درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

درجی، به طالقانی یعنی: دریچه سقفی خانه‌های قدیمی که رو به نور و هوای تازه باز می‌شد و نقش پررنگی در معماری، فرهنگ، افسانه‌ها و مراسمهای طالقانی دارد.

درجی: دریچه‌ای رو به فرهنگ، زبان، مردم و خاک طالقان

دوست عزیز سلام

طالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.
از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.

این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.
همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.

امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان.

ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند.
طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.

زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است.
ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.

تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.

خُجیره هم زبانان، البرزیانِ نازنین، شمایی قدم مایی چُشمی سر.
به خودمانی زبان گپ بَزنیم تا ماندگار بُمانه.


برای ارتباط با ما
از طریق ایمیل به آدرس taleghanidarji@gmail.com مکاتبه کنید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

ایلجار (ایلِ جار)

سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۴۹ ب.ظ

در ادامه بررسی آداب و رسوم طالقانیان به یک رسم دیگر می رسیم به نام ایلجار

در فرهنگ لغات آمده: ایلجار (الجار) به معنای گردهمایی رعایا برای انجام کاری است.

در طالقان هم به هنگام انجام کاری بزرگ که معمولاً از عهده یک یا چند تن برنمی آمد، مانند جُو دَرکُنی یا جاده درست کردن، اهالی به دور هم جمع شده و یکدیگر را خبر می کردند. تا پس از مشورت با بزرگان و خبرگان و تصمیم گیری و برنامه ریزی و نقشه چینی، به یاری یکدیگر آن کار بزرگ را به سرانجام برسانند.

در عکس، نمونه یک کار دسته جمعی (ایلجار) در درست کردن مسیر آبیاری در روستای اورازانِ طالقان را مشاهده می کنید.



با تشکر از آقای فرشید فلاحی

و کانون فرهنگی اورازان

تهیه شده در گروه طالقانی درجی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۴۹
درجی طالقانی

جار زدن در طالقان

سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۵۸ ق.ظ


حضرات بُشنیبین: پول زغالتانه بیارین. حمامی زغال تمام بیبی. اگر  پول زغال نیارین حمام می خوسه. فردا نوگین ماره نگوتیه هااااایییییییییی

جار زدن وسیله اعلان عمومی، در زمان های قدیم بود. در طالقان این کار به وسیله پاکار انجام می شد. بدین شکل که پاکار بالای ساختمان های بلند در نقاط مختلف ده می رفت و اعلان عمومی را با صدای بلند اعلام می کرد. و بسته به اهمیت اعلان آن را تکرار می کرد. 

چند نمونه دیگر از جار در دنبلید:

حضرات بشنیبید:  ...حسن عاموی کشی ریسمان گوم بیبی ، هرکی پیدا کُردی بیاره تحویل بدی هاااااااااااااااااااااااااا یییییییییییییییییییییییییی

حضرات بشنیبین: از پس فردا "رجه" آزاد می بو ، گوکل می شو رجه، هر کی واش داره رجه بیاره ، فردا نوگین ماره نگوتیه هاااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییییییی

حضرات بشنیبین: ورزوان بیامینه ده، بیاین ورزانه تحویل گیرین هااااااااااااااااااااااااییییییییییییی

حضرات بشنیبین: فردا بیاین جوی سر ، ما جو در کنیم هااااااااااااااااااااااایییییییییییییی هرکی یه بیل و کلند همراش بیاره هااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییی


ارسالی: آقای مهدی رضاخانی #دنبلید


ایسه الآنان با موبایل جار جارانشانه مینُن


این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۸
درجی طالقانی

معرفی روستاهای طالقان: سنگبُن (سنگبان)

دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ب.ظ

روستایی بر بلندای سد طالقان

روستای سنگبان که در طالقان واقع شده، قدمت دیرینه ای دارد! با مردمانی ساده و صمیمی که اغلب از سادات هستند!

در قدیم نام این روستا سید آباد بوده که بعد از مهاجرت روستایی هایی که از روستاهای دیگر به این روستا مهاجرت کردند و ساکن شدند، به سینا بن و بعدها به سنگبان تغییر نام یافته است و هم اکنون در محاوره محلی، سنگبُن خوانده می شود.

این روستا، با آب و هوای پاک، مشرف به سد طالقان است که از لحاظ بناهای تاریخی، حمامی قدیمی داشت که به علت رسیدگی نشدن تقریباً خراب شده ولی سازه بنا پایدار و ماندگار می باشد و اغلب خانه ها بافت قدیمی دارند.

 از دیگر جاذبه های روستای سنگبان می توان به جیردشتان، جَردشت، آودره، عالی ده، چاک سر، چاکی دیم، تیخِ چال، پسی چال، سیاه کوه، مادیان یورد، پلنگ دره، طول عسل، دوربین تله، خَمَس چال، خوردابندک، پاله چال، تِسنگال چشمه، نفت چشمه، خراب دره، خراب کند، رجه ای سر، آفتوی بان و لات سرسبزی که زیر آب نهفته شد اشاره کرد.
و خیلی جاهای دیگر که اگر بخواهیم نام ببریم خودش یک کتاب میگرده!

علاوه بر این در محلی به نام میان بند پشت چاک سرد و غار زمین شناسی رو به روی هم نیز وجود دارد!
حتی از لحاظ زمین شناسی در سیاه کوه "ورجه ای سر" تخته سنگی داره که از سنگواره های صدفی و پلانک تون ها تشکیل شده است!

متاسفانه راه دسترسی به این روستا بین دو راهی سازمانها و اداره جات هنوز پس از گذشت چندین سال از احداث سد، سامان نیافته است!

✍️ سید مجید سیدعلیخانی #سنگبن



غیور مردان زحمتکش ایالت سنگبُن طالقان، در حال کشاورزی
عکس از: محمدحسین رضایی


ل کشاورزی
عکس از: محمدحسین رضایی

این متن از وبلاگ طالقانی درجی به نشانی Darji.blog.ir گرفته شده است. جانم طالقان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۰۱
درجی طالقانی

تاریخچه ثبت احوال طالقان

دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۴۴ ق.ظ

قسمت اول- تاریخچه وسیر تحول ثبت احوال در ایران

وضعیت ثبت احوال در ایران باستان نامشخص واطلاعات کافی درباره آن در دست نیست.
در زمان سلطنت انوشیروان اقداماتی که به منظور دریافت مالیات صورت گرفت، احصاء کلیه نفوس با درنظر گرفتن سن، درجه ثروت و تمکن مالی مدنظر قرار گرفت وهمه ساله صورت اشخاصی که می بایست مالیات بپردازند به آنها اعلام میشد.
پس از حمله اعراب به ایران علم نسب شناسی مورد توجه ایرانیان قرار گرفت وتاریخ ولادت اطفال در پشت قرآن و دیگر کتب درج میشد.
ثبت احوال به صورت فعلی و با تنظیم سندسجلی اولین بار به موجب تصویب نامه مورخ ۱۲۹۷ هجری شمسی و با پیشنهاد وزرای عدلیه و داخله در ۴۱ماده تنظیم و در جلسه مورخ بیستم سنبله سال ۱۲۹۷ در هیئت وزرا تصویب گردید.
به موجب این تصویب نامه:
هرکسی‌باید دارای اسمی باشد.
هر رئیس خانواده باید برای خانواده خود نام مخصوصی اختیار نماید.
تمام اتباع ایران با اجرای تدریجی قانون (ابتدا در تهران) باید دارای سجل احوال رسمی باشند.
پس از تولد طفل، پدر و  در غیاب وی مادر مکلف شدند ولادت مولود جدید را به سجل احوال اظهار نمایند (با حضور دو نفر شاهد).
سجل ازدواج در دفاتر مخصوصی با تصدیق زوجین به وقوع مزاوجت وشخصی که صیغه عقد را جاری کرده است ثبت خواهد شد .
در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی با تصویب قانون اداره (احصائیه وسجل احوال کل مملکتی) تأسیس و به مرور این اقدام در کل مملکت به اجراء در آمد.


قسمت دوم - ثبت احوال در طالقان

در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی و با تصویب قانون اداره احصائیه و سجل احوال کل مملکتی مقرر شد در تمامی کشور و ایجاد ولایت های مختلف (استان فعلی) و با تقسیمات کشوری به صورت ولایت-شهر-قصبه و یا ولایت بلوک (شهرستان یا بخش) وقریه- با اعزام مأمورین به نقاط مختلف کشور به تدریج ثبت ولادت با تنظیم اسناد سجلی و صدور سجل (شناسنامه) شروع شد.

درسال ۱۳۰۴ طالقان بعنوان بلوک طالقان مستقیمأ زیر مجموعه ولایت تهران و از بلوک های پرجمعیت محسوب و بلحاظ اهمیت موقعیت از لحاظ وسعت و جمعیت در همان سال ۱۳۰۴ با اعزام چندین مأمور سجل احوال به این بلوک اقدام به ثبت وقایع چهارگانه شد.

این در حالی است که بسیاری از نقاط دیگر کشور حتی تا سال ۱۳۱۰ الی ۱۳۱۴ هنوز مآمور سجل اجوال مراجعه نداشته اند.

در شهریور ماه ۱۳۰۴ با ورود مأمورین سجل احوال به بلوک طالقان ابتدا از شهرک شروع و اولین سند تنظیمی در این قریه به نام آقای طهماسب صائمیان متولد ۱۲۴۹میباشد.

بر اساس مدارک‌ مستند موجود جمعیت قریه شهرک در سال ۱۳۰۴ شمسی ۷۴۵ نفر ثبت ولادت شد و در آن سال و سال ۱۳۰۵ که تمامی قراء طالقان با مراجعه مأمورین سجل احوال مراجعه داشتند قراء دیگری بودند که جمعیت بیشتری از قریه شهرک داشتند مانند روستا (قریه) گوران ۸۳۰نفر- روستای دنبلید ۹۰۰نفر- و روستای زیدشت ۶۰۰نفر جمعیت داشته است.

برای مقایسه آمار جمعیتی آن زمان لازم به توضیح است که شهر فعلی کرج که در آن تاریخ بعنوان روستا (قریه) یا ده کرج معروف بود حدود ۸۰۰ نفر جمعیت ثبت ولادت شده اند.

بر اساس اسناد موجود جمعیت بلوک طالقان در سال ۱۳۰۴ حدود ۴۵۰۰۰ نفر بوده است.

لازم به ذکر است که با تنظیم سند سجلی برای هر نفر در روستاهای طالقان مأمورین سجل احوال این اسناد را در مقاطع مختلف باید به تهران انتقال و در سجل احوال ولایت تهران نگهداری میشد.

ولایت تهران (استان) در سال ۱۳۰۴ با تشکیل دایره اول که  مخصوص شهر تهران بود، با ده بخش از ۱۲۹۷ شروع بکار نموده و از سال ۱۳۰۴ با دائر نمودن دایره دوم به ترتیب حوزه ۱۱-۱۲ الی ۱۸ شروع که بلوک طالقان حوزه ۱۵ تهران بود.

شهرستانهای ورامین-شمیرانات-شهر ری- دماوند و فیروزکوه و ساوجبلاغ دیگر بلوکهای دایره دوم تهران بود و قریه کرج یکی از روستاهای بلوک ساوجبلاغ بوده است.


باستحضار رسانیده  شد که در اواخر سال ۱۳۰۴ و سال۱۳۰۵ با اعزام نیروهایی از اداره احصائیه و سجل احوال ولایت تهران به بلوک طالقان و با مراجعه مأمورین سجل احوال به تک تک روستاها اقدام به ثبت ولادت تمامی افراد در قیدحیات هر روستا از طفل چند روزه تا مسن ترین شخص حاضر در روستا (قریه) با تنظیم سندسجلی و گواهی ۲نفر معتمد  محلی و تأئید ارتباطات نسبی وسببی هر شخص شامل مشخصات والدین و همسر و فرزندان اسناد تنظیم و تحویل بایگانی اسناد سجلی ثبت احوال ولایت تهران میشد.

 در همین رابطه برای هر روستا اسناد دیگری در دفاتر بعنوان دفتریادداشتی متولدین هر روستا قید که بدین ترتیب جمعیت هر روستا پس از کسر متوفیان آن روستا مشخص میشد.
دفتر دیگری بر اساس گروه سنی تنظیم تا همه ساله مشمولین ذکور هر روستا مشخص تا جهت اعزام به سربازی (اجباری) معرفی شوند.

پس از اتمام ثبت ولادت تمامی روستاها از آن پس هرسال حداقل یکبار به تمامی روستاها مراجعه واقدام به ثبت ولادت وفوت و تعویض شناسنامه اهالی مینمودند.
بر اساس مدارک موجود جمعیت تعدادی از روستاهای طالقان در مرحله اول ثبت ولادت سالهای ۱۳۰۴و ۱۳۰۵ به شرح زیر میباشد:
شهرک ۷۴۵
اورازان  ۳۴۷
جزینان  ۵۰۱
جوستان  ۵۰۰
حسنجون ۵۵۰
خسبان   ۴۹۵
دنبلید  ۹۰۰
زیدشت  ۶۰۰
کرود  ۵۲۰
گته ده  ۴۰۱
گوران  ۸۳۰
میر   ۶۰۵  نفر بوده است.

در سال ۱۳۳۶ با تشکیل فرمانداری کرج ، بخش طالقان زیر مجموعه این فرمانداری قرار گرفت و کلیه اسناد ولادت اهالی طالقان از تهران به کرج منتقل و طالقان حوزه ۸ ثبت احوال کرج گردید.

در سال ۱۳۶۸ با تشکیل فرمانداری ساوجبلاغ- بخش طالقان از شهرستان کرج منتزع و به شهرستان ساوجبلاغ ملحق و اسناد سجلی اهالی طالقان به
ثبت احوال ساوجبلاغ منتقل و طالقان حوزه ۳ ساوجبلاغ گردید.

این اقدام خصوصأ درج ساوجبلاغ در شناسنامه طالقانیها موجب اعتراض تمامی اهالی واقع و خواستار استقلال اداره با انتقال اسناد به طالقان شدند.

نزدیک به یک سال پیگیری اهالی طالقان و بنده و جمعی از اهالی طالقان و همکاران در نهایت با ارائه مدارک لازم موفق شدیم در اسفند ماه سال۷۹ اداره ثبت احوال مستقلی با انتقال تمامی اسناد سجلی طالقانیها به موطن اصلی خود (طالقان) دائر که ازآن پس شناسنامه ها با ذکر شهرستان طالقان بخش بالا یا مرکزی و نام روستای محل تولد و صدور صادر میگردد که این اقدام از افتخارات بسیار مهم کاری اینجانب و دیگر عزیزانی که در این رابطه مساعپت نمودند میباشد.


در حال حاضر اداره ثبت احوال شهرستان طالقان با بهره مندی از تمامی سیستم های مکانیزه روز  و در اختیار داشتن اسناد سجلی تمامی اهالی طالقان همانند دیگر شهرستان های کشور آماده پاسخگویی به مراجعین خواهد بود.

در اینجا لازم میدانم یادی از کارکنان طالقانی ثبت احوال که عمری را با پاکی و خوشنامی انجام وظیفه نموده و یا مینمایند داشته باشیم:

مرحوم نوراله اسدیان- معاوم ثبت احوال تهران
آقای ارسلان‌کاظمی- معاون اداری و مالی سازمان بازنشسته
آقای حسین ادیبی- ریاست ثبت احوال کرج و قزوین باز نشسته
آقای مسعود اسحاقی- معاون اداری مالی اداره کل ثبت احوال استان تهران بازنشسته
آقای میر مجیدی- رئیس فعلی ثبت احوال طالقان
آقای سادات رسول-معاون ثبت احوال طالقان
آقای مسعود شکرگزار معاون اداره کل و رئیس فعلی ثبت احوال کرج
آقای سید صدرالدین افتخاری رئیس ثبت احوال کرج ورئیس فعلی ثبت احوال ساوجبلاغ

احتمالأ عزیزان دیگر طالقانی هم در این سازمان مشغول بکار بوده اند که بنده اطلاع ندارم از آنان یا بستگان آنان پوزش میخواهم.


تهیه کننده: عباس فیضی - معاون اسبق اداره کل ثبت احوال استان تهران
#خورانک


این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۴۴
درجی طالقانی

خاطره ای از ننه جان و دندان مصنوعی

شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ


‍ ننوم تازه دندان زمینابه..
از آنجایی که قالب دندان و کیپه کیپ بگیتی بن، ننه ای لثه رو اذیت می کورد
ننه دی هی میگوت: پسر لثانوم زخم گردی، مردک و بوگو بن پر دندان و بوسوئه بلکن بهتر گرده
دو سه سری ببردیم دکتری ور و بوگوت:مادر جان  لثه ی  شما متورم شده و باید مدتی تحمل کنید تا دندان مصنوعی شما جا بی افتد.
اندی دندان و انگولک کوردیم که دندان گشاد گردی و ننه دیگه مقر نیمیامی که دندانش شل  ول گردیئه...
اما معلوم به، ننم وقتی میخواه گپ بزنه، لب و غمچه مینهو، دندان و میسبجه تا دندان جاش د در نوشوئه.
ننم، دندانشی به یک لیوان استیل هاگیتی به، تا شوکین  دندان مصنوعی ر لیوانی اوویی میان هانیه تا فردا استفاده کنه (فلسفه ی  خیس کوردون دندان هنوز به صقم و صحت یقین نرسیه؛ که چبه دندان و خیس می نون)
تا اینکه یک شو، تو ایام عید؛ تهرانی مهمانانمان بیامین طالقان خانمان
دو سه خانواری بیئن، که مردکانشان پاستوریزه و زناکانشان سانتال مانتال و بقول وچان فیس و افاده ای.
ننم هم طبق معمول وقتی غیر طالقانی رو میدی آنچنان لفظ قلم گپ می زی گو بیوبتماشا طالقانی و فارسی رو، درهم می کوردو...  گپ می زی
هر از گاهی هم منو سیخ و سقلمه می زی، که اینانی زناکان چبه کفن گیسانشانو ضبط و ربط نیمینون!!!!
مردکانشان چبه اندی لس و پسه آدومون!!!!
خلاصه...
وقت شام گردیئو سفره رو پهن کوردیم، یکی دوتا لیوان کم بیآردیم... نیمیدانوم کدام یکی از این وچان ننه ای مخصوصه لیوان و  از روی طاقچه بیاردی به، سفره ای سر... دقیقا هم هانابه یکی از زنکانی پیش..
من و ننه بی خبر از همه جا مشغول سفره دچیئن و پذیرایی میهمانان بیئیم...
به به چه سفره ایو چه عطر و رنگ و بویی و .... ورد زبان میهمانان به، که در همین گیر و دار تعارفات... من و ننه همزمان چشممان بکت به یکی از خانم های میهمان که با عطش فراوانی لیوان استیل ننه رو لب بلب پر  اوو کوردی بئو دبه جر بره ئو، بخوره...  ننه نیم خیزی کورد تا بوگوئه: عوه عوه نوخور... که من، ننه ای چادر کمری رو از پشت بیگیتومو.. یواشی بوگوتوم ننه جان: جان جدت هیچی نوگو...

ننمی دل طاقت نیارد،وگردی بوگوت دختر جان بیا با این لیوان کریستالی همرا اوو بخور...
زنکم وی دله آدوم بوگوت: نهههه مادر جووون تو این خونه ی سنتی و قدیمی لطفش به همینه که با ظروووف قدیمی آب و غذا بخوریم..  ننم منو نیگا کوردو من دی ننه رو... بی صاحاب بمانسی غذا دبه پشت شانم د جیر میشه... از همون اولشم که میهمانان بیامین، دلشوره د، دبیم هلاک می گردیئم...   خلاصه طفل معصوم لیوان جر برد و اوو ر قرت و قرت بخورد و بوگوت به به، آب چشمه ی البرز،، عالیه عالی...
طبقه ی بالا رو، کرسی زمینابم و کرسیئی سر و دیزاین سنتی کوردی بم، انواع و اقسام شبچرز ولگه و لواشه و گرودئو بز نخوتو و...همه چی میزااانه میزان..
مهمانانو بوگوتوم: دوستان، امشب یه سورپرایز براتون دارم؛ بریم طبقه ی بالا...
بچه ها با دیدن کرسی و فضای سنتی چیدمان شده، به وجد آمدند...   وآاااوووووو... چقدر عالیه و....
ننم بیامی کرسی پایه ای ور، کنار وچان بنیشت و شروع کورد به نقل داستان صابون پچی دختر؛ که بسیار شیرین این قصه رو تعریف می کورد.. هر از گاهی هم به بهانه ی آب دهن قورت بدان، دندان های مصنوعی ر عقب می کشیئو  سرجاش محکم و مستقر می کورد تا بتانه راحت گپ بزنه.وک و وچانم از روی کرسی شبچرزی میخوردنو از صحبت های ننه لذت میبردون..
مینی دلشوره دی هی می گیت و ول می کورد و تقریبا بگیر و نگیر تشویش داشتم، همه چی دبه، به روال پیش میشی و از اینکه می دیئم دوستانوم از این بزم و محیط خوششان بیامیه احساس خوبی داشتوم
یکهوو چشمم بکت به ننه و بدیئم ننه ای صورت یه عقب نشینی کوردیئو.. گارد عطسه بزینو، بیگیتیه..

یاخدا..... بزی.. عطسه رو بزیئو همزمان ننه ای یک دست دندان مصنوعی کمپلت دهنی میان د بپرست میدان و بکت وسط کرسی و بساط تنقلات !!!

نصم مهمانان انگار لیموی ترش و بخوردیئن همچین ویی همرااا تکشانو جم کوردن یکی دو نفرم لبخند زورزورکی میزیئن که انگار هیچ اتفاق خاصی پیش نیامیه و...

ننوم اصلن متوجه نگردی به، که دندان دهنی میان د درشیئه.. او کماکان به نقالی داستان ادامه میدا...

ای یادت بخیر ننه جان💚

این مطلب در کانال طالقانیها منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۲۰
درجی طالقانی

دکتر ابراهیم حشمت طالقانی

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ب.ظ


ملقب به «حشمت الاطباء» و «سردار حشمت»، فرزند عباسقلی و مشهدی سکینه خانم طالقانی بود که در سال 1264 در روستای شهراسر طالقان، دیده به جهان گشود.
وی از سران نهضت جنگل، یار میرزاکوچک خان جنگلی و نفر دوم هیات اتحاد اسلام بود که از آغاز تشکیل این نهضت، با آن همکاری می‌کرد و چندی از طرف هیأت اتحاد اسلام که شورای رهبری نهضت جنگل محسوب می‌شد، به حکومت لاهیجان منصوب شد.

نخست در روستای «اوانک» نزد «شیخ عبدالحسین اوانکی» به خواندن و نوشتن پرداخت .زمانی که 18 سال داشت، پدرش او را برای تحصیل به تهران فرستاد و نامش را در مدرسه «آلیانس فرانسه» ثبت کرد.
این زمان مصادف بود با اوج مبارزات مشروطه‌ خواهان و همین امر سبب شد که ابراهیم به رشد سیاسی و آگاهی ویژه‌ای برسد. سپس در مدرسه دارالفنون به تحصیل طب مشغول شد، همزمان با دایر شدن مدرسه سیاسی از سوی مشیرالدوله به این مدرسه هم راه یافت و دروس آن را با موفقیت به پایان رساند.
در سال 1328 قمری شاهسون‌ها در اردبیل علیه دولت مشروطه طغیان کردند و ابراهیم که اینک طبیب شده بود، به عنوان پزشک ارتش برای سرکوبی طغیان شاهسون‌ها اولین مأموریت و سفر جنگی اش را آغاز کرد.
تجربیاتی که در این سفر (چه از نظر پزشکی و چه از نظر نظامی) کسب کرده بود، سبب شد در جریان نهضت جنگل ،«نظام ملی» را در لاهیجان دایر کند و خود سرپرستی آن را به عهده بگیرد.
وی همچنین به تأسیس مدارس و ایجاد نهری از شعبه اصلی سفیدرود که اینک به نام و یادش «حشمت رود» خوانده می شود، اقدام کرد. محبوبیت دکتر در شرق گیلان و بویژه لاهیجان (محل سکونتش) بیش از همه مرهون شخصیت نجیب و صبور و فداکاری و دلسوزی‌اش برای مردم بود.

دکتر حشمت، در اردیبهشت ماه سال ۱۲۹۸ شمسی در دادگاه فرمایشی دولت وقت و پس از خیانت یاران و عهدشکنی حکومت مرکزی در زیرپا گذاشتن امان نامه ای که به ایشان داده بود، محاکمه و به اعدام محکوم شد.

وی متهورانه تا پای چوبه دار رفت و در حالی که به آسمان آبی چشم دوخته بود عینک خویش را از چشم برداشته در جیب ژیله خود قرارداد و با حالت خونسردی این آخرین جملۀ زندگی خود را قرائت کرد:
 
منصوروار گر ببرندم به پای دار
مردانه جان دهم که جهان پایدار نیست

شادروان ابراهیم فخرایی که از یاران میرزا و نویسنده کتاب «سردار جنگل» است، در قسمتی از یادداشت‌های خود آورده‌است: درباره مرحوم دکتر حشمت زیاد کار نشده ‌است و جامعه آزادیخواه، حقش را به نحو احسن ادا نکرده ‌است.شنیده‌ام، هر وقت محصول برنج شمال را که از آب حشمت رود مشروب می‌شود برمی‌دارند، قسمتی از آن را به نام خیرات و شادی روح احداث‌کننده حشمت رود برای مستضعفین و بینوایان اختصاص می‌دهند.
و شهادت، عاقبتِ مردِ نیکنامِ طالقانی بود و جالب است تا سرگذشت عامل اصلی قتل وی را هم بشنوید. دکتر حشمت، به دستور تیمور تاش حاکم گیلان به دار آویخته شد و تیمورتاش بعدها به مرد شماره دو دوره رضا‌خان تبدیل شد، اما دست تقدیر تقاص خون دکتر حشمت را گرفت و وی در زندانی نمور به قتل رسید.


◀️ تهیه شده در گروه طالقانی درجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۳
درجی طالقانی

روز پزشک بر آن کس که دردهای مرا مرهم می نهد، مبارک

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۰ ب.ظ


سلام و عرض تبریک:
امروز اولِ ماهِ قمری و اولِ برج شمسی و سالروز عقد آسمانی مولا علی و خانم فاطمه زهراء و نیز روز بزرگداشت ابن سینا و روز پزشک است
بهترینها روزی شما در امروز ان شاءالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۰
درجی طالقانی


در روز پزشک و به همت دوستانمان در کانال طالقانیها، مطالبی در معرفی جمعی از پزشکان اهل دیار طالقان، بدین شرح تهیه شده است:


دکتر وحید میرزائی
فوق تخصص گوارش و کبد بالغین
از روستای #اوانک


دکتر غلامحسین علیشیری
متخصص بیماریهای داخلی و فوق تخصص روماتولوژی با درجه علمی استاد تمام
از روستای  #تکیه_ناوه


دکتر فرهنگ بابا محمودی
 فوق تخصص بیماری های گرمسیری و عفونی
رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران
قائم مقام وزیر بهداشت در استان مازندران
رئیس مرکز آموزشی درمانی رازی
 از روستای #دیزان


پرفسور ولی الله محرابی
بنیانگذار رشته جراحی کودکان در ایران (دانشگاه تهران 1359) ملقب به پدر جراحی اطفال ایران
از روستای #امیرنان
دکتر ولی‌الله محرابی پزشک، جراح و استاد دانشگاه تهران ، ملقب به پدر جراحی اطفال ایران، متولد ۲۰ خرداد سال ۱۳۱۶ در #امیرنان، طالقان است. وی در سال ۱۳۵۹ از سوی دانشگاه تهران به عنوان بنیانگذار رشته جراحی کودکان در ایران شناخته شد.


دکتر غلامحسین فلاحی
فوق تخصصِ گوارش،اطفال
از روستای #کولج


دکتر محمود الهویی نظری
فوق تخصص جراحی دست
از روستای  #سوهان


زنده یاد پرفسور یحیی پویا
از روستای #اوانک
ایشان پس از طی دوره‌های ابتدایی و متوسطه در زادگاه خود تحصیلات پزشکی خود را در مدرسۀ طب به ‌رساند و پس از آن به‌مدت دو سال در انستیتو پاستور تهران به‌کار پرداخت ، سپس به فرانسه رفت و موفق به ‌دریافت دانشنامۀ بیماری کشورهای گرمسیری ، سرم‌شناسی ، بیماری‌‌‌های پوست و آمیزشی شد. پویا همچنین دورۀ انستیتو پاستور و مدرسۀ مالاریالژی را طی کرد و گواهینامه گرفت. وی در سال ۱۳۱۰ش به ایران بازگشت و عهده‌دار مشاغلی چون: رییس بهداری و شهرداری ، رئیس آموزشگاه و رئیس بخش بیمارستان رازی شد. وی در سال ۱۳۳۸ش دوباره به پاریس رفت و دیپلم خون‌شناسی گرفت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۲۲
درجی طالقانی