر غذاها را در آن درست میکردند. - عکس: بانو شوکت لهراسبی 🔻




آخور (جایی برای ریختن خوراک گو و مالان که  میان آن، واش، یونجه، کاه و جو همینان) - عکس: بانو شوکت لهراسبی 🔻




سقف قدیمی خانه و پسینه همراه با درجی که برای روشنایی بساتیبن - عکس: بانو شوکت لهراسبی 🔻





آزنگله یا درانه باغ، همان در ورودی باغ است که با چوب، میخ و سیم به صورت دستی و ابتدایی درست شده است - عکس: بانو شوکت لهراسبی 🔻




آزینگَله با قفلی ساده! - عکس: سیده مریم قادری
🔻




نمای زیبا و قشنگ خانه های قدیمی طالقان همراه با مهتابی ستون های چوبی و سقف حصیری - عکس: بانو شوکت لهراسبی (روستای لُهران)
🔻




نمایی قدیمی روستای شهراسر طالقان در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی - عکس: بانو شوکت لهراسبی
🔻



حیف است خانه هایی با آن همه زیبایی و شور زندگی، اینگونه متروک و سوت و کور بمانند
🔻




از مفهوم زندگی فقط مشتی علف بر روی سقف مانده
🔻




و دردناکتر اینکه خانه آوار شود و عکس عزیزِ صاحبخانه هنوز به دیوار باشد - عکس: یکی از روستاهای طالقان، از: آقای محمدحسین 🔻




ای وای بر اسیری کَز یاد رفته باشد
عکسش به قاب دیوار... در زیر مشتی آوار
او مانده چشم به راهش... دلدار رفته باشد...
🔻



جانتانی قربان، نیَلین قشنگه قدیمی خانه هان خُراب گرده. اگر دی بازسازی مینین یا جدید میسازین، به نکات معماری سنتی توجه کنین. خانه هایی بسازین که با روح طبیعت طالقان سازگار باشه.

در آخر به رسم بزرگان طالقان دعا می کنیم:
ایلاهی خانُتان آبادان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۰
درجی طالقانی

حکایت کاهگِل: بوی خوش باران در خانه های قدیمی

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ

روزهای پاییزی اگر رهگذرِ کوچه ای روستایی باشی

از آن روستاهایی که زندگی هنوز در رگهایش جریان دارد...!

 

بوی کاهگِل از تار و پود روستا، به مشامِ جان می رسد

 

بویی قدیمی...

پر از عشق

و خاطرات کودکی...

 

بی گمان همه ی ما روستایی زاده ها، بوی کاهگل را دوست داریم...

 

شاید به خاطر الفت دیرینه ی اوست با دل

و شاید هم به خاطر عادت آینده ی ماست با او به هنگام آرمیدن در خاک!

 

هرچه باشد، این روزها، روستاها بوی کاهگل می دهد...

 

بوی همبستگی مردمان روستایی،

به پیشواز فصل بارش رفتن

و زمستانی سرد، اما گرم از صمیمیت و محبت را در کنار هم گذراندن...

 

این روزها

چه حال خوشی دارد روستاهامان

 حال دل همه تان خوش


سیمرغ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۶
درجی طالقانی

کاهگل (گُِلِ بام)

سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۲۴ ق.ظ

کاهگل یکی از ملاتهایی است که در معماری ایران، به کار می‌رود.

ما هم در طالقان، برای ساختن خانه های روستایی، از آن استفاده می کردیم.

این ملات ترکیبی است از خاک رُس و کاه که عمدتاَ برای اَندود کردن سقف‌ها و دیوارها به کار می‌رود. به دلیل وجود کاه، مقاومت نسبی پیدا کرده و جلوی ترکیدگی آن گرفته می‌شود. از سوی دیگر عایق خوبی برای جلوگیری از انتقال حرارت است.

 

برای ساختن گل کاهگل تا حد امکان از خاک رُس استفاده می‌کنند. پیش از این که خاک را آب بدهند، آن را با کاه به خوبی می‌آمیزند و به شکل تپه کوچکی در می‌آورند، میان آن را گود می‌کنند و داخل آن به نرمی آب می‌ریزند، خاک و کاه را با آب می‌اندازند تا در آب گل، زردی کاه نمودار شود، سپس خمیر را مالش می‌دهند و به تدریج کاهگل ساخته می‌شود.

 

امروزه و با ورود مصالح جدید در شهرسازی و ساختمانسازی، دیگر کمتر کسی از این ملات استفاده می کند اما در مناطق روستایی، هنوز هم ساختمانها و خانه های کاهگلی سرپا و قابل استفاده، موجود هستند.

 

🔸 مزایای کاهگل

قشر کاهگل عایق است؛ گرما و سرما از آن عبور نمی کند؛ (لذا در مصرف سوخت صرفه جویی می شود) باران در پوشش های گنبدی و سقف های طاقی آن نشست نمی کند؛ همهمه کوچه ها و بازار ها در آن گم می شود و لازم به توضیح نیست که گرد آمدن خواص این چند عایق در یک ماده به ندرت دیده شده است.

 

کاهگل ارزان است. کاه در اغلب شهر های ایران به فراوانی یافت می شود. قیمت خروار آن ناچیز است؛ و با این مقدار، کاه، سطوح بزرگی از اندود گل را مسلح می کند.

 

کاهگل را هر کس می تواند بسازد و ماوای خود را با آن بپوشاند و حفظ کند. اندود کاهگل آسان کشیده می شود. آدمی با یک دست خمیر آن را بر می دارد و بر روی سطح دلخواه پهن می کند. در این مورد حتی به کار بردن ماله در کشیدن آن روی سطوح، نشانی از امکانات صاحبخانه است.

 

کاهگل مانند خمیر نرمی بر هر حجمی پوشانیده می شود و در این مورد، معماران حداکثر استفاده را نموده و توانسته اند برای شهر های ایرانی میراث ارزنده ای از حجم های جالب به جا گذارند. گرچه کاهگل به سهولت و ارزانی به دست می آید لکن به علت خواص فوق العاده ای که نیز دارد، به صورت متن شهر های ایرانی در آمده و به بنایی قدم گذاشته است؛ به کلبه بی بضاعتان یا اعیان نشین ها، به کوره ها، به بازار ها، به حمام ها، به تکیه ها و بالاخره به مسجد ها. و همه این ساختمان های شهر، با کوچه هایی که میان دیوار های کاهگلی می دود به هم مربوط می شود.

 

کاهگل با توجه به میزان و نوع موادی که در خود دارد، استقامت بالایی دارد. هرچند شاید در مناطقی که پیوسته باران های شدید می بارد به مشکلاتی بر بخورد؛ نه به این معنا که دیوار یا سقف بریزد! بلکه تنها نیاز به تعمیر زودهنگام پیدا می کند که آن هم کار ساده ای است.

 

دیوار کاهگلی زیباست! خصوصا اگر با شاخ و برگ های درختان ترکیب شود. از دل طبیعت است و جان را صفا می دهد. اگر آبی روی آن بپاشید تا بوی خاک رس تازه همه جا را فرا بگیرد؛ خصوصا اگر دیوار با خمیر سرخ پوشانده شده و بعد نقش های تزیینی روی آن حکاکی شود.

 

🔸 عیب یک دیوار کاهگلی

دیوار کاهگلی را نمی توان شست! نمی توانید یک دیوار کاهگلی سنتی داشته باشید، بعد با هزارجور ماده ی شوینده ی مدرن، آن را بشویید، دستمال بکشید و گردگیری کنید! راه تمیز کردن دیوار کاهگلی پاشیدن مقداری آب با افشانه به آن است که با این کار بوی کوچه-باغ های روستا در خانه می پیچد.

 

از گذشته های دور درطالقان و الموت، از اوایل فصل پاییز، برای تعمیر خانه های خشتی به ویژه پشت بام ها از ملات کاهگِل (گل بام) استفاده می کردند.

 

با سپاس از خانم قادری و آقایان سید عباس هاشمی یرکی و مسعود فتاحی

تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۰۸:۲۴
درجی طالقانی

مدرسه خاطــرات در طـالقان

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۷ ق.ظ

مدرسه خاطــرات در طـالقان

بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم

سخن را با کلامی از هراکیلیتوس آغاز میکنم که میگوید: هیچ گاه نمیتوان در یک رودخانه دو بار پای گذاشت.
از آن جهت که بار دوم رودخانه تغییر کرده است و جهان پیرامون ما هر لحظه در حال دگرگونی و تطور و تغییر است و گویی هر دم به فرمان خداوند سبحان آیتی از  کن فیکون در ذرات و کنه خلقت جاریست.
بزرگترین درسی که از این آیات رحمانی حاصل میشود آن است که ای برادر در اگری نتوان نشست که غایت آن رجعت به گذشته باشد و احیـــای آنچه گذشت محال عقلی ست.
امروز در اکثر محافل مجازی و حقیقی طالقانیها خاطراتی سراسر حسرت است از دورانی شیرین که گذشت و یاد ایامی که در گلشن صفایی داشتیم و  آن زمان طالقان چنین بود و چنان بود و

 ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ
کار ما شده است نقالی دوران گذشته و شرح ما مضی (آنچه گذشته است)
این رویکرد مادامیکه در جهت حفظ و اشاعه و احیا ارزش های اجتماعی ما نظیر فرهنگ و گویش و آداب و رسوم و هویت ماست بدون شک بلا مانع است و یقینا واجب اما خطــــر آنجاست که این روال در ضمیر ناخودآگاه ما توهم و رخوتی میافریند و بی آنکه خود بدانیم به دنبال بازسازی آن دوران رفته خواهیم بود .
بازسازی و بازگشتی که به حکم خلقت خداوند متعال محال است و در چنبره جمود و دگماتیزمی گرفتار میشویم که  در برابر هرگونه تغییرات از خودش مقاومت نشان میدهد. نتیجه آن انفعال در مقابل تغییرات است و حاصل جز عقب ماندگی و باز کردن راه برای دلالان و استثمار گران نیست.
 طالقان دیروز برساخته آن زمان و پدربزرگ و مادر بزرگ های صد ساله و کهنسال ما بود که سالهاست به رحمت خدا رفته اند و دوران خودشان را با خودشان برده اند. دیگر نه کوپایی با بوی بند های اسپرس بر بام ها افراشته خواهد شد، نه غروب هنگام گله های گاو و گوسفند به ده سرازیر خواهد شد. دیگر نه بر سر سکوها مادربزرگ ها با روسری سپید چون قلب پاکشان با شالی به کمر بسته خواهند نشست،  نه جلوی خانه ها آب و جارو خواهد شد و نه بوی دیوار های کاهگل باران خورده دیوانه ات میکند.
دیگر نه صدای دوشیدن شیر به دست پینه بسته آقاجان رو خواهی شنید و نه نوای خرد شدن علف ها به کارد تیز بی رحم. دیگر هیچ. همه و همه رخت بر بستند و رفتند، چراکه صاحبان آنها رفتند و ما چون میهمانی بودیم بیخبر از میهمانی.
بازگشت و بازسازی آن دوران محالی تلخ است که باید باور کنیم.
آنزمان که باور کردیم پس آغوش به سازندگی و رشد و توسعه گشاده ایم و ورود توسعه را متناسب با نظام اجتماعی انسانی ارزشی خودمان مدیریت میکنیم. .به فلان مظهر توسعه میگوییم پایت را طالقان نگذار که تو به زخم ما نمکی و به فلان موهبت توسعه میگوییم : تو بیا که نوشداروی سهرابی
اکنون ما در توهم بازسازی گذشته مانده ایم و از آن سوی سیل ویرانگر استثمار در قالب دیبای زیبای صنعت و توسعه  هست که خانه از بنیان میکند به انتفاع زمین خواران و دلالان.
اگر امروز این چهار خط حدود و ثغورهای بافت و حریم ها در طالقان نبود حضرات زمین خوار سنگ کف رودخانه ها را هم خورده بودند و یک لیوان آب هم به رویش.
آن زمان که ما خاطره تعریف میکنیم و از گل و بلبل عکاسی میکنیم، دوستان دلال زمین متر میکنند و به تقدیر خصم خدشه بر این تدبیر و رسم میکشند. باور کنیم بازگشت به آن دوران محال عقلی است.
اگر مادر بزرگ ها را نمیتوانیم بیاوریم بجایش کوچه ها را پر از گل مینشانیم به یادشان، اگر صفای آن سکوها را نمیتوانیم بازگردانیم بجایش معماری زیبای ایرانی را در خانه های نوساز روستا میتوانیم احیا کنیم .میتوانیم صنعت توریسم را مایه ارتزاق و به موازات آن افزایش جمعیت ساکن و ظهور باغداری و دامداری را شاهد باشیم.
باور کنیم بازسازی گذشته محال اندر محال است..
تا ما در خاطرات نشسته ایم باغات خشک ما صحنه ورود غیر قانونی اغیار است و روستاهای ما ویرانه یی بزک شده به خانه های شهری نا همگون و زمین های ما چوب حراج فروش خورده و سهم دره طالقان بجای درامد حاصل از صنعت توریسم ، دپوی زباله یی چند صد تُنی و تا سر بجنبانیم  طالقان  شده است لواسان و کلاردشت...
برادرم هیچ گاه نمیتوان دوبار پای در یک رودخانه نهاد. باور کن.
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم

نویسنده : حامد نجّاری

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۰۷
درجی طالقانی