درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصائب ادمین» ثبت شده است

گاز رسانی به طالقان

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۹ ق.ظ


زُومُستان بیامی و گاز نیومی!


راستی شماهان موافق گاز رسانی به روستاهای طالقان هستین؟

اگر آها، که طبیعت چی میبو؟

اگه نه دی، مردمانی سختی چُوطو تُومام گرده؟

نظرات خودتونو زیر همین پست، کامنت کنید.


برخی نظرات ارسالی:

آقای مسعود از زیدشت: خداییش نعمت بزرگیه، از وقتی گاز اومده، مادرم اینا راحت شدند، دیگه زمستونها مجبور نیستند که بیان تهران.

ولی از یه طرف دیگه هم غریبه ها زیاد میشن. مثلاً زیدشت، خدایی خیلی بد شده، همه غریبه شدند و دیگه دِه نیست که من اصلاً این وضعیت رو دوست ندارم.

خانم فریبا سوداگری از میراش: من موافقم ولی نگران دی هستم. چرا که خطرناک هست برای پیران. ولی خا از یه جهت دیگه راحت دی میبُن.

آقای بهروز حاجیان از زیدشت: من موافق صد در صدی هستم. با اجرای گاز چه آسیبی به طبیعت زده میشه؟ ما ساکنان طالقان، سالهاست که از کمبود امکانات داریم رنج می بریم و بابتش هزینه های گزافی پرداخت کردیم. امسال، غیربومی‌های طالقان (اونهایی که طالقانی هستند اما زندگی اصلیشون در شهرهای کرج و تهران هست) در مناطقی که گازرسانی شده، طالقان موندند. به طور قطع، هر امکاناتی که میاد، هم دارای معایب هست و هم مزایا، ولی واقعاً نمیشه اصلی ترین نیاز مرد رنج کشیده طالقان رو فدای طبیعت کرد. باید یک جوری این گازرسانی انجام بشه که خیلی هم به طبیعت آسیبی وارد نکنه.

از اون طرف هم ترس هجوم افراد غیرطالقانی به طالقان پیش میاد که مدیریت این قضیه، به خودِ طالقانی ها بستگی داره. بومی‌هایی که مالکن و خودمختار و میتونند زمینهاشون به غریبه ها نفروشند. ولی واقعاً در هوای سرد نیمه دوم سال، گاز اصلی ترین نیاز مردم منطقه هست به طور قطع.

واقعاً با ورود گاز، خیلی مردم راحت میشن، هم در بحث امکانات سوخت رسانی که برای گازوییل مجبورن برن تو صف، نازِ سوخت رسانها رو کشیدن، پمپ بنزین و بوروکراسی فرمانداری و ...

هم یک جورایی بحث شغل و درآمدزایی و امکانات دیگه، به این گزینه وابسته است. چون جمعیت زمانی زیاد میشه که امکانات باشه. شرایط شغلی زمانی بهبود پیدا میکنه که جمعیت زیاد باشه. در نهایت همه چی به امکانات منطقه مربوطه.

به نظر من اگر یک کار مثبت برای طالقان انجام شده باشه، همین گاز رسانیش هست.

خانم زری مهرانی از مهران: گاز عالیه و اگه به مهران برسه، من میخوام که دهه بعدی رو در طالقان زندگی کنم. خواه ناخواه امکانات با گذشت زمان باید بیشتر بشه. خلاصه در کنار مزایا، شاید معایبی هم داشته باشه ولی برای منطقه سردسیر واقعاً نعمته. مثلاً همین روزا اگه ما بخواییم بریم طالقان، خونه یخه، کف اتاقا انگار که خیسه از سرما، درسته هیچ چیز مانع عشق یه طالقانونی نمیشه و سنگ هم بباره میریم طالقان ولی واقعاً واسه بومی ها تهیه و هزینه سوخت سخت و زیاده. هرچند گاز تا بیاد بالا طالقان، بیست سالی فکر کنم طول بکشه. ما که خونه مون صعب العبوره احتمالاً 50 سال دیگه گاز بیاد! فعلاً قراردادشون (قرارداد گازرسانی) تا روستای جوستان هست گمونم.

خانم شهناز سلطانیان از دیزان: با توجه به آسیب دیدن طبیعت و هجوم غیر طالقانیها به طالقان که خودش یک فاجعه است، اما با مدیریت به جای طالقانیها که زمین و خونه به غیر نفروشند و بر کار گاز رسانی نظارت درست انجام بشه، گاز باشه خیلی بهتره. ما خودمون اگه گاز باشه، زمستون هم میمونیم طالقان و این کار رو خیلی های دیگه هم می کنند.

سیده مریم قادری از اورازان: زندگی بدون سوخت مناسب در آب و هوای سرد منطقه، یک معضل بزرگه که باعث کاهش جمعیت و متعاقب آن درآمد و رونق زندگی در طالقان میشه. اما گرم شدن زمین، آلودگی هوا و هجوم زمین خواران به منطقه و متعاقب اون خیل عظیمی از افراد غریبه با فرهنگهای مختلف، طالقان رو در معرض آسیب جدی قرار میده. گاز رسانی یک ضرورت اجتناب ناپذیره اما در کنارش باید به هزار مورد دیگه هم فکر کرد و جوری برنامه چید که نگین سبز و پرافتخار البرز کوه و مردم نازنینش، کمترین آسیب رو ببینند. به امید دیدن این درایت از اهالی منطقه و مسئولین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۹
درجی طالقانی

دُندان بَکُشی یَن - سومین قُسمَت

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۰۹ ق.ظ

خاااا داستان تا اینجه بَ که بشیَم دُگدُری وَر وُ شروع کُرد دندانی میانَ خالی کُردُن...
این بی صاحب مَتّه رَ بزه مستقیم درد بَش تا مینی مغزی میاااااان. درد یه طرُف، این دستگاهی ویژ ویژ یه طرُف، کُلا فکر کنم سه چهار بار بُمُردُم وُ زُنده گردی ام، تا اونی میانی عَصَبَ بکُوشت. بعدش دی یه کاسه ای میان مَلات (مواد) خُز گیت و بگوت ایسه باید میانُشَ پُرکُنُم. گمانم ملاتُش گچ و سیمان قاطی بَ هم زود سُفت می گردی و هم همون شُکلی بَ ولی اُسمُشَ خارجُکی کُردی بیَن. هیچی یواش یواش بریخت دندانی سوراخی میانُ و بگوت دو سه ساعت چیزی نخور تا بتُون گردَه!

 

 

راه کَتُم بیامی اَم خانه و بی شام و چایی بُخوتُم. یه چند روز بُگذشت، اون یکی دُندانی زُق زُق شروع گردی، باز راه کَتم دُگدُری ور. این دفعه اَمان نُدا مُن حرف بزُنُم، کَلُفتِنگَ دس گیت و درجا بَکّند! باز یه گته چاه دهنی میان دُرُس گِردی. این مصیبت عُظما، سه چهار بار تکرار گردی تا کلاً جَر طرف دندانَ پاک گِردی، هرچی این پیرانَ مسخره کُردی بیَم سرُم بیامه.

غصه گِردی دو تا، ایسه حرف بزیَن دی با مکافات بَ. شینَ سین می گوتُم و سینَ شین. بقیه ی جملات دی دهن دِ در نیامی، سوت می کِشی، کم کم دِبیَم تبدیل گِردی اَم به یه لالَ وَرَه، بجز مواقع ضروری حرف نیمی زی اَم و اونم فقط «آها» یا «نه» می گوتُم ...

 


چن روز به این منوال بُگذشت تا قشنگ گِواُم بُزاست! یه خُجیرِ فامیلمانی عروسی گِردی، ای خاکان سَرُم.... نه می تانم نُشُم نه می تانُم بُشُم، اگه بُشُم، بُراخ میُبو اگه نُشُم بُراخ تر میبُو، دهن دُندان دنی، کلا همه عروسی رَ وِل می نُن وُ مُنَ سوژه می نُن...
هیچی عقلَ هانام عقلی سر و تمرکزِ فکری انجام بُدام بینُم چه پُلوتیکی میشا بزیَن.... تنها راهی که به ذهنُم بَرُسی این بَ که یه لنگه دُندانِ فک بالا جور کنم هانیَم دهنی میان تا این عروسی رَ بگذرانُم...

بِشیم بخش تبلیغاتِ دیوار چِنگ دُکُردُم، هی جَر و جیر بِشیم تا یه جا بِزی بَ: اُجاره ی دُندان! 

شماره دی هانا بَ. دُلَ بزیَم به دریا وُ زنگ بزیَم. یه قشنگ صُدا جواب بُدا. بعد از کلی شین و سین بگُوتُن حالیش کُردُم که یه دوساعت کرایه می خوام. هی شروع کُرد تعریف کُردن که این دُندانان در حد فابریک هسته وُ  یه خانم دکتری شین که صبح  هامینا دَهنُشی میانُ فقط می گوت سلام وُ اویی همرا هیچی نخوردی وُ اصلا کار نُکردی وُ این جور بازار گرمیان.
بالاخره بعد کلی طول و تفصیل بگوتم مُن باید بینُم سایزُش می خوره یا نه؟ بگوت بیا خانه ای دَم.

 

 

هیچی یه اسنپ بیگتُم بشی ام خانُه شانی دَم. دُندانانَ هانا بَ یه گته شیشه ی آب مقطری میان، بیارد دُور دَ نُشان بُد،ا بگوتُم بیار تست کنیم، بِینیم جا میشُو. بگوت اول بیعانه هادین تا شیشه ای میان دَ دَرُِرُم. ۵۰ تومن هاگیت تا تست کنه. اول بگوت دهن شویه ی همرا دهنتَ خوب بشور و الکل بزن و ضدعفونی کن و کلی بهداشت و این قُرتی وازی یان تا یواش یواش دندانِ هانا دهنی میان....

ای خدا چُشمُت روز بد نینَه، بی صاحب دو سایز گَته بَ و مُن دی دُندان لازم بی اَم، راه چاره ای نُداشتُم. کلی دستمال کاغذی هانا اونی میان و بگوت دُندانَ گاز گیر، سُفت میبُو دهنوتی میان، ولی هیچی نباید بخوری. فقط عروسی ای میان می تانی فوقش یه لبخند بَزنی!! ساعت دی بَزَه از زمان دهَن بشی یَن دندان تا خروجش ساعتی ۵۰‌ هـــــــــزار تومن  شرط دی کُرد میوه و غذا و شیرینی  ممنوع هسته فقط در حد لبخند.

 

 

مُن دی قبول کُردم و بیا می اَم خانه تا آماده گَردُم بُشم عروسی..

اُدامه داره...

 

«مینی بنویشتان» به قلم: فرشید فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۹
درجی طالقانی

دُندان بَکُشی یَن - دویُمین قُسمَت

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۳ ب.ظ

مرا بِسُود، فرو ریخت هرچه دندان بود

نبود دندان، لا، بَل چون چراغ تابان بود      «رودکی»

 

 

در قُسمتِ اوُل بُگوتم که این درد در وطن درمان نگِردی و مینی پا وآز گردی به این وَرِ گردنه: هشتگرد و کرج. آها جانُم، آها بیامیَم این جَلّادانی وَر. اینجه روزی چند صد تا دُندان عینَ  پُوتِه دار از بیخ در میارن یا اونی میانَ مته دِمی نُون.

این مته رَ بگوتوم داغُم تازه گردی! ای روزگار...

نعمتی هامی دِیُ اونَه به زشت ترین حالت ممکن پَس هامی گیری.  آدمی جوانی و زیبایی و نیرو دُندانَ هاگیری دی چی می مانه؟

 

 

دَبیَم می گوتم بیامی ام این چِل و پنج ‌متری سر، یه گَته تابلو دَبَه گمانم الانم دره «کیلینیک دندان پزشکی»

اسمش قشنگه بَ، سَرَجیرینگَتُم و دُل شی اَم. پله آن جَرشیَم وُ دو سه تا دی گته سُرفه کُردم یعنی مُن دَرُم بیام!

یه تازه سرکَتَه دخترُک رنگ و لعاب دار، میزی پشت دبَه. خیلی مؤدب نوبت هادا، بنیشتُم تا نوبتم گِردی. این ماتَ شیشه ای دَره وآز کُردم دُل شی اَم دکتری وَر. بگوت دُراز گَرد این صندلی اِی سر، بِینُم دُندانانت چی اَن (معاینه کنم).

مُن قبل از این که دهنُمـَه وآز کُنم، یه پا منبری بخواندُم اویی بَ که خیلی وحشت نُکنه! بُگوتم مینی دهن عینه غار علیصدر و قندیل‌آنُش هَسته تعجب نکنی آقای دُگدُر..!

بَخندی بُگُوت اینانی که تی اِی بَ آرزو هسته، مای بَ خاطُره هسته!!! ما روزی هزار بار این غارانَ چِنگ دِمی‌نیم، اصلاً ما روزی شمای دهنی میان دَرَه.

 

 

جَختی دُلُم قرص گردی، بسم الله بگوتُم وُ دهنه وآز کُردم. این آرامشِ قبل طوفان بَ و مُنِ بیچاره خبر نُداشتُم. کم کم نیگا کُرد و چراغ قوه بَزَه و آینه و پَنس و قاشق و چِنگالَ! دُکرد مینی دهنی میانُ و بگوت: این یه دانه رَ باید عَصبُشَه بکوشُم و تی ای بَ با موادِ خُجیر پُرکنم، فقط جَختی تحمل کن. هیچی نی اصلاً نگران نباش، به انرژی های مثبت و چیزای خوب زندگی فکر کن و دهنَه وآز بُدار...

 

 

 چُشمُت روز بَدَ نینه و هیچ کافری سر نیا...! دهن وآز کُردن همانُ مته بِزیَن همان، درد بَش تا مینی مغزی میان.

اُدامه داره...

 

«مینی بنویشتان» به قلم: فرشید فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۳
درجی طالقانی

دُندان بَکُشی یَن - اولین قُسمَت

شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۸ ب.ظ

 

 ایلاهی هیچ دُهانی بی دُندان نُمانهِ وُ هیچ بنی بشری دُندان درد نَکُشَه. ایلاهی آمین.

ایمشُو که مُن این داستانَ می نویسُم از سی و دو تا دُندان، سه چهار تا بُماندی و بِقیه دی از مابین بشینَه... گُمانُم دو سه تا شان هنوز اون دُندان کِشی کاسه ی میان دَرُن. عقلانَ چند سالی هَسته از دست بُدامِه وُ آسیاهان دی خیلی ساله کار دَ بَکِتی. این دو سه تا دی چَن روزِ مهمان هستُن و به جمع رفتگان می پیوندُن. دی باید کلاً فاتحه شانَ بُخوانم.

 

 

بیشیم اصل داستانی سر، دندان و دندان کشی سابقه ای طولانی داره. همینجوری که عَسکی میان مِینین، این دُندانان یه قشنگِ ترگُل و رگُل زُنی بَ از کشور باستانی مصر، الان به این روز دَکتی! همینی خاطُر میگن آدُمی دَ فقط یه خوبی می مانه و یه بدی! اوناکان دی یه روز خودشانی بَ دبدبه و کبکبه ای داشتُن، ای روزگار...

 

 

از میان همه ی اختراعات بشر دو سه تا خیلی بد نام گِردی‌یَنَه. یکی دینامیت هسته، یکی کلاشینکُف، یکی دی بی صاحُبَ کَلُفتِنگ! گمانم این کَلُفتِنگ دی ساخت اون بورِ کله روسی آن باشه اُسمُش اونانَ وامیشُو...

مینی دُندان بکشین از زادگاهم (حسنجونِ طالقان) شروع گِردی. یعنی قشنگ یادُمه مراسُم اِفتتاحیُوش مُنَ گول بِزین بُگوتُن شیری هسته، دوباره درمیا! چَن سال مُن مُنتظُر بُماندم در نیامه که نیامه ولی جاش یه گته چاه بُماند دهنُمی میان. این چاهان الان تکثیر گردین و تعدادشُان به چاهای نفت ایران برُسیه!

 

 

بعد از افتتاحیه، دومین دُندان که ماهی اِی تیخ بَشه میانُش، هر بُلایی که اویی سر بیاردم خوب نگِردی، راه کَتم شهرُکی درمانگاه. اونِ دی به سلامتی هدیه هادم اون جِه وُ این مسیر دُندان بکُشی یَن کم کم مینی بَ عادی گردی!

تا یادُم دَرنِشی بُوگَم چَن تایی دی منگُلانی دُندان کشی کاسه ای میان هانام!

 

 

کم کم بِدی یم اینان جواب نمیدی، پام وآز گِردی اینوَر گردُنه! بیامی اَم هَشتگُرد، دُندان کَشَ فامیل مانی وَر خدا اورَ بُداره گمانم سه چهارتایی اونی کاسه میان دی هانامه. باز اُفاقه نُکرد وُ راه کَتُم کَرُج! اینجه مدرنتر وجلادتر این داسُتان یه گَتَه کُتابه قُسمت بعدی میگم.

اُدامه داره...

 

«مینی بنویشتان» به قلم: فرشید فلاحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۸
درجی طالقانی


زیمین لَرزه یه تلنگره

یه ناتریک

که یادُمان بیا زندگی کوتاهه و وَخت رفتن هر آن میتانه باشه
که ویشترک عزیزانمانی هوا ر بُداریم

این سوز و سرمایی میان، هموطنان مصیبت دیده ر یادا ناکُنیم
هرچی میتانیم کمک برسانیم
مخصوصاً اهدای خون، این زمان بهترین کاره



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۶ ، ۰۹:۵۳
درجی طالقانی

مصائب اددمینان: اعتراف

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۱۶ ب.ظ


چند وقت پیشان بَ، یکی از همشهریان در درجی، مدام پیغام میدا که اگه کاری منی دَس دِ بر میا، هادین تا کمکی کنُم. مُن دی یه متن برساندیم و بگوتم بخوانه تا بنگنیم کانال.
چند روزی بُگذشت و خبری نگردی. او دِ پیگیری کُردُم که پس صوت چی گردی؟!
جواب هادا که ببخشید شرمنده، جایی دَرُم که کامپیوتر نُدارُم، گوشیم یه دانه دارُم، نمیتانُم هم اونه ای میان، متنه نگاه کُنُم و هم بُخوانم صدا رِ ضبط کنه.

( چون ما تاکید مینیم که برای سهولت حتی الامکان از وویس تلگرام استفاده نکنن. بنابراین نمیشا با یه گوشی صوت ضبط کُرد و هم آنه ای میان، تلگرامی متنه بُخواند.)

خلاصه او رِ بگوتم: خا با گوشی خانُمت ضبط میکُردی!
جواب هادا: نوداره!
بگوتُم: خا یکی اوییب بَخر.

😁 (نمیدانم چرا مُن که همیشاک سعی مینُم، گپ شخصی و مسایل مربوط به خانواده ی افراد ر قاطی گپ کاری نُکنُم، اینه ر بگوتم!)

او دی جواب هادا: آخه خانم، کدام زنی رِ میشناسین این دوره زمانه گوشی نُداشته باشه؟ منظورم خودُم بیَم که زُن ندارم! 😤
باز دهانم دِ بَپری: خا به آقات بگو یکی تییب بَخره، شرط دی بنگن، عاروسی گوشی، از این خُجیران باشه ک صوته خوب ضبط مینُن 😝
 😂😂😂
هیچی دیه... گمانم همان سره خور بَ ک بیزی مُنو اسپم و ریپورت کُرد خیر ندی 😂😂😂😂

ایسه مُن گو اِحتراف (اعتراف) کُردُم، تو اما بُشنو و باوُر نُکن 😜

✍ متن، تنظیم و تهیه عکس:
      سیده مریم قادری، اورازانی یال
تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۶
درجی طالقانی

مصائب اددمین

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ق.ظ

مصائب اددمین

فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرا می‌گیرد. امروزه، شیوه ی استفاده از تکنولوژی و تعامل با پدیده های اجتماعی را هم باید به مجموعه فرهنگ اضافه نمود.

 روش استفاده از تلگرام، در گروهای و کانالهای آن و ارتباط با مدیران هر کانال، در کشور ما هنوز جا نیوفتاده و یا آموزش داده نشده است. بطوریکه مشاهده میشود، اکثر مدیران این کانالها و یا فعالین فرهنگی _اجتماعی خصوصا عرصه طالقان، در همان روزهای آغازین فعالیت ریپورت شده اند. داستان از این قرار است:

عمو 'چپاک قلی' از محله شانی  ِپَل و دارانی شکوفه و ... مَثَلتا عکس میگیره عو میخا هادیه یکی از این کانالانی میان درنگنون. عکسا میرسانه  کانالی مدیری بَ ، مدیر دی یه گتِه غلط کوردیه، یه کانال در راستای اهداف فرهنگی _اجتماعی طالقان، با رسالت اطلاع رسانی و شناساندن جاذبه های گردشگری و زبان و ... درست کوردیه، میا مینه عو باریکلا 20 نفر اویی بَ عکس برساندین و مطلب میشو یکی یکی وا مینه.
اولی مثلا 'شاه البرز طالقان' اویی ب یک خوجیره عکس برسایه کلی کیف مینه اما میا او د تشکر کنه، یادش میکوعه ای امان نکنه آقای شاه البرز بزنه اسپم کله ای میان(spam)، او ریپورت گرده. خلاصه بیسم الله بیسم الله گویان، میشو pv و یه 'خدا بداره' میگو و تشکر مینه و به خیر میگذره.

دومی با نام  man talak که پروفایلشی سرد عکس دی نوداره، یه دانه عکس یه کانال دیگه دِ ویگیتی، برسایه این کانالی بَ ، مایی مدیر کانال، از شانس این بنده خدا، اونجه بدیه و میگو که:
 دوست عزیز این عکسو قبلا در کانال دیگری قرار دادند. با عرض شرمندگی از قرار دادن این تصویر معذوریم.
این بگوتون همان و ابتدا راه ریپورت شدن همان. Man talak همین گو پیامو میخانه، دو تا فاحش اویی امواته هامیدیه و با حرص، یک دانه  اسپم کله ای میان میکوتانه، تا دیگه مدیر کانالی قیافه رِ نینه ...

سومین نفر دی از این زرنگ وچانه گو خودوش کانالداره و چشم ونمگیره بینه فلانیه کانال هی گت تر و پرمخاطب تر میبو. لذا هر روز، رفیقانشانی همراه توطئه مینون بر علیه این کانال. یه دانه عکس از نت ومیگیره و میرسانه مدیری ب، مدیر دی خبر نوداره این از چه قراره یه دستت درد نکنه و ممنون او رو میگو. اون زرنگ وچک دی قند دلشی میان عو میبو یه دانه خوجیر اسپم کله ای میان میزنه و به چوشم برهم زدنی، به اهداف شومش، میرسه.

چهارمی نفر دی اصلون خبر نداره اسپم چیه، چی نیه، هرکی او ر پیام هامیدیه، مینه آن گلا یه دکمه دره و او خیال مینه حتمنی دکمه ر باید بوکوتانه. همین تشکر و پیام بیچاره اددمینکه بدی، از روی ندانستن اویی سر میزنه و بدین ترتیب اسباب ریپورت شدن فراهم میگرده.

اما این اول بدبختیه مدیر کانال هست و 10 بار هم اعلام تو کانال که 'بابت مطالب و عکس های ارسالی سپاسگذاریم' فایده نو داره و  همین فردا که عمو 'چپاک قلی' عکس میرسانه و به دلیل ریپورت بودن مدیر، جواب تشکری دریافت نمینه، سیل بد و بیراهان سرازیر میبو:
مایی ب آدوم گردیه، یه دانه عکس دمینگنه کانالی میان، مردوم مینون یه خشک تشکر نمینه، یالشو آل ببوره، همه رفتگانشی قبری سر، ارمنی سگ .... 
سیاپت چهار نفر عضو بیگیتیه، فوکر کوردیه چه خبره! مطلب میرسانیم دمینگنه، یه تشکر د نمینه، فلان فلان شده گربه ی کوره و .... الی ماشاءالله

خلاصه اینکه همه ای که بیومین یه حرکتی کنون طالقانی واستان رو  بزین داغان کوردین، بد نی یکم این بیصاحاب تلگرامی همرا که کار مینیم، چم و خمانش دی یاد گیریم و آن د مهمتره، با اخلاق باشیم و مردمو الکی گرفتار نکنیم که علاوه بر روز جزا، ظلمی جواب همین دنیا به آدوم میرسه.
با سپاس از همه ی فرهنگ داران طالقان

✍ به قلم: مهدی آهنگری، گوران
📝 ویرایش و تنظیم: مریم قادری، اورازان

✅ برای 'دانستن' و 'آموختن' این اثر را نشر دهیم لطفا ❇️
سپاس

این متن با صدای خانم قادری تقدیم به شما (دریافت کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۴۲
درجی طالقانی